اسیدپاشی هولناک مرد جوان روی همسرش در گیلان
فرمانده انتظامی خمام از دستگیری عامل اسیدپاشی در این شهرستان خبر داد.

سرهنگ باقر رجبی ویسرودی، فرمانده انتظامی خمام اظهار داشت: ماموران انتظامی به سرعت به محل حادثه اعزام شدند.
وی با بیان اینکه مردی ۲۸ ساله به علت اختلافات خانوادگی با همسر خود اقدام به درگیری و پاشیدن مایع سفید کننده به روی همسر خود کرده بود افزود: مصدوم بلافاصله توسط اورژانس به مرکز درمانی منتقل شد.
فرمانده انتظامی خمام با بیان اینکه این مرد ۲۸ ساله با اقدامات فنی و تخصصی پلیس دستگیر و با تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شد گفت: کنترل خشم و عصبانیت عامل کاهش بسیاری از جرائم است و خانوادهها باید در مواجهه با هرگونه اختلافات؛ با آرامش و از طریق قانونی برای حل مشکلات خود اقدام کنند.
اسیدپاشی؛ سایه شوم روان بر پیکر جامعه و زخمهای ناپیدای قربانیان و عاملان
اسیدپاشی، جلوهای هولناک از خشونت که نه تنها جسم را میسوزاند، بلکه روح و روان افراد را نیز در آتش ناکامی و تباهی میکشاند. این عمل شنیع، که ریشه در عقدههای روانی، ناکامیهای اجتماعی، و اختلالات شخصیتی فرد اسیدپاش دارد، تبعات ویرانگری را برای قربانیان و حتی خود عامل به همراه دارد. این خبر به بررسی ابعاد روانشناختی این فاجعه و نگاهی به اعماق روح و روان درگیر در این پدیده میپردازد.
ابعاد روانشناختی اسیدپاشی:
اسیدپاشی، برخلاف بسیاری از اشکال خشونت، اغلب برآمده از احساسات شدیدی چون خشم، کینه، حسادت، یا ارادهای برای تحقیر و نابودی طرف مقابل است. فرد اسیدپاش معمولاً دچار اختلالات روانی عمیق، از جمله:
اختلالات شخصیتی: مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی، خودشیفته، یا مرزی که با بیتوجهی به حقوق دیگران، تحریکپذیری بالا، و عدم همدلی مشخص میشود.
اختلالات خلقی: مانند افسردگی شدید یا مانیا که با تحریکپذیری و پرخاشگری همراه است.
اختلالات پارانوئید: باورهای نادرست و بدبینانه نسبت به قربانی که منجر به واکنش افراطی میشود.
عقدههای روانی: ناکامیهای عمیق در زندگی شخصی، شغلی، یا عاطفی که فرد قادر به مدیریت آنها نبوده و به شکل مخربی بروز میکند.
عدم کنترل خشم: ناتوانی در مدیریت و ابراز سالم خشم، که منجر به انفجارهای ویرانگر میشود.
این عمل، در بسیاری از موارد، نوعی “مجازات” یا “انتقام” شخصی تلقی میشود که فرد اسیدپاش آن را حق خود میداند، حتی اگر این “حق” مبتنی بر منطق و قانون نباشد.
تأثیرات مخرب بر روحیه قربانی:
تجربه اسیدپاشی، عمیقترین زخمها را بر روح و روان قربانی بر جای میگذارد. این آسیبها فراتر از سوختگیهای جسمانی است و شامل موارد زیر میشود:
تروما و اضطراب شدید: قربانیان دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشوند؛ کابوسهای شبانه، فلشبکهای دردناک، اضطراب فراگیر، و ترس دائمی از حضور در اماکن عمومی یا مواجهه با افراد.
افسردگی و ناامیدی: ظاهر تغییر یافته، درد مزمن، و ناتوانی در بازگشت به زندگی عادی، منجر به احساس پوچی، ناامیدی، و افسردگی شدید میشود.
کاهش شدید اعتماد به نفس و عزت نفس: ظاهر آسیبدیده، احساس شرم، و احساس قربانی بودن، عزت نفس فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
انزوای اجتماعی: ترس از قضاوت دیگران، ناتوانی در برقراری روابط، و احساس طرد شدن، منجر به انزوای شدید قربانی میشود.
درد مزمن و مشکلات سلامتی: علاوه بر آسیبهای روانی، قربانیان اغلب با دردهای مزمن، مشکلات تنفسی، بینایی، و سایر عوارض جسمانی ناشی از سوختگی دست و پنجه نرم میکنند.
از دست دادن هویت: تغییرات دائمی در ظاهر و تواناییها، میتواند منجر به بحران هویت و از دست دادن حس “خود” شود.
پشیمانی در جان فرد اسیدپاش؛ واقعیتی تلخ یا یک توهم؟
بعد از ارتکاب چنین جنایتی، فرد اسیدپاش با عواقب قانونی و اجتماعی شدیدی روبرو میشود. اما در درون او چه میگذرد؟
احساس گناه و پشیمانی: در بسیاری از موارد، به خصوص پس از فروکش کردن خشم اولیه و مواجهه با عواقب سنگین، فرد اسیدپاش دچار احساس گناه و پشیمانی عمیق میشود. دیدن رنج و عذاب قربانی، که گاهی خود بخشی از دلیل حمله بوده، میتواند این پشیمانی را تشدید کند.
پشیمانی از دست دادن آزادی: از دست دادن آزادی، مواجهه با زندان، و جدایی از خانواده، خود عامل بزرگی برای پشیمانی از اقدامی است که منجر به این شرایط شده.
مواجهه با واقعیت: درک اینکه عملش نه تنها مشکلی را حل نکرده، بلکه زندگی خود و دیگران را نیز تباه کرده است، میتواند بسیار دشوار و دردناک باشد.
“پشیمانی” فریبنده: گاهی آنچه به عنوان پشیمانی تلقی میشود، صرفاً ترس از مجازات یا احساس تاسف برای گیر افتادن است، نه لزوماً درک عمیق و ناشی از همدلی با قربانی. در این موارد، فرد ممکن است همچنان قربانی را مقصر بداند و ادعا کند که “اگر او این کار را نمیکرد، من هم این کار را نمیکردم.”
عدم پشیمانی کامل: در موارد اختلالات شخصیتی شدید، ممکن است فرد اسیدپاش هیچگونه پشیمانی واقعی یا همدلی با قربانی از خود نشان ندهد و حتی عمل خود را توجیه کند.
ارسال نظر