چگونه آتشسوزی هیرکانی در شبکه اجتماعی ایکس بازنمایی شد؟
در این گزارش لایفوب، بازتاب آتشسوزی جنگلهای هیرکانی در منطقه الیت مرزنآباد در شبکه اجتماعی ایکس مورد بررسی قرار گرفته است. این حادثه در پاییز ۱۴۰۴ یکی از مهمترین بحرانهای محیطزیستی کشور بود. در بازه زمانی ۲۳آبان تا ۴آذر ۱۴۰۴، مجموعاً ۸۴هزار محتوا توسط ۱۶/۶هزار کاربر در بستر ایکس منتشر شد.
تحلیل محورهای گفتوگو کاربران درباره جنگلهای هیرکانی

موضوعات مطرح شده در محتوای کاربران طیف گستردهای را در برمیگیرد و توزیع آنها نشان میدهد که هر یک با چه میزان توجه در فضای گفتوگو برجسته شدهاند. بخش عمدهای از محتوا(۳۱.۷۴٪) به نقدهای سیاسی و اعتراض مستقیم به دولت یا حاکمیت اختصاص داشته و کاربران تلاش کردهاند آتشسوزی را در چارچوبی فراتر از یک رخداد طبیعی و در بستر ناکارآمدی ساختاری، ضعف مدیریتی و بحرانهای انباشته شده تحلیل کنند. در مرتبه بعد، مطالب مرتبط با مدیریت بحران (۲۲.۴۲٪) قرار دارد که در آن عملکرد نهادهای مسئول در حوزههایی مانند سرعت واکنش، کمبود تجهیزات، ناهماهنگی نهادی و کیفیت تصمیمگیری مورد توجه و نقد بوده است.
در کنار این دو محور اصلی، تحلیلهای محیطزیستی و علمی (۱۳.۵۳٪) سهم قابل توجهی داشتهاند؛ از توضیح ارزش اکولوژیک جنگلهای هیرکانی و نقش آنها در پایداری اقلیم گرفته تا بررسی گونههای گیاهی و جانوری، ساختار پوشش جنگلی و پیامدهای زیستمحیطی گسترش آتش. بخش دیگری از محتوا نیز به موضوعات تاریخی، تمدنی و هویتی (۱۱.۶۳٪) پرداخته و کاربران سوختن جنگل را ضربهای به میراث ملی و هویت سرزمینی کشور دانستهاند.
محورهای کوچکتر اما معنادار نیز در میان موضوعات دیده میشوند. فرسودگی اجتماعی(۶.۷۷٪) بازتابی از خستگی عمومی و احساس درماندگی در برابر تکرار بحرانهاست. در برخی روایتها، کاربران از استعارهسازی سیاسی برای بیان وضعیت کشور استفاده کردهاند. موضوعاتی مانند زمینخواری و فساد ساختاری و نقد گردشگری و ویلاسازی نیز در روایتهای قابل توجهی تکرار شده و آتشسوزی با منافع شبکههای غیرقانونی پیوند خورده است.
بخش کوچکتری از محتوا به مضامینی مانند بینالمللیسازی بحران، فوریت اقلیمی، هویت محلی و غیرت منطقهای، مقایسه کارآمدی بینالمللی و آمار، نقش رسانه و شایعات اختصاص داشته است.
توزیع موضوعات نشان میدهد که اگرچه مجموعهای از روایتهای علمی، هویتی، اجتماعی و بینالمللی پیرامون آتشسوزی شکل گرفته است، اما غالبترین محور گفتوگو با فاصله قابل توجهی نقدهای سیاسی (۳۱.۷۴٪) بوده و پس از آن بحث مدیریت بحران (۲۲.۴۲٪) و ابعاد محیطزیستی و علمی(۱۳.۵۳٪) بیشترین سهم را در شکلدهی به افکار عمومی داشتهاند.
تحلیل احساسات کاربران در واکنش به آتشسوزی

در تحلیل احساسات کاربران ایکس نسبت به آتشسوزی جنگلهای هیرکانی، خشم و انزجار با سهم بسیار بالای(۴۲.۳۱٪) برجستهترین و فراگیرترین واکنش عاطفی بوده است. این میزان چشمگیر نشان میدهد که بخش قابل توجهی از کاربران با لحنی تند، عصبانی و آمیخته با اعتراض به مسئولان، تکرار فاجعهها، بیتوجهی نهادی و فساد ساختاری واکنش نشان دادهاند.
پس از خشم، فقدان و اندوه با(۱۸.۸۷٪) دومین احساس غالب کاربران بوده است؛ احساسی شبیه سوگواری جمعی برای نابودی بخشی از یک میراث طبیعی غیرقابل جبران. بسیاری از کاربران، سوختن هیرکانی را از بین رفتن بخشی از هویت، تاریخ زیستی و حافظه جمعی ایران دانستهاند. این اندوه اغلب با یأس (۴.۸۲٪) همراه بوده، یأسی که از ناتوانی در توقف روند تخریب و تکرار مداوم چنین فجایعی ریشه میگیرد.
احساس مطالبهگری با سهم (۱۰.۹۸٪) نیز جایگاه مهمی در واکنشها داشته است. کاربران خواستار رسیدگی فوری، شفافیت در اطلاعرسانی و اقدام مؤثر بودهاند. در مواردی، این مطالبهگری با احساس خیانت (۳.۶۰٪) گره خورده است؛ احساسی که از تصور رها شدن جنگل از سوی نهادهای متولی حفاظت و بیعملی مسئولان برمیخاست.
در بخش قابل توجهی از محتوا، شوک و ناباوری(۳.۲۳٪) نسبت به ابعاد حادثه، شدت آتش، گستردگی خسارت و طولانی شدن روند اطفا دیده میشد. همچنین شرم و گناه جمعی (۲.۲۵٪) در روایتهایی برجسته بود که از ناتوانی کشور در حفاظت از منابع طبیعی و بیتفاوتی جامعه نسبت به محیطزیست انتقاد میکردند.
اضطراب و بیقراری با سهم (۵.۴۳٪) نیز در میان واکنشها دیده شد؛ نگرانی از گسترش آتش، خطر برای روستاها، نابودی گونههای گیاهی و جانوری و آینده ناپایدار منطقه از مهمترین دلایل شکلگیری این احساس بودند. در مقابل، همدلی و دلسوزی که سهمی کمتر اما معنادار(۱.۶۰٪) داشت، بیشتر متوجه مردم محلی، امدادگران، داوطلبان و حتی حیاتوحش آسیب دیده بود.
احساس بیقدرتی و ناتوانی(۴.۷۰٪) نیز بخش دیگری از واکنشها را تشکیل میداد؛ حسی که از مشاهده سوختن جنگلی با ارزش جهانی و ناتوانی در تغییر مسیر فاجعه نشأت میگرفت. در کنار آن، گرچه سهم امید لحظهای(۲.۲۳٪) کمتر بود، اما همین میزان اندک اغلب در واکنش به لحظاتی مثل بارندگی، موفقیتهای مقطعی در مهار آتش یا تلاش گسترده نیروهای محلی دیده میشد.
تحلیل سوشال لیسنینگ نشان میدهد که الگوی واکنشها، از خشم تا مطالبهگری و اضطراب، بازتابی از جامعهای است که در برابر نابودی یک میراث ملی میان اعتراض، سوگ و امید در نوسان مانده است.
نقش گروههای سیاسی در روایت آتشسوزی هیرکانی

در تحلیل نقش گروههای سیاسی، دادهها نشان میدهد که روایت غالب این بحران در شبکه اجتماعی ایکس به طور مشخص توسط مخالفان نظام شکل گرفته است. مخالفان نظام ۷۹درصد از کل محتوای منتشر شده را تولید کردهاند و بخش عمده جهتدهی گفتمانی را بر عهده داشتهاند. محتوای این گروه عمدتاً بر ناکارآمدی و بیتفاوتی حکومت در مدیریت بحران، طرح ادعای عمدی بودن تخریب طبیعت، برجستهکردن نقش قهرمانانه مردم و نیروهای داوطلب، بیاعتمادی مطلق به نهادهای رسمی، پیوند زدن آتشسوزی هیرکانی با سایر بحرانهای محیطزیستی کشور و بهرهبرداری سیاسی از حادثه برای تقویت پیامهای اپوزیسیون تمرکز داشته است.
منتقدان نظام با سهم ۸درصدی در این روایت حضور داشتهاند. محتوای آنها بیشتر بر ضعف مدیریت بحران، نبود شفافیت، تأخیر در اعزام تجهیزات و نارساییهای عملیاتی تأکید دارد. این گروه برخلاف مخالفان، حادثه را کمتر سیاسی و بیشتر در سطح نقد عملکردی تحلیل کردهاند. کاربران غیرسیاسی که ۹درصد از محتوا را تولید کردهاند، نقش مهمی در روایت انسانی و احساسی حادثه داشتهاند. این کاربران عمدتاً به گزارشگری میدانی، انتشار تصاویر و ویدیوهای لحظهای، ابراز نگرانی یا غم و توصیف دردناک نابودی جنگلها پرداختهاند و سهم مهمی در شکلگیری همدلی عمومی داشتهاند.
حامیان نظام با سهم ۴درصدی حضور کمرنگتری داشتهاند اما محتوای آنها ویژگیهای خاصی دارد. بخش قابلتوجهی از محتوای آنان به گزارشگری و اطلاعرسانی میدانی درباره روند اطفای حریق، اعزام بالگردها و تلاش نیروهای امدادی اختصاص یافته است. برخی از آنها نیز همچنان نسبت به کندی مدیریت یا کمبود تجهیزات انتقاد کردهاند. نگرانی محیطزیستی، ابراز غم نسبت به نابودی جنگلها و قدردانی از تلاش هلالاحمر، سپاه، ارتش، آتشنشانان و داوطلبان محلی نیز از مضامین پرتکرار این گروه بوده است.
احساسات شدید، بازنماییهای مختلف، و نقش پررنگ مخالفان نظام در شکلدادن به روایت غالب، این حادثه را به کانونی برای بروز شکافها، مطالبهگری، نقد ساختاری و همدلی اجتماعی تبدیل کرده است. در مقابل، تلاش نیروهای محلی، داوطلبان و امدادگران لحظاتی از امید جمعی و احساس همبستگی را نیز رقم زده و بخش انسانی روایت را برجسته کرده است.