ابراهیم سحرخیز گفت: «نگاهی به مدیریت چهل سال گذشته نشان میدهد عبور از حلقههای بسته خودیها و خویشاوندسالاری، راهیابی مردم به مسئولیتها را غیرممکن ساخته است. حتی در موارد معدود که کورسویی از امید دیده شده، احتمالا تصادفی بوده است.»
وی افزود که در برخی دولتها، از جمله دولت سیزدهم، وعدههای جوانگرایی تنها روی کاغذ ماند و در عمل همان حلقههای مدیریتی قدیمی تداوم یافتند.
سحرخیز با انتقاد از شیوه انتصابها گفت: «اغلب کسانی که بر کرسیهای مدیریتی نشستند، صرفاً به دلیل میانسالی، جوانی یا تجربه محدود انتخاب شدهاند، نه بر اساس شایستگی واقعی. دولت چهاردهم نیز از همان آغاز، با سپردن مدیریتها به کارگروههای راهبردی پیشین، نشان داد که مدرسه پیرمردها همچنان پابرجاست.»
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش درباره تأثیر مدیریت فعلی بر زندگی مردم گفت: «توقع دارید با مسئولان مسن، مشکلات معیشت حل شود؟ قیمت گوشت، مرغ و لبنیات به یک باره سر به فلک کشیده و دلار و طلا آرام نگرفتهاند، ارزش پول ملی تضعیف شده و هیچ کس پاسخگو نیست.»