خبرهایی منتشر شده که نشان میدهد اکرامالدین سریع، فرمانده ارشد پلیس افغانستان در حکومت پیش از طالبان، در تهران هدف قرار گرفته و کشته شده است؛ خبری که ابتدا در رسانههای افغانستانی بازتاب یافت و سپس به رسانههای ایرانی نیز راه پیدا کرد.
با وجود گذشت چند روز از انتشار این گزارشها، مقامات ایران همچنان از هرگونه واکنش یا ارائه توضیح خودداری کردهاند. پرسش اصلی این است که آیا اصل خبر صحت دارد یا نه؟ و اگر درست باشد، جزئیات حادثه چه بوده و پیگیریهای مقامات ایرانی در چه مرحلهای قرار دارد؟

نکته قابل توجه این است که خبر ترور در تهران نخستینبار در رسانههای افغانستانی منتشر شد، نه در رسانههای ایران. پیش از این نیز یک مقام سابق افغانستانی در مشهد ترور شده بود و در آن پرونده نیز مقامات ایرانی سکوت اختیار کردند.
این رویه سکوت، نهتنها ابهام را افزایش میدهد، بلکه فضا را برای شکلگیری شایعات و اخبار جعلی آماده میکند. در چنین شرایطی، سکوت به معنای نوعی تأیید ضمنی و غیرمستقیم همه خبرها، گمانهزنیها و شایعات احتمالی تلقی میشود.
اتکا به سکوت در برابر چنین خبر مهمی، شیوهای مناسب و مسئولانه نیست. این رفتار جامعه را در برابر پرسشهای بیشمار تنها میگذارد و افکار عمومی را به سمت خودتوضیحی و حدس و گمان سوق میدهد. نتیجه این روند، تضعیف اعتبار و مرجعیت نهادهای رسمی است.
متأسفانه در برخی نهادها این تصور غلط وجود دارد که اگر سکوت کنند، موضوع از توجه افکار عمومی خارج میشود؛ در حالی که تجربه نشان داده نتیجه کاملاً برعکس است و سکوت، حساسیت و توجه را افزایش میدهد.
پرسش مهم دیگر این است که چه کسی این فرمانده سابق افغانستانی را به قتل رسانده است؟ در نگاه نخست، طالبان متهم اصلی تلقی میشود، اما دولت طالبان (امارت اسلامی افغانستان) نیز تاکنون هیچ واکنشی نشان نداده است.
با این حال، این احتمال نیز مطرح است که حادثه در نتیجه یک نزاع یا رویارویی داخلی رخ داده باشد؛ سناریویی که بدون شفافسازی رسمی، همچنان در حد گمانهزنی باقی میماند.