گسترش نیوز: ایران در نقشه تجارت جهانی، بیش از آنکه با نام «برندهای صادراتی» شناخته شود، با عنوان «کشورِ ظرفیتها» حضور دارد؛ ظرفیتی گسترده، متنوع و اغلب استفادهنشده. از منابع عظیم انرژی و معادن غنی گرفته تا کشاورزی چهار فصل و نیروی انسانی تحصیلکرده، همهچیز برای تبدیلشدن به یک بازیگر اثرگذار در تجارت بینالملل وجود دارد؛ اما حلقه مفقوده، پیوند منسجم میان تولید، سیاستگذاری و بازارسازی است.
نفت خام، میعانات گازی، فرآوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی همچنان شریان اصلی درآمد ارزی ایران هستند. با وجود فشار تحریمها و محدودیتهای بانکی، صادرات انرژیمحور نه تنها متوقف نشده، بلکه در برخی بخشها شکل تازهای به خود گرفته است. کاهش امکان فروش مستقیم نفت خام، توجه را به سمت فرآوردهها و محصولات پتروشیمی سوق داده؛ محصولاتی مانند متانول، اوره، پلیاتیلن، قیر و سایر مواد شیمیایی که امروز در بازارهای آسیایی، آفریقایی و حتی آمریکای لاتین جایگاه تثبیتشده دارند.
مزیت رقابتی ایران در این حوزه، ترکیبی کم نظیر از منابع هیدروکربنی، زیرساختهای موجود و هزینه تولید پایین است. اما نقطه ضعف اصلی، محدود ماندن در حلقههای ابتدایی زنجیره ارزش است. هرچه سهم صادرات از مواد خام و نیمهخام به سمت محصولات نهایی و تخصصیتر حرکت کند، ارزآوری پایدارتر و آسیبپذیری سیاسی کمتر خواهد شد. انرژی برای ایران فقط یک منبع درآمد نیست؛ سکویی است برای جهش صنعتی، اگر سیاستگذاری اجازه دهد این زنجیره کامل شود.
پس از انرژی، بخش معدن و صنایع معدنی دومین پیشران صادراتی ایران به شمار میرود. سنگآهن، فولاد، مس، آلومینیوم و روی، سهم مهمی در سبد صادراتی دارند و بازارهای منطقهای مانند عراق، افغانستان، آسیای مرکزی و حتی شرق آسیا مقصد محصولات فلزی ایران هستند. فولاد ایرانی، به خصوص در سالهای اخیر، توانسته جایگاهی قابل قبول در بازارهای همسایه پیدا کند.
با این حال، مسئلهای قدیمی همچنان پابرجاست؛ خامفروشی. صادرات سنگآهن، کنسانتره یا شمشهای ساده، ارزش افزوده واقعی را نصیب صنایع خارجی میکند. تجربه نشان داده هر جا ایران به سمت تولید محصولات با فناوری بالاتر حرکت کرده—مانند ورقهای فولادی خاص، کاتد مس یا آلیاژهای صنعتی—هم سودآوری افزایش یافته و هم پایداری صادرات. معدن برای ایران فقط یک منبع طبیعی نیست؛ فرصتی است برای پیوند صنعت، فناوری و تجارت، به شرط آنکه نگاه کوتاهمدت جای خود را به استراتژی بلند مدت بدهد.
کشاورزی، چهره نرم و فرهنگی صادرات ایران است؛ بخشی که تصویر ایران را نه با سیاست، بلکه با کیفیت، طعم و اصالت در ذهن مصرفکننده خارجی میسازد. پسته، زعفران، خرما، کشمش، سیب، مرکبات و محصولات گلخانهای از شاخصترین اقلام صادراتی این حوزه هستند. زعفران ایرانی، با فاصلهای معنادار، باکیفیتترین زعفران جهان است؛ اما تناقض بزرگ اینجاست که ایران لزوماً صاحب برند نهایی آن نیست. صادرات فلهای و واگذاری فرآوری و بستهبندی به دیگر کشورها، بخش بزرگی از ارزش افزوده را از چرخه اقتصاد ملی خارج کرده است.
همین وضعیت درباره پسته و خرما نیز دیده میشود. محصول وجود دارد، بازار هم هست، اما ضعف در استانداردسازی، بستهبندی و بازاریابی هدفمند، سود نهایی را کاهش میدهد. کشاورزی ایران اگر با زنجیره محکم، لجستیک حرفهای و برندینگ جهانی همراه شود، میتواند به یکی از پایدارترین منابع ارزآوری کشور تبدیل شود؛ حتی فراتر از نفت.
فرش دستباف، صنایعدستی و محصولات فرهنگی اگرچه سهم عددی کوچکی در صادرات دارند، اما از نظر هویتی و نمادین بیبدیلاند. افت صادرات فرش بیش از آنکه نشانه پایان این مزیت باشد، نتیجه تغییر ذائقه جهانی و ضعف در نوآوری است. هر جا طراحی مدرن با اصالت ایرانی ترکیب شده، بازار دوباره پاسخ مثبت داده است.
در کنار این بخشها، صادرات محصولات دانشبنیان، دارو، تجهیزات پزشکی، نرمافزار و خدمات فنیمهندسی، نشانهای روشن از تغییر مسیر صادرات ایران است. سرمایه انسانی تحصیلکرده، هزینه رقابتی و تجربه صنعتی، مزیتی است که میتواند صادرات غیرنفتی آینده را شکل دهد؛ صادراتی که کمتر به منابع طبیعی و بیشتر به دانش متکی است.
بهترین محصولات صادراتی ایران فقط آنهایی نیستند که امروز بیشترین ارز را وارد کشور میکنند، بلکه آنهایی هستند که قابلیت ماندگاری، توسعه و برند شدن دارند. آینده صادرات ایران نه در کشف کالاهای عجیب و جدید، بلکه در بازتعریف شیوه صادرات محصولات شناختهشده نهفته است؛ جایی که خامفروشی جای خود را به ارزش افزوده، و فروش مقطعی جای خود را به حضور پایدار در بازارهای جهانی بدهد. این مسیر، بیش از هر چیز، به زبان مشترک میان تولیدکننده، سیاستگذار و بازار جهانی نیاز دارد؛ زبانی که اگر شکل بگیرد، ظرفیتها میتوانند به برند تبدیل شوند.