مشاور مدیر عامل شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران گفت: ذوب آهنی که معدن نداشته باشد مثل این است که دست بر روی گلویش گذاشتند.
راه حل این است که با شرکتی مانند تهیه و تولید مواد معدنی که رسالتش همین است تعامل بسیار نزدیک داشته باشد. در معاونت معدنی به طور مرتب بخشنامه ها در حال تغییر است و این تعدد بخشنامه ها باعث ایجاد رانت شده است. اگر یک بخشنامه قطعی نوشته شود که ملکه ذهن همگان باشد و بر اساس آن برنامه ها پیش رود مشکلات حل می شوند.
متن مصاحبه مشاور مدیر عامل شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران، را بخوانید:
کمبود سنگ آهن، کیمیای امروز صنایع فولادی ایران زمین، ظرفیت صنایع کشور از جمله ذوب آهن اصفهان را با گذشت بیش از نیم قرن تولید و اشتغالزایی درخشان تحت الشعاع قرار داده است. این نعمت خدادادی مدتی است به جای اینکه روند تبدیل شدن به محصول نهایی را در پیش بگیرد به سمت صادرات متمایل شده است.
سنگ آهن که نعمت خدادادی است از ذوب آهن اصفهان دریغ می شود و بنابراین تولید محصولاتی جدیدی چون ریل و همچنین اشتغالزایی برای جوانان ایرانی توسط این کارخانه ابتر می ماند.
به اعتقاد بسیاری از فعالان اقتصادی، برای فعال ماندن سرمایه های ملی ایران زمین، مانند ذوب آهن اصفهان باید سرمایه خدادادی کشور در اختیارشان قرار داده شود، از سوی دیگر با توجه به اینکه حدود ۵۰ درصد از محصولات نهایی ذوب آهن اصفهان به بیش از بیست کشور دنیا صادر می شود این دستاورد بزرگ در کنار خام فروشی مواد اولیه واقعاً بی انصافی است و توجیهی ندارد.
متاسفانه امروز افراد غیرمتخصص معدن را یک بنگاه زود بازده می بینند و ذوب آهنی که معدن نداشته باشد مثل این است که دست بر روی گلویش گذاشتند. آنچه در ادامه می خوانید گفتگویی با نایب رئیس هیئت مدیره شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران، پیرامون مشکلات کمبود مواد اولیه صنایع به خصوص ذوب آهن اصفهان است.
در دهه سی، ایجاد ذوب آهن در کشور به عنوان یکی از مجموعه های مدرن مطرح شد. برنامه ریزی شده بود تجهیزات این شرکت از کشور آلمان خریداری شود. بسیاری از کارها نیز انجام شد و در کرج هم محدوده ای در نظر گرفته بودند که ذوب آهن آنجا ایجاد شود، یک سری مطالعات نیز برای تامین مواد اولیه انجام شد، اما به دلایلی این صنعت را به ایران ندادند. در دهه چهل با توجه به اینکه ما ذخائر زیادی از گاز و انرژی های دیگر داشتیم، ذوب آهن را از روسیه وارد کردند. با آمدن ذوب آهن به کشور و انتخاب محل آن در استان اصفهان، ضرورت اکتشاف در کشور برای تهیه مواد اولیه آن بسیار الزامی بود. تصور من این است که ساخت ذوب آهن اصفهان، نقطه عطفی برای اکتشافات معادن کشور شد، زیرا به ذوب آهن نیاز داشتیم تا سنگ آهن، زغال سنگ و نسوز کشف کنیم، چراکه برای تولید محصولات فولادی و آجرهای کوره ها به نسوز احتیاج بود. به آهک به عنوان یک کمک ذوب نیاز داشتیم و همچنین مواد معدنی دیگر. مجموع اینها باعث شد که ایران به اکتشاف توجه کند.
روس ها در ایران مرکزی و در آن شرایط زمین شناسی ما ساکن و شروع به کار کردند و هم در زمینه زغال سنگ و هم سنگ آهن، اتفاقات خوبی افتاد، زیرا در آن زمان نیروهای خوبی در کنار روس ها رشد کردند و انتقال تجربه شد. در حال حاضر هم نیروهای ما دانش خوبی دارند، ولی نسل هایی که بازنشسته شدند جزء افتخارات آن موقع به حساب می آیند و باید از آنها استفاده شود.
بنیان صنایع کشور براساس ذوب آهن اصفهان گذاشته شد. به طور کلی برای اینکه معادن معنا پیدا کنند چهار حلقه نیاز است: (اکتشاف، معدن، فرآوری و صنایع معدنی) اگر این چهار حلقه هماهنگ نباشند با مشکل مواجه خواهیم شد. اگر فقط اکتشاف کنیم، کاری انجام نشده و فقط منجر به کشف شده است. اگر حلقه دوم را به کار آوریم یعنی معدن کاری کنیم جایی برای بردن نداریم و مجبور به خام فروشی می شویم که آن هم ارزش افزوده ندارد. ارزش افزوده زمانی شروع میشود که مواد اولیه به محصول نهایی تبدیل شوند.
ما یک سری ضعف هایی در خودمان برای راهبری داریم. از زمانی که امیرکبیر اولین قانون معادن را نوشت تا کنون بیش از ۱۰ بار قوانین بخش معدن تغییر کرد. به واقع جایگاه معادن در کشور درست تعبیه نشده و این یک ضعف بزرگ و چالش آفرین است. باید برای ارتقاء جایگاه معدن، کار اصولی صورت گیرد و تصمیم سازی ها جزیرهای نباشد. در حال حاضر در قانون معادن هر کسی میتواند ورود کند، متأسفانه تخصص در این جا مطرح نیست. معدن کاری برای کسانی که فکر میکنند معدن یک گنج است و خاک را کنار بزنند به چیزی می رسند یک مقوله است، اما برای متخصصین، معدن کاری یک هنر واقعی و ملی است. افراد غیرمتخصص معدن را یک بنگاه زود بازده می بینند در صورتی که این چنین نیست و یک نسل باید کار کند تا چندین نسل بتوانند از آن استفاده ببرند. با این مقدمه فردی که می خواهد زودتر به پول برسد، اگر در داخل کشور بفروشد از آن سودی نمی برد، بنابراین سعی میکند آن را به جایی ببرد که سریعاً به پول برسد بنابراین مسیر صادرات مواد اولیه را در پیش می گیرد. این افراد حتی استخراج معادن هم به درستی انجام نمی دهند و صرفاً استخراج در قسمت های پرعیار را پیگیر هستند. در حال حاضر دپوهای معدنی، خود یک معدن به شمار می روند، اگر با یک فناوری نوین به سراغ این دپوها برویم بسیاری از پوچی ها در می آید.
من نایب رئیس هیئت مدیره شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران بودم. به طور کلی این شرکت به دلیل تهیه مواد معدنی ذوب آهن اصفهان بنا شد و این اسم را یدک می کشد. زمانی که ذوبآهن اصفهان بنا شد تشکیلات دیگری به نام تهیه و تولید مواد معدنی برپا شد که ذوب آهن آن را حمایت کند به همین دلیل ما اکنون بیش از ۴ میلیارد تن ذخایر قطعی و احتمالی آهن در کشور داریم که ۴۲۰ معدن آهن را شامل شود. حدود چهار مورد از این معادن در کلاس جهانی مطرح هستند. در آن زمان بخش های خصوصی توانمندی نداشتیم و ناچاراً باید بخش های دولتی ورود پیدا می کردند، بنابراین معادن راه اندازی شدند تا ذوب آهن اصفهان را حمایت کنند. در حال حاضر تنوع در اکتشاف آهن و مزیت های آن در ایران در حال رشد است، زیرا ذوب آهن اصفهان، دهها ذوب آهن و فولادی دیگری همچون فولاد مبارکه، خراسان، یزد و … را ایجاد کرد. ما باید به ذوب آهن اصفهان به عنوان یک موضع صنایع معدنی ایران نگاه و به آن افتخار کنیم. هر جایی که صنایع معدنی ایجاد شد موفق تر عمل کردیم. در کل می توانم بگویم ذوب آهن اصفهان استخراج از معادن را به همگان آموزش دارد. باید با هم افزایی کاری کنیم که حال صنایع و معادن کشور به حال خوب تبدیل شود و رونق اقتصادی را شاهد باشیم
مشکل ما ضعف در سیاست گذاری است، وقتی در انجام کارها از افراد خبره استفاده نشود چالش های این چنینی را شاهد هستیم. این موضوع مصداق بارز خود تحریمی است. مشکلات بسیاری در کشور داریم پس نباید خودمان به آنها دامن بزنیم. باید با هم افزایی کاری کنیم که حال صنایع و معادن کشور به حال خوب تبدیل شود و رونق اقتصادی را شاهد باشیم.اگر به این موضوع فکر نکنیم، قطعاً چوب آن را خواهیم خورد. یکی از مصادیق آن همین صدور مداوم مجوز واحدهای فولادی جدید و یا تکمیل زنجیره ارزش توسط معدن داران است.
طبق آمار سال ۱۳۹۷، تعداد ۲۲۵ معدن فعال داشتیم، اما در حال حاضر به طور تقریبی حدود ۲۳۰ معدن فعال سنگ آهن در کشور وجود دارد و هم اکنون حدود ۸۵ میلیون تن به صورت سالانه سنگ آهن تولید می شود و از این میزان ۲۰ درصد آن بدون ورود به چرخه تولید، صادر می شود.
هر چه در مسیر زنجیره جلوتر می رویم، خود به خود اشتغالزایی مولدتر می شود. به عنوان مثال در زنجیره تولید آهن ابتدا معدن را داریم و سپس فرآوری و در ادامه کنسانتره، گندله، آهن، چدن، ورق فولادی، تیرآهن، ریل و …. از این مسیر خود به خود اشتغالزایی چشمگیری ایجاد می شود تا صنایع پایین دست و بالا دست شکل بگیرند، اما وقتی صرفاً به خام فروشی پرداخته شود هیچ اشتغالزایی درستی صورت نمی گیرد و فقط دلال بازی باعث بالا و پایین شدن قیمت ها و ایجاد رانت می شود. یکی از دلایلی که این همه فارغ التحصیل بیکار داریم نیز چنین مباحثی است.
ذوب آهنی که معدن نداشته باشد مثل این است که دست بر روی گلویش گذاشتند. راه حل این است که با شرکتی مانند تهیه و تولید مواد معدنی که رسالتش همین است تعامل بسیار نزدیک داشته باشد. در معاونت معدنی به طور مرتب بخشنامه ها در حال تغییر است و این تعدد بخشنامهها باعث ایجاد رانت شده است. اگر یک بخشنامه قطعی نوشته شود که ملکه ذهن همگان باشد و بر اساس آن برنامه ها پیش رود مشکلات حل می شوند.