آقای رئیسجمهوری شباهتهای ما با جهان در چیست؟
ناصر بزرگمهر / مدیرمسئول
مسئولان محترم از هر پیامی که ارسال میکنند، چند جملهای را در مقایسه با کشورهای دیگر بیان و بهویژه قیمتهای داخلی را دائم با دنیا مقایسه میکنند و سر مردم منت میگذارند که ببینید در فلان کشور، گوشت کیلویی ۱۰ دلار و یک عدد نان باگت یک یورو و بنزین لیتری یک پوند و انرژی گران است.
بعضی از مسئولان اگر رویشان میشد میگفتند این مردم بدبخت خارجی بهدلیل گرانیها در کشورشان، سیب، پرتقال، پیاز و سیبزمینی را مجبورند دانهای بخرند و اگر خیلی پولدار باشند، یک قاچ هندوانه هم میتوانند در تابستان تهیه کنند، درحالی که شما ملت هندوانه را وانت وانت میخرید و میخورید.
آقای رئیسجمهوری
ما عادت کردهایم که هر روز صبح با عشق مدیران ارجمند بیدار شویم و با منتهای آنها روزمان را آغاز کنیم. اصلا اگر این آقایان مدیر نبودند و بر ما منت نمیگذاشتند و برنامهریزی نمیکردند، ما کجا میتوانستیم قاچ هندوانه را دو دستی بچسبیم و فکر نان باشیم که خربزه آب است.
این همه ارزانی خورد و خوراک با مقایسه نان باگت یک یورویی اروپایی از برکت وجود نازنین دولتمردانی است که صبح تا شب به فکر ما مردم هستند و از لطف آنهاست که ما میتوانیم بربری مفت و مجانی ۲هزار تومانی بخوریم.
به لطف و برکت وجود نازنین وزیر نفت است که سوخت ارزانقیمت در اتوموبیلها میریزیم و شب تا صبح آقازادههایمان بهدنبال کار حلال در خیابانها دوردور میکنند و نمیدانند نرخ فوب بنزین در خلیجفارس چند برابر نرخ این سوخت در پمپ بنزین جردن است.
اصلا لغت فوب خیلی لغت جذابی است. از وقتی آقای وزیر مرتب شرایط مصرف و نرخ بنزین ما را با نرخ فوب مقایسه میکند، این دوست کارشناس و سرمقالهنویس ما استاد رضا خان پدیدار هم فقط از فوب حمایت و بین فوب و خوب رابطه برقرار میکند و میگوید اگر دولت سوخت را به نرخ فوب بفروشد همه چیز خوب میشود و دیگر آقازادهها در خیابانها دنبال کار حلال دوردور نمیکنند و قاچاقچیها هم بچههای خوبی میشوند و اتاق بازرگانی هم به سلامت به خانه میرود و قصه ما به سر میرسد و کلاغه در روزنامه میماند و برای خودش غارغار میکند.
آقای رئیسجمهوری
آقای وزیر نفت تنها نگران آقازادهها و دوردور آنها نیست. گاهی از نفت و گاز و برق و آب و فاضلاب هم میگوید؛ بالاخره مدتی وزیر نیرو هم بوده است و ژنی هم که پهلوان است. ایشان نگران زنهای خانه هم هستند و از گاز مایع کیلویی ۱۵۰ تومانی و هر تن ۱۰ دلار مینالند و میفرمایند ۱۰ دلار ما کجا و نرخ جهانی هر تن ۵۵۰ دلار کجا؟ به دلیل همین ارزانی گاز است که مردم مرتب صبحانه نیمرو میخورند و ظهرها املت و شبها خاگینه میل میکنند و دچار بیماری کلیه میشوند، در حالی که اگر خامخواری کنند هم در انرژی و هم در مصرف گاز مایع صرفهجویی میشود و مرغها هم اینقدر به خودشان زحمت نمیدهند تا تخم بگذارند.
آقای رئیسجمهوری
با ۲۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه بنزین و میلیاردها تومان یارانههای نفت و گازوئیل و برق و بقیه چه کارهایی که میتوان انجام داد؟
میگویند هزینه ایجاد یک شغل ساده ۵۰ میلیون تومان است؛ یعنی فقط با یارانه دوردور بنزین میتوان ۴ میلیون شغل در سال ایجاد کرد و بعد از ۵ سال و ایجاد ۲۰ میلیون شغل برای خودمان، از سال ششم برویم خارج و برای فرنگیها شغل ایجاد کنیم.
میگویند سرمایه اولیه راهاندازی یک کارخانه کوچک مواد غذایی یا بهداشتی حدود ۵ میلیارد تومان است که با این یارانه میتوان سالی ۴۰ هزار کارخانه راهاندازی کرد تا هر مرد ایرانی صاحب یک کارخانه ماستسازی شود و برای هر خانم ایرانی یک کارخانه کیف و کفش و حتی برای بچهها هم یک کارخانه پوشکسازی تدارک دید و بعد از ۵ سال به خودکفایی برسیم و هر کودک ایرانی یک کارخانه پوشک داشته باشد.
همکاران ما در یکی از خبرگزاریها نوشتهاند که نرخ خرید یک ایرباس ۳۲۰ صفر کیلومتر پشت ویترین حدود ۷۰ میلیون دلار است که با نرخ دلار خیابان فردوسی میشود سالی ۲۱۹ ایرباس از یارانه بنزین خرید و با دلار آقای جهانگیری سالی ۷۰۰ فروند و بعد از چند سال مرکز خرید و فروش طیاره در جهان شد.
مدیرعامل مجمع خیرین مدرسهساز هم برای اینکه از قافله عقب نماند فرمود با یارانه بنزین میشود سالی ۲۰۰ هزار مدرسه یک میلیاردی ساخت؛ به امید آن روزی که هر بچه خودش یک پراید و یک مدرسه داشته باشد.
آقای رئیسجمهوری
با (پیشنهاد) حذف یارانههای گوناگون بهویژه بنزین و گاز و گازوئیل و بقیه، میتوان جاده ساخت، راهآهن ایجاد کرد، هواپیما خرید، کارخانه پشم و ماست و پوشک و پراید راه انداخت، اما آقای وزیر نفت و سایر علاقهمندان حذف یارانهها و عاشقان مقایسه هزینههای داخلی و خارجی چند سوال ناقابل ما را هم پاسخ دهند.
یک: آیا درآمد یک کارگر و کارمند به دلار است؟ و اگر هست، چند دلار است؟
دوم: آیا فرقی بین کشوری که بزرگترین منبع گازی و نفتی جهان را دارد با کشورهایی که هیچ کدام از اینها را ندارند، وجود ندارد؟
سوم: واقعا چه چیز ما شبیه بقیه دنیا است و چه ربطی بین مشکلات ایران و جهان وجود دارد؟ که آقایان صبح تا شب ما را با بقیه مقایسه میکنند؟
ارسال نظر