۴۶ سال پیش تهرانیها با چه پولی صاحب خانه میشدند؟
طی سالهای اخیر، بازار مسکن ایران با رشد بیضابطه قیمتها مواجه بوده و توان خانوارها برای خانهدار شدن بهطور فزایندهای کاهش یافته است؛ ناتوانی دولت در مدیریت عرضه، کنترل سوداگری و اجرای سیاستهای پایدار، این بحران را تشدید کرده و افق کوتاهمدت برای تثبیت قیمتها همچنان نامشخص است.
در سالهای اخیر، ناتوانی دولت در کنترل قیمت مسکن به یکی از اصلیترین چالشهای اقتصادی و اجتماعی کشور تبدیل شده است.
رشد بیضابطه قیمتها، فاصله میان درآمد خانوارها و هزینه تأمین سرپناه را بهطور بیسابقهای افزایش داده و رؤیای خانهدار شدن را برای دهکهای متوسط و پایین بیش از پیش دور از دسترس کرده است. این مسئله، علاوهبر پیامدهای اقتصادی، تبعات روانی و اجتماعی قابل توجهی نیز به دنبال داشته و حتی الگوی زندگی و مهاجرت داخلی را دستخوش تغییر کرده است.
یکی از عوامل مهم این وضعیت، نبود یک سیاست مسکن پایدار، قابل ارزیابی و قابل نظارت در سطح ملی است. دولتها طی سالهای مختلف بیشتر رویکرد مقطعی، شعاری و پروژهمحور داشتهاند و نه برنامهمحور و مبتنی بر اصلاح ساختاری. برنامههایی نظیر مسکن مهر، طرح اقدام ملی و نهضت ملی مسکن، هرچند در ظاهر گسترده و پرسر و صدا بودند، اما بدون شفافیت، منابع مالی پایدار، مدیریت زمین و انضباط ساختاری اجرا شدهاند و نتوانستهاند اثر پایدار بر قیمتگذاری بازار مسکن داشته باشند.
علاوه بر این، مسکن در ایران از حالت کالای مصرفی خارج و به کالای سرمایهای و حتی ضدتورمی تبدیل شده است. در نبود ابزارهای مالیاتی بازدارنده مانند مالیات بر خانههای خالی، زمینهای بلااستفاده و سوداگری ملکی، تقاضای سرمایهای بهمراتب بیشتر از نیاز واقعی خانوارها رشد کرده و بازار از توازن طبیعی خارج شده است. این شرایط باعث شده نقدینگی سرگردان بهجای هدایت به سمت تولید و اشتغال، به بازار مسکن منتقل و موجهای پیدرپی افزایش قیمت ایجاد شود.
کمبود عرضه واقعی و ناترازی ساختوساز
در سوی دیگر مسئله، نرخ ساختوساز و عرضه متناسب با نیاز جامعه نیست. نه دولت توان کافی در تولید انبوه واحدهای مسکونی استاندارد دارد و نه بخش خصوصی در شرایط فعلی صرفه اقتصادی لازم را احساس میکند. این ناترازی میان عرضه و تقاضا باعث تشدید رقابت قیمتی و افزایش فشار بر بازار شده است. در برخی کلانشهرها، بهویژه تهران، هزینه خرید یا حتی اجاره مسکن به چندین برابر توان اقتصادی یک خانوار معمولی رسیده است.
در همین حال، هزینههای ساخت شامل مصالح، دستمزد، زمین و تأمین مالی به دلیل تورم مزمن سالانه بالا رفته و پروژههای مسکن نیمهتمام را به معضلی بزرگ تبدیل کرده است. از طرف دیگر، عدم اجرای مؤثر قوانین مرتبط با کنترل بازار، شفافسازی معاملات و جلوگیری از قیمتسازی در پلتفرمها، بر پیچیدگی و بیثباتی بازار افزوده است.
در نهایت، آنچه امروز مشاهده میشود، نتیجه سالها غفلت از اصلاحات بنیادین در حکمرانی حوزه مسکن است. تا زمانی که نگاه کوتاهمدت، نبود شفافیت، بینظمی نهادی و غلبه منافع سوداگرانه بر منافع ملی ادامه داشته باشد، امکان کنترل قیمتها و بازگرداندن مسکن به جایگاه واقعیاش یعنی کالایی برای زندگی نه سرمایهگذاری و احتکار، دور از انتظار خواهد بود.
قیمت مسکن در تهران ۴۶ سال پیش چقدر بود؟
۴۶ سال پیش قیمت خانهها بین یک تا چهار خواب در محدوده ۲۲۰ تا ۷۰۰ هزار تومان بود.
بیست و دوم ابان ماه در حالی که هنوز انقلاب ایران یک ساله نشده بود، طبق اعلام صورت گرفته دراین خبر قیمت مسکن نسبت به سالیان پیش نصف شده بوده اما هنوز مردم قدرت خرید نداشتند.
بر این اساس شکل خبر به صورتی تنظیم شده که متراژ چندان موضوع با اهمیتی برای گزارش نبوه و تنها امکانات و تعداد اتاقها و محل قرارگیری ساختمان مهم بوده است. قیمت خانهها بین یک تا چهار خواب در محدوده ۲۲۰ تا ۷۰۰ هزار تومان بود.
تصویر زیر خبر منتشر شده در تاریخ بیست و دوم آبان ماه است.
