شاپور پشابادی/ خبرنگار
چند روز بعد از رفتن سید محمد بطحایی بازار گمانهزنی درباره دلایل رفتن او داغ است. در این میان به سوال اساسیتر پرداخته نمیشد: تکلیف طرحهای مهمی که در زمان وزارت او کلید زده شد چه میشود؟
اهالی جامعه آموزشوپرورش میتوانند درباره دوره ۷۰۰ روزه وزیر پیشین بگویند و به او نمره قبولی بدهند یا نه اما با هر متر و معیاری که اندازه بگیریم باید پذیرفت که محمد بطحایی، خوابهای بزرگی برای آموزشوپرورش دیده بود. خوابهای شیرین یا کابوسّهای هولناک؟ بار دیگر یادآور میشوم که هدف این نوشته پرداختن به این بعد از موضوع نیست. باید دید چه سرنوشتی در انتظار طرحها و ایدههای اوست و آیا وزیر جدید آنها را پیگیری خواهد کرد یا نه؟ در ادامه به مهمترین برنامههای او نگاهی میاندازیم.
وزرای قبلی هم اینجاوآنجا از وجود مافیای کنکور و قدرت بیحدوحصر آنها سخن گفته بودند اما بطحایی به گوشه و کنایه بسنده نکرد و بهقولمعروف شمشیر را از رو بست. وی سوداگران کنکور را مسبب ایجاد اضطراب در میان دانشآموزان میدانست و همه کار کرد که حضور آنها در مدارس را به حداقل برساند. این فرضیه تازه نبود و کارشناسان بارها و بارها درباره عواقب ناخوشایند تب کنکور و تاثیر نامطلوبی که کتابّهای کمکآموزشی بر کیفیت یادگیری دانشآموزان هشدار داده بودند اما بطحایی اولین وزیر جمهوری اسلامی بود که در عمل، عرصه را بر کسبوکاری که مافیای کنکور نامیده میشود تنگ کرد. بدون شک خبر ناگهانی استعفای بطحایی بیش از همه ناشران و گردانندگان موسسات کنکور را شاد کرده است. باید دید که همانند سلف خود با اهالی این کسبوکار سخت میگیرد یا راه سازش و مدارا در پیش میگیرد؟
در دوره وزیر آموزشوپرورش پیشین ایده شادابی مدارس به جد دنبال شد. ایدهها و برنامههایی مثل برنامه بوم، حذف مشق شب، اهتمام به مهارتآموزی در مدارس و ... کلید خورد تا فضای یادگیری در مدارس برای دانشآموزان لذتبخشتر و کاربردیتر شود. اینکه این برنامهها تا چه در نیل به هدف خود موفق بودند جای بحث و اماواگر دارد اما نمیتوان انکار کرد که مدارس ما برخلاف مدارس کشورهایی که در این زمینه موفق عمل کردهاند فضای چندان شاداب و سرزندهای ندارد و باید از این وضعیت خارج شود.
رتبهبندی معلمان را میتوان یکی از رویاهای تعبیر شده بطحایی دانست. خوب یا بد، این ایده پس از کشوقوسهای بسیار به تصویب رسید و اجرا میشود. بطحایی میخواست معلمان هم مثل اساتید دانشگاه، درجات مختلفی داشته باشند. هدف از این طرح انگیزهبخشی بیشتر به جامعه فرهنگیان و تشویق آنها به ارتقای استانداردهای تدریس بود. تفاوت قائل شدن بین عملکرد معلمان چیزی نیست که بتوان با آن مخالفت کرد اما رتبهبندی حداقل به آن شکلی که اکنون اجرا میشود فاصله زیادی با آنچه وعده داده شده بود دارد و بدون شک به اصلاح و چکشکاری نیاز دارد. درست است که رتبهبندی اکنون یک قانون است اما مثل هر قانون جدید دیگری، حفرهها و کاستیهای زیادی دارد و باید دید که بعد از بطحایی دچار چه تغییر و تحولاتی میشود.
در پایان باید گفت که استعفای وزیر آموزشوپرورش خواهینخواهی یک پیام ناخوشایند به همراه دارد: مردی که دنبال ایجاد تغییرات عمیق و ساختاری در آموزشوپرورش بود تسلیم شد. بازهم تکرار میکنم که موفقیت بطحایی در رسیدن به اهدافش چندان مهم نیست؛ نکته اینجاست که بسیاری از اهالی جامعه آموزشوپرورش رفتن او به تسلیم و خالی کردن میدان، تعبیر کرده و میکنند.