کمبود آب، برق و گاز در ایران به دلایل متعددی بازمیگردد که در میان آنها، سوءمدیریت منابع و زیرساختها نقش کلیدی ایفا میکند. این مشکل، که سالهاست گریبانگیر کشور شده، به دلیل ناکارآمدی در برنامهریزی و تخصیص منابع، تشدید شده است. یکی از عوامل مهم در افزایش فشار بر زیرساختهای کشور، ورود گسترده مهاجران افغان بدون برنامهریزی منسجم و پیشبینی نیازهای زیرساختی است. این مهاجرتها، که اغلب به دلیل شرایط بحرانی در کشور همسایه رخ داده، بار مضاعفی بر منابع محدود آب، برق و گاز ایران تحمیل کرده است.
بر اساس اظهارات مقامات رسمی، کاهش ۱۰ درصدی مصرف آب، برق و گاز برای جلوگیری از ناترازی در تأمین این منابع ضروری است. نکته قابلتوجه این است که این مقدار کاهش مصرف، بهطور تقریبی با میزان مصرف مهاجران افغان در ایران همخوانی دارد. این گروه از مهاجران، که تعداد قابلتوجهی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، از خدمات و امکانات عمومی و سایر زیرساختها بهرهمند میشوند، اما به دلیل وضعیت قانونی و اقتصادی خود، معمولاً مالیات نمیپردازند و از خدمت سربازی نیز معاف هستند. این موضوع، احساس نابرابری را در میان شهروندان ایرانی تقویت کرده و فشار بر منابع عمومی را افزایش داده است.
برای حل این بحران، نیاز به مدیریت هوشمندانهتر منابع و سیاستگذاری دقیقتر در حوزه مهاجرت احساس میشود. ایجاد سازوکارهایی برای ادغام مهاجران در نظام اقتصادی و اجتماعی، مانند مشارکت در پرداخت مالیات یا استفاده بهینه از منابع، میتواند به کاهش فشار بر زیرساختها کمک کند. همچنین، سرمایهگذاری در بهروزرسانی زیرساختهای آب، برق و گاز و بهرهگیری از فناوریهای نوین برای مدیریت مصرف، از دیگر راهکارهایی است که میتواند به تعادل در عرضه و تقاضای این منابع حیاتی منجر شود. بدون اقدام فوری و هماهنگ، ناترازی کنونی میتواند به مشکلات بزرگتری در آینده منجر شود.
منابع آموزش و پرورش ایران که باید صرف بهبود کیفیت آموزش برای دانشآموزان ایرانی شود، به دلیل افزایش تعداد دانشآموزان افغان، صرف گسترش کمی کلاسهای درس شده است. این موضوع باعث شده تا فرصتهای آموزشی برای شهروندان ایرانی محدود شود و کیفیت آموزش تحت تأثیر قرار گیرد.

برخی معتقدند مهاجران افغان نیروی کار ارزانقیمت تأمین میکنند، اما این ادعا دیگر چندان معتبر نیست. حتی اگر در گذشته دستمزدهای پایینتر این کارگران مزیتی محسوب میشد، سود آن عمدتاً به جیب کارفرمایان میرفت که اغلب از پرداخت حق بیمه نیز شانه خالی میکردند. در این میان، کارگران ایرانی از فرصتهای شغلی محروم شده و با شرایط دشوارتری مواجه شدهاند.
برخلاف تصور رایج، بسیاری از مهاجران افغان نه به دلیل شرایط اضطراری مانند جنگ، بلکه به انتخاب خود و برای بهرهمندی از امکانات آماده ایران به این کشور آمدهاند. این موضوع باعث شده تا ایرانیانی که با سختی کار میکنند و مالیات میپردازند، نسبت به استفاده مهاجران از خدمات یارانهای مانند درمان، آموزش و امکانات اجتماعی احساس ناعدالتی کنند.
شاید بهترین کمک به مهاجران، تشویق آنها به خودکفایی و بازگشت به کشورشان برای بازسازی آن باشد. تداوم ارائه خدمات رایگان یا یارانهای به مهاجران، بدون مشارکت آنها در هزینههای کشور، نهتنها منابع ایران را تحلیل میبرد، بلکه انگیزهای برای حل مشکلات در کشور مبدأ ایجاد نمیکند.

ن خود مدهنداندازبدن نه اندازه ۱۰ نفر نا
ن افعانی دور بریزند