یارانه پنهان آب ؛ خود زنی ملی !
صنعت آب و فاضلاب ایران، پرچمدار خودکفایی و طراحی در جهان، این روزها اما با چالشهای مالی عمیقی دست و پنجه نرم میکند؛ چالشهایی که از بدهیهای انباشته تا یارانههای پنهان، همه و همه آب خوش از گلوی این صنعت پایین نمیبرند.

آب، گرانبهاترین مایع، ارزانترین کالا
صنعت آب و فاضلاب ایران، یک شاهکار مهندسی و خودکفایی است. تصور کنید، ما در حدی حرفهای هستیم که میتوانیم هر نوع پروژه پیچیدهای را در این حوزه، از سیر تا پیاز، بدون نیاز به هیچ کمک خارجی اجرا کنیم. این یعنی متخصصان ما، از نظر فنی، نابغهاند و میتوانند در هر جای دنیا پرچم ایران را بالا ببرند. اما خب، حتی نابغهها هم برای ادامه کارشان به پول نیاز دارند، و اینجا است که داستان کمی شبیه به یک کمدی تلخ میشود.
این صنعت که نبض حیات کشور را در دست دارد – آخر، بدون آب شرب که نمیشود زندگی کرد! – در گوشه و کنار کشور مشغول فعالیت است. اما وقتی به ارقام نگاه میکنیم، میفهمیم که وضعیت آنقدرها هم که از بیرون پیداست، گل و بلبل نیست. انگار داریم روی یک بشکه نفت نشستهایم و در عین حال نگران قبض برق هستیم!
مثلاً برای تابستان امسال، ۱۹۲ پروژه برای رفع تنش آبی تعریف شده است. این پروژهها چیزی حدود ۲۷ هزار میلیارد تومان (۲۷ همت) سرمایه نیاز داشتند. اما متاسفانه، کمتر از ۳ هزار میلیارد تومان (۳ همت) اعتبار به آنها تزریق شد. این یعنی برای هر ۹ تومان مورد نیاز، فقط ۱ تومان به دستمان رسیده است. اگر این وضعیت در یک مغازه رخ میداد، مشتری یا از گرسنگی میمرد یا فروشنده ورشکست میشد! این شکاف عظیم مالی، نه تنها نشاندهنده مشکلات جدی است، بلکه عملاً مثل این است که از یک دونده ماراتن بخواهید با یک کفش بدود و انتظار رکوردشکنی هم داشته باشید.
از همه بدتر، بدهیهای این صنعت به پیمانکاران، مشاوران و تامینکنندگان قبل از اجرای این پروژهها، به بیش از ۴۷ هزار میلیارد تومان (۴۷ همت) میرسید. با این وضعیت، میتوان حدس زد که این بدهیها با اجرای پروژههای جدید که بودجه کافی هم نداشتهاند، سر به فلک کشیدهاند. به زبان سادهتر، صنعت آب و فاضلاب دارد با بدهی انباشتهای کار میکند که هر روز بیشتر و بیشتر میشود؛ درست مثل یک نفر که برای پرداخت بدهیهای قبلیاش، قرض جدیدی میگیرد!
یارانه پنهان آب: سوبسید بیدریغ، ارمغان بیتفاوتی!
ریشه اصلی این ناترازی مالی، در قیمتگذاری تکلیفی آب نهفته است. آب، این مایه حیات که در دنیا با طلا معاوضه میشود، در کشور ما تقریباً ارزانترین کالای مصرفی است. فاصله بین قیمت تمام شده و قیمت فروش آب – بخصوص در بخش کشاورزی که بیشترین مصرف را دارد – آنقدر زیاد است که این صنعت را به نفستنگی انداخته است.
تصور کنید، سالانه بالغ بر ۲۱۷ هزار میلیارد تومان (۲۱۷ همت) یارانه پنهان به مصرفکنندگان آب در بخشهای مختلف پرداخت میشود. این رقم نجومی، معادل یارانه سوخت در برخی کشورها است! این یارانه پنهان، مثل یک سوراخ بزرگ در جیب این صنعت است که هر چقدر هم پول در آن بریزند، باز هم پر نمیشود. به عبارت دیگر، ما داریم آب را به قدری ارزان عرضه میکنیم که تقریباً هدر دادن آن به صرفهتر از صرفهجویی میشود! این وضعیت نه تنها باعث سوءمصرف میشود، بلکه عملاً توان مالی صنعت را برای توسعه و نگهداری، به صفر میرساند. وقتی یک چیز بیارزش به نظر برسد، کمتر کسی قدرش را میداند، حتی اگر زندگیاش به آن وابسته باشد.
این قیمتگذاری تکلیفی، به جای اینکه به نفع مردم باشد، عملاً چوب لای چرخ توسعه این صنعت میگذارد و آن را از حرکت بازمیدارد. نتیجهاش هم میشود پروژههای نیمهکاره، بدهیهای سنگین و عدم توانایی در بهروزرسانی زیرساختها. بنابراین، اگرچه صنعت آب و فاضلاب ما از نظر فنی در اوج است، اما از نظر مالی، شبیه به پهلوانی است که دست و پایش را بستهاند و از او انتظار دارند در میدان نبرد قهرمان شود. این وضعیت، نیاز به یک بازنگری جدی در سیاستگذاریها دارد تا این صنعت حیاتی، بتواند نفس راحتی بکشد و به جای جنگیدن با مشکلات مالی، تمام توان خود را صرف خدمترسانی بهتر به مردم کند. شاید وقت آن رسیده که قدر آب را بیشتر بدانیم، قبل از آنکه “آب از آبشخور گذشته” باشد.