در سالهای گذشته، بسیاری از ضعفها، ایرادات، ناکارآمدیها و چالشهای اقتصاد ایران با درآمدهای نفتی پوشش داده شدهاند؛ بهگونهای که مانند بیماری که با دارو از بروز علائم جلوگیری میکند، اجازه نمیدادیم مشکلات اقتصادی ظهور پیدا کنند. در نیم قرن اخیر، نفت نقش محوری در اقتصاد کشور داشته و ایران به عنوان یک کشور نفتخیز، بازیگری مهم در اقتصاد خاورمیانه بوده است. با درآمدهای سرشار نفتی، چالشهای اقتصادی به صورت موقت پوشانده شدند و ضعفها عریان نشدند.
در شرایطی که اکنون تمام توجهها به عملکرد بانک مرکزی، تیم اقتصادی دولت، قیمت ارز، سکه و طلا معطوف شده است و تورم نیز دغدغه اصلی مردم و کارشناسان است، پرسشهای کلیدی مطرح میشود: چرا اقتصاد به این نقطه رسید؟ چه خطاهایی صورت گرفت و چه اشتباهاتی باید از آنها پرهیز میکردیم؟
دکتر وحید شقاقی شهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه، در پاسخ به این پرسشها گفت: «مشکلات اقتصادی امروز ایران، محصول چند سال اخیر نیست و ریشههای آن بسیار عمیقتر است. بسیاری از مردم و فعالان، مسئله را ساده میبینند و انگشت اتهام را به سمت آقای پزشکیان میگیرند؛ اما واقعیت آن است که مشکلات ساختاری به بیش از نیم قرن پیش بازمیگردد. از سال ۱۳۵۰ شمسی که قیمت جهانی نفت افزایش یافت و نظم جهانی بر پایه نفت شکل گرفت، اقتصاد ایران نیز بر اساس نفت سازماندهی شد و بیش از یک و نیم تریلیون دلار نفت فروختیم. نفت به بازیگری کلیدی در اقتصاد کشور تبدیل شد.»
«در پنجاه سال گذشته، درآمدهای نفتی بسیاری از ضعفها و ناکارآمدیها را پنهان کردیم و اجازه ندادیم علائم بحران ظهور یابد؛ اما از سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۹۰ شمسی) دو اتفاق مهم رخ داد: اول، تحریمهای اقتصادی گسترده علیه کشور وضع شد که مهمترین منبع درآمدی دولت را هدف قرار داد و دوم، نظم جهانی نفتمحور جای خود را به نظم نوین مبتنی بر انقلاب صنعتی چهارم و پنجم، انرژیهای نو و هوش مصنوعی داد. آمریکا نیز تبدیل به بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز جهان شد و کشورهای واردکننده نفت، خود تولیدکننده شدند.»
«ما هنوز بر نظم نفتی سابق اصرار داریم در حالی که جهان مدتهاست از آن عبور کرده است. تحریمهای ۱۴ ساله اقتصاد کشور را به شدت فلج کرده و دولتها موفق به جایگزینی درآمدهای نفتی با صادرات غیرنفتی نشدهاند. کشورهایی که نفتخیز بودهاند، تنوع اقتصادی ایجاد کرده و صنایع ورزشی، گردشگری و دیگر حوزهها را توسعه دادهاند، اما ایران در این مسیر پیشرفت نکرده است.»
«اکنون کشور با سه بحران عمده روبروست: پایان نظم جهانی نفتمحور، تحریمهای فلجکننده ۱۴ ساله و سیاستهای اقتصادی غلط که محیط کسبوکار را پیچیده، غیررقابتی و رانتی کردهاند. این بحرانها به هم انباشته شده و باعث شدهاند که آقای پزشکیان در سال اخیر با شرایط بسیار دشواری مواجه شود. نباید انگشت اتهام را به سمت ایشان گرفت؛ زیرا مشکلات کنونی نتیجه سیاستهای گذشته و شعارهای عملنشده است. مردم خستهاند و دولت نیز تحت فشار شوکهای ارزی و تورمی قرار دارد که مانند تب علامت بیماری است. اقتصاد ایران نیازمند تصمیمات سخت و تغییر ریل حکمرانی سیاسی و اقتصادی است، در غیر این صورت شرایط روز به روز وخیمتر خواهد شد. ذینفعان بزرگ و رانتخواران پشت پرده اجازه اصلاحات و بهبود محیط کسبوکار را نمیدهند.»