حدود سه هفته از وقوع زلزله دماوند میگذرد. حادثهای که مانند تمامی حوادث مشابه، بعد از چند روز به یکباره تب آن فروکش کرد و انگار نه انگار که هنوز خطر وقوع زلزله از این ناحیه از بین نرفته است. مهدی زارع، استاد پژوهشکده زلزله شناسی اما معتقد است که با وجود پس لرزههای زیادی که در این ناحیه رخ داده، هنوز معلوم نیست که انرژی این گسل تا چه حد تخلیه شده است و چقدر انرژی باقی مانده دارد. و برای همین باید از این گسل و احتمال وقوع زلزلههای شدید از این ناحیه ترسید. وی همچنین از ابعاد مختلف این زلزله و حتی تاثیر آن بر آتشفشان دماوند میگوید.
بله. اولا همانطور که گفتید گسل مشاء همچنان فعال است بطوریکه بعد از آن زلزله تا امروز، ۴۲ زلزله بین ۲ تا ۵/۲ ریشتر و ۳ زلزله بین ۳ تا ۴ ریشتر دیگر را باعث شده است. ما هم برای بازدید از این منطقه چند باری به آنجا سفر کردیم. البته انتظارمان این است که مطالعات واقعا جدی تری روی این گسل انجام شود. بهخصوص در مورد هسته بخش مرکزی آن که به نظر میرسد هنوز بسته و قفل شده است و ممکن است به خاطر لرزشهای ناشی از زلزله بخشهای دیگر گسل مشاء فعال شود و زلزلهای به مراتب ویرانگرتر از آنچه تصور میکنیم را به وجود آورد. ما باید حتما این بخش مرکزی گسل را مطالعه کنیم. بهخصوص اینکه بخش هایی از گسلهای مجاور آن از دماوند و لواسانات و شهر میگون و شمال فشم و... میگذرد و به نزدیک گسل شمال تهران میرسد. یعنی فعال شدن گسل مشاء حتی میتواند این گسل را هم فعال کند و فاجعهای بزرگ را رقم بزند.
هیچ کس منکر این نیست که پس لرزهها باعث تخلیه انرژی گسلها میشوند، بلکه موضوع این است که اصلا این گسل و بهخصوص هسته مرکزی آن که برای ما کاملا ناشناخته است، چقدر انرژی دارند که حالا مقداری از آن تخلیه شده است. چیزی که ما دیدیم این بود که بخش گسل مشاء و بهخصوص بخش مرکزی آن، انرژی نهفته زیادی دارد که حتی شاید قابلیت تولید زلزله هایی با بزرگی بیش از ۷ ریشتر را هم داشته باشد. گفتم که.... اینها را باید بررسی کرد.
بسیاری از ساختمانها ترک برداشته بودند. مثلا در شهر پردیس و بهخصوص فاز ۹ تا ۱۱ آن شهروندان به شدت ترسیده بودند و بسیاری از دیوارها نیز ترک برداشته بود. در روستاها و مناطق اطراف محل وقوع زلزله هم همین طور بود.
بله. البته ما فقط چند ساعتی آنجا بودیم. برای بررسی این موضوع باید تغییرات چند هفتهای یا حتی تغییرات چند ماهه زمین و علایم طبیعی را بررسی کرد. برای همین ترجیح دادم بیشتر با مردم محلی درمورد تغییرات زمین صحبت کنم. آنها هم بخش هایی را نشان میدادند و میگفتند اینجاها تغییر کرده است. یعنی این زلزله به هر حال تاثیراتی را هم روی آتشفشان دماوند داشته است. حالا اینکه این تاثیرات در چه حدی بوده است، سوالی است که برای یافتن پاسخ آن باید مطالعات بیشتری انجام داد. آنهم با تجهیزات به روز و کافی. حتی میتوان از کمکهای علمی بینالمللی استفاده کرد. درست مثل پروژههای مطالعاتی که در دهه ۸۰ با آلمان و فرانسه داشتیم و اتفاقا دستاوردهای بسیار خوبی هم برای ما به دنبال داشت. باید یکسری اقدامات روی این گسل مشاء انجام شود. البته قبل از آنکه دیر شده باشد!
متاسفانه همین طور است. ستاد بحران تهران که میگوید من مسئولیتی ندارم و هیچ کاره ام و طبق قانون جدید همه مسئولیتها با وزارت کشور است. وزارت کشور هم که اصلا انگار نه انگار که زلزله هم جز بحران هاست و باید برای آن فکری کرد! من معتقدم برای اینگونه موارد باید تمامی سازمانها مثل بیمارستان ها، مراکز خدماتی و... نقشه راهبردی داشته باشند تا در مواقع بروز بحران، غافلگیر نشوند. ولی درحالحاضر نه تنها کسی به فکر نقشه بحران برای سازمان خود نیست که تنها کاری که صورت گرفته، انجام چند مصاحبه و حتی در برخی موارد تکذیب سخنان یکدیگر بوده است.
دقیقا. نه تنها دور از ذهن نیست که احتمال آن چندان هم کم نیست. برای همین است که معتقدم باید آماده باشیم. که البته مثل همیشه؛ نیستیم!!!