محمد مایلی کهن، سرمربی و بازیکن سابق تیم ملی ایران، مدتها سکوت کرده و مصاحبه نمیکرد. او همانطور که خودش میگوید اینروزها توی خانه نشسته و حرص میخورد.
گسترش نیوز: شاید برای خیلیها محمد مایلی کهن آن مربی همیشه معترض و احساسی است که در کنفرانس مطبوعاتی یک مسابقه لیگ برتر به خاطر فحاشی تماشاگران به داور مسابقه، گریه کرد و یا به خاطر کودک سرطانی موهایش را تراشید.
شاید خیلیها او را به خاطر دادگاه هایش با علی دایی و یا مصاحبههای بسیار تندش علیه کی روش بشناسند اما در کنار اینها محمد مایلی کهن، کاپیتان سابق پرسپولیس و مربی تیم رویایی جام ملتهای ۱۹۹۶ یک آدم شدیدا احساسی و شیفته و عاشق ورزش و فوتبال ایران است. چالشهای پرتعداد او در تمام این سالها اغلب به خاطر نقدها و ایراداتی که به فوتبال و ورزش داشته به وجود آمده است و خیلی کم پیش آمده که او به خاطر خودش و یا منافع شخصیاش با فرد، باشگاه یا فدراسیون دچار چالش شود.
وزیر ورزش از خارج بیاوریم
شنیدم یکی از معاونان سابق سازمان تربیت بدنی و عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک به نام خانم طاهریان فرمایش کرده که ما برای همه تیمهای ملی مان باید مربی خارجی داشته باشیم. اما من میخواهم به خانم طاهریان که ایشان را از قبل میشناسم بگویم که ما قبل از آوردن مربی خارجی باید معاون و مدیر و یا عضو هیات اجرایی از خارج بیاوریم. باید وزیر ورزش از خارج بیاوریم، اگر واقعا ایشان فکر میکنند که خارجیها میتوانند ورزش را درست کنند بهتر است که از مدیریت شروع کنند چون اصل مدیریت است. مدیر و رئیس و وزیر ورزش خارجی بیاوریم که برنامهریزیها انجام شود. اگر آنقدر خارجی بود است چرا عضو هیات اجرایی خارجی نیاوریم؟
چرا سکوت؟
چرا باید من راجع فوتبال حرف بزنم. من باید راجع به پوشک حرف بزنم. فوتبال مال کسانی است که میخورند و میبرند و با شلوارجین میآیند سرتمرین تیم ملی و لم میدهند دوره قاجار هم اینگونه نبوده است. البته که به هرحال مشکل یک نفر نیست مشکل کل مجموعه است.
شفافسازی فقط مال ورزش است
تازه ورزش بهتر است، شما ببینید روسای مجالس کشورهای مختلف دنیا در سال چند سفر خارجی میروند و مال خودمان را هم جستوجو کنید. خوبی ورزش این است که اگر یک تعدادی بخواهند به سفر بروند برملا میشود اما کسی نمیداند نمایندههای مجلس با چه تعداد و چه هزینهای اینهمه سفر میروند. اگر قرار است شفافسازی شود باید همه این مسائل شفافسازی شود.
کشور اول کی روش ایران است
جالب است که آقای سرمربی تیم ملی که اصلیتش موزامبیکی است میگوید ایران کشور دوم من است. من اما میگویم که اتفاقا ایران کشور اول اواست. کدام کشور درجه دو و درجه سه اروپایی در این سالها ایشان را خواسته است؟! کدام کشور عربی و همساههای ما ایشان را خواسته است؟ نهایتش هم دیده بودیم که آن هایی که برایش پروپاگاندا میکردند هم در نهایت در این سالها غیر از افریقای جنوبی و مصر و الجزایر نتوانستند خبری بسازند و در نهایت هم برخی از این کشورها پیشنهاد به او را تکذیب کردند. اما چرا یک کشور اروپایی درجه دو و سه اروپایی در این سالها یک پیشنهاد به او نداده است؟ میدانید اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ما کارگرها و کارمندها است. یک ریال به حقوق کارگردان و کارمندان اضافه نمیشود و در این شرایط که مردم دغدغه پوشک برای بچه هایشان دارند آقایان برای گرفتن میلیون دلار برنامه میسازند و کمپین تشکیل میدهند.
لژیونرهای ما بعد از جام جهانی دیپورت شدند
امروز در کل کشورمان یک ورزشگاه مناسب نداریم. جام جهانی که اینهمه برایش سر و دست میشکستیم برای ما چه چیزی داشت. تمام لژیونرهای ما بعد از جام جهانی دیپورت شدند. مسعود شجاعی، اشکان دژاگه، احسان حاج صفی و احتمالا رامین رضاییان هم میآید. جالب است که اشکان دژاگه سه سال است که تیم ندارد و مرتب به تیم ملی دعوت میشود و از حقوق و مزایای تیم ملی استفاده میکند. آقای ایکس در دو دوره جام جهانی حضور دارد و یک ثانیه هم بازی نمیکند. دوباره هم دعوت میشود. اگر ما در جام جهانی اینقدر که میگویند خوب بودیم چرا هیچکدام از بازیکنان ما را تیمهای اروپایی نگرفتند. علیرضا جهانبخش هم که رفت به خاطر آقای گل شدنش در لیگ هلند بود. سامان قدوس هم که من معتقدم واقعا بازیکن خوبی است و باید در جام جهانی بیشتر بازی میکرد اصلا بازی نکرد و به خاطر بازیهای خوبش در باشگاهی بود که فرانسویها جذبش کردند.
منبع: ورزشسه