استفاده و واردات ماشینآلات قدیمی، بیتوجهی به برندینگ، جزیرهای شدن زنجیره تولید، سیاستگذاری ناکارآمد، نابودی بنکداری و چند عامل دیگر، دستبهدست هم دادهاند تا صنف تولید و پوشاک کشور نتواند سهم مناسبی از بازار داخلی و خارجی را تصاحب کند.
ممکن است برای شما هم سوال باشد که چرا بخش پوشاک ما، بااینهمه قدمت و سابقه نتوانسته است یکی از سنگینوزنهای بازار باشد؟ کشوری مثل ترکیه چه کرده که «کار ترک» به برند تبدیل شده و اینهمه خواهان، دارد؟ اگر میخواهید با نقصها و کاستیهای حوزه پوشاک آشنا شوید مصاحبه گسترش نیوز با رئیس مرکز پژوهشهای اتحادیه پوشاک را بخوانید. نظر به مفصل بودن این گفتگو، آن را به چند قسمت تقسیم کردیم. آنچه میخوانید، بخش اول این گفتگو است.
مروری بر چند واقعه مهم در تاریخ پوشاک
صنف پوشاک و نساجی در چند دهه اخیر چه وقایع و رخدادهای مهمی را از سر گذرانده است. منصور تیرگر، رئیس مرکز پژوهشهای اتحادیه ابتدا شرح مختصری از مهمترین روندهای تاریخی ارائه کرد و اظهار داشت:
قبل از انقلاب، دولتمردان توجه خاصی به صنف پارچه و نساجی داشتند. نگاه آنها صادراتمحور بود و بهواسطه مزیتهایی که آن زمان در عرصه کشاورزی، وجود داشت میخواستند پایگاه و جایگاه نساجی را مستحکم کنند. بعد از انقلاب و بهواسطه مشکلاتی مثل جنگ، تحریمها و بیثباتیهای سیاسی سالهای آغازین بعد از انقلاب، نمیشد بستر لازم برای صادرات این حوزه را فراهم کرد و هدفی که از مدتها قبل برایش برنامهریزی شده بود مغفول ماند.
ماشینآلاتی که قبل از بهرهبرداری، اسقاط شدند
تیرگر در ادامه افزود: سرعت تغیر و تحولات فناوری در بخش نساجی بالاست و فناوریهای بهکاررفته معمولا هر ۱۰ سال یکبار قدیمی میشوند و مقرونبهصرفه نخواهند بود. بعد از انقلاب هم دولت درصدد حمایت از نساجی و نساجان بودند اما ماشینآلات واردشده به بهرهبرداری نرسید و بسیاری از آنها در نطفه، خفه شدند یعنی قبل از بهرهبرداری به ضایعات تبدیل شدند چون موتور مولد که بحث تولید پوشاک، باشد دیده نشده بود و صادراتی هم اتفاق نمیافتاد و منابع ملی فراوانی از دست رفت.
برندینگ را جدی نگرفتیم
منصور تیرگر در ادامه، به نقطه عطف مهم دیگری که در دهه ۸۰ رخ داد پرداخت:
رشد و پیشرفت فناوری آیتی در دهه ۸۰ باعث شد که صنعت فشن به یکی از رقبای سرسخت برندهای نیرومند تبدیل شود؛ آنهم برندهایی که کسی باور نمیکرد روزی رقیب داشته باشند. بهاینترتیب برندینگ اهمیت خاص و بسیاری در جهان پیدا کرد. متاسفانه ما در این حوزه هم بهموقع فعال نشدیم، برندینگ را جدی نگرفتیم و نتوانستم کار خاصی انجام دهیم.
ارزشافزوده کدام بخش بیشتر است؟
میزان ارزشافزوده در کدامیک از بخشهای این صنف بیشتر است؟ تیرگر در ارتباط با این سوال اظهار داشت: بیشترین میزان ارزشافزوده در حوزه برندینگ و بعدازآن در حوزه خردهفروشی، ایجاد میشود به همین دلیل سرمایهگذاری در حوزه نساجی چندان مقرونبهصرفه نیست.
نمونه اسپانیا
تیرگر در اثبات نظر خود، نمونه اسپانیا را مثال زد و افزود:
اسپانیا به لحاظ منابع آبی، کشاورزی و منابع اولیه، جایگاه بسیار خوبی دارد و آمار تولید پوشاک در این کشور بالاست اما چندان به نساجی توجه نکرد و صنعت برندینگ و پوشاک را انتخاب کرد چون درآمدی بیشتری را عاید کشور میکند.
او در تکمیل بحث برندینگ اظهار داشت:
برندینگ در زمان خود جدی نگرفته نشد و اکنون مجبوریم دلارهای نفتی را صرف واردات کنیم.
مزیتی که به دلار تبدیل نمیشود
رئیس مرکز پژوهشهای اتحادیه در بخش بعدی خود به توانمندیها و مزایای کشورمان در زمینه پوشاک پرداخت و گفت:
در کشور ما ظرفیت بینهایتی برای ورود به صنعت پوشاک وجود دارد؛ آنهم بیشتر به این دلیل که شمار زیادی از زنان ما شاغل نیستند و به لحاظ سنت و فرهنگ، ورود خانمها به بخش پوشاک، آسان و پذیرفتهشده است. پس به لحاظ نیروی انسانی منابع بسیار خوبی در اختیار داریم.
قدرتهای مد جهان
تیرگر ضمن اشاره به قدرتهای برتر جهان در زمینه صنعت مد، اظهار داشت:
بخش عمده مد جهان در انحصار چهار کشور انگلستان، فرانسه، ایتالیا و امریکا قرار دارد. در این میان کشورهایی هستند که در عرصه مد، شاخص و پیشتاز نیستند اما در طراحی لباسهای خود المانهای سنتی و فرهنگی را لحاظ میکنند. به عنوان مثال، نمادهای فرهنگی کره در لباسهای تولیدی این کشور به خوبی پیداست. در ژاپن هم همین گونه است. ما حتی در حوزه حجاب و عفاف نتوانستیم برنامهریزی درستی انجام دهیم. یکی از عوامل این ناکامی، نادیده گرفتن بخش خصوصی و نسپردن کار به آن است. رفتارهای سلبی باعث شد نتوانیم کار موثری در حوزه مد و پوشاک انجام دهیم.