|
کدخبر: 81277

اختصاصی گسترش‌نیوز:

آیا برای مدیریت ساخته شده‌ام؟

اگر دنبال پستی باشید اما نخواهید وظایف و مسئولیت‌های همراه آن را قبول کنید خیلی زود به بی‌کفایتی که پیتر دراکر از آن سخن می‌گوید خواهید رسید.

گسترش نیوز : بسیاری از افراد در رابطه با شغل خود در دوراهی انتخاب قرار می‌گیرند. از وقتی کار به‌عنوان «مربی رهبری» را شروع کرده‌ام با بسیاری از این افراد مردد صحبت کرده‌ام. از من می‌پرسند آیا باید مدیر شوند یا شغل کنونی خود را ادامه دهند و سعی کنند در آن عالی باشند؟ آیا فقط یکی از این مسیرها را می‌توان انتخاب کرد؟ اگرنه، چطور می‌توان به هر دو هدف رسید؟

managment.jpg

تصمیم‌گیری درباره این موضوع برای بسیاری از مردم اضطراب‌آور است. تعداد بسیار کمی را می‌شناسم که دراین‌باره هیچ شکی نداشته باشند و با قاطعیت یکی را انتخاب کنند.

مدیریت از صفر شروع کردن است

مردم وقتی این جمله را از من می‌شنوند دلخور می‌شوند بااین‌حال هرروز مدیران تازه‌کاری را می‌بینم که وقتی می ببیند در ابتدای راه هستند احساس بی‌کفایتی می‌کنند. به‌عنوان‌مثال دنیای مدیری که کارش از ساعت یک و ده دقیقه شروع می‌شود با دنیای مدیری که کارش در همین ساعت تمام می‌شود زمین تا آسمان فرق دارد. آشنایی با ریزه‌کاری‌های یک سازمان یا شرکت (انگیزه‌های افراد مختلف چیست، چه کسی تصمیم نهایی را در گروه می‌گیرد، در رابطه با هر موضوع روی کمک چه کسانی می‌توان حساب کرد، کدام اعضای گروه عادت دارند کارشکنی کنند و چطور باید با آن‌ها مذاکره کرد) کار آسانی نیست. تعیین سازوکارهای لازم برای مواردی مثل استخدام، کار طاقت‌فرسایی خواهد بود. وقتی می‌فهمید همه کارها و سخنان شما زیر ذره‌بین قرار می‌گیرید مضطرب و هراسان می‌شوید.

مدیر شدن به این معنا نیست که فقط به سطح بالاتری از کاری که حالا انجام می‌دهید ارتقا پیدا می‌کنید. مدیریت یک کار و شغل کاملاً متفاوت است.

مدیر شدن ترفیع شما را محدود نمی‌کند

بعضی شرکت‌ها ادعا می‌کنند که بین مدیر و کسی که کمک می‌کند و روند کارها را تسهیل می‌کنند فرقی نمی‌بینند و آنها را یکسان می‌دانند. هر وقت این حرف را می‌شنوم عصبانی می‌شوم. این حرف واقعاً چرند است.

در حال حاضر بسیاری از شرکت‌ها این دو کار متفاوت را یکسان و موازی می‌دانند. از آنها بخواهید سرپرستی (یا عناوین شغلی دیگری که رنگ و بوی مدیریتی دارند) را نشان دهند که مدیر نباشد. با شما شرط می‌بندم که در ۹۹ درصد مواقع آن شخص یا پست، وجود خارجی ندارد (به‌احتمال‌زیاد اصلاً چنین شغلی تعریف نشده است).

مدیر بسیار راحت‌تر از این سرپرست و شخص کمکی پیشرفت می‌کند. این به آن خاطر است که شرکت‌ها فقط زمانی پست مدیریتی تعریف می‌کنند که واقعاً به آن نیاز داشته باشند. شرکت‌ها وقتی رشد می‌کنند به مدیران بیشتری نیاز پیدا می‌کنند و بعد به مدیران دیگری نیاز پیدا می‌کنند که مدیران رده پایین‌تر را مدیریت کنند و این فهرست همین‌طور ادامه پیدا می‌کنند. کار به جایی می‌رسد که ده مدیر ارشد، چهل مدیر اجرایی را مدیریت می‌کنند و هر یک از آن چهل مدیر هم چند مدیر زیردست خواهد داشت؛ و این وسط چند سرپرست کار می‌کند؟ احتمالاً فقط یک نفر و شاید هم هیچ نفر.

این وضعیت روزی به پایان می‌رسد اما این اتفاق هنوز نیفتاده پس اگر کسی گفت به‌عنوان یک متخصص و کارشناس ماهر به‌اندازه مدیر، حقوق و قدرت خواهید داشت و فقط اسم مدیر را نخواهید داشت حرفش را باور نکنید.

اهل مسئولیت‌پذیری هستید؟

اگر مدیر شوید مسئولیت کار دیگران با شما خواهد بود. در مورد خود من مهم‌ترین دلیل علاقه من به مدیریت اشتیاقی است که به مسئولیت‌پذیری بیشتر دارم. من یک کارمند جز بودم و حقوق فقیرانه‌ای می‌گرفتم اما می‌خواستم در جایی باشم که بتوانم اوضاع شرکت را بهتر کنم. می‌دانستم که اگر در مقام مدیر، عملکرد خوبی نداشته باشم مواخذه می‌شوم اما به استقبال این خطر رفتم. می‌خواستم مسئولیت تمام کارهای مربوط به طراحی سازمان به من سپرده شود.

وقتی مدیر و سرپرست می‌شوید مسئولیت‌های جدیدی به شما محول می‌شود پس ابتدا به‌خوبی درباره این موضوع فکر کنید. هر رده مدیریتی هم مسئولیت‌های خاص خودش را دارد. «اصل پیتر» می‌گوید افراد درون یک ساختار معمولاً ارتقا پیدا می‌کنند ولی وقتی به مرز بی‌کفایتی برسند متوقف می‌شوند. اگر دنبال پستی باشید اما نخواهید وظایف و مسئولیت‌های همراه آن را قبول کنید خیلی زود به بی‌کفایتی که پیتر دراکر (peter drucker) از آن سخن می‌گوید خواهید رسید. بسیاری از افراد مدیریت را رها می‌کنند چون از ابتدا نخواسته‌اند مدیر باشند و درنتیجه هیچ‌وقت برای یادگیری این هنر وقت نگذاشته‌اند. آن‌ها هیچ‌وقت نفهمیده‌اند که مسئولیت‌پذیری واقعی چگونه است.

این یکی هیچ‌وقت آماده نیست

بسیاری از افرادی که به آنها مشاوره می‌دهم می‌ترسند وارد دنیای مدیریت شوند. آن‌ها می‌گویند «آماده» نیستم. آن‌ها نگران هستند که نتوانند کار را به‌خوبی انجام دهند و در ادامه می‌گویند که در همین شغلی که الان دارند تجارب مدیریتی بیشتری کسب می‌کنند تا این‌که روز موعد برسد و مدیریت، کار اصلی‌شان شود.

اگر شما هم این‌گونه فکر می‌کنید توصیه مرا بشنوید: تردید را کنار بگذار و شروع کن. شما می‌خواهید کار را به نحو احسن انجام دهید. این نگرانی، نشانه بسیار خوبی است و نشان می‌دهد که به‌خوبی از عهده کار برمی‌آیید. مدیران تازه‌کار خوب آنهایی هستند که نگران همه جزییات هستند؛ آن‌هایی که مدام از خود می‌پرسند آیا توانسته‌ام کاری کنم که گروه، واحد، شرکت و سازمان من بهترین عملکرد را داشته باشد؟ این مدیران از نظر و بازخورد دیگران استقبال می‌کنند، همه جوانب مشکلات پیش رو را می‌سنجند و خیلی زود یاد می‌گیرند.

یادتان باشد که هیچ مقدار آمادگی شما را برای مدیریت کامل و بی‌عیب و نقص دیگران، آماده نمی‌کند. بهترین راه تجربه‌اندوزی این است که شخصاً تجربه کنید.

می‌توانید به سمت قبلی خود برگردید

وقتی مدیریت دیگران را شروع کردم، روزی مدیرم از من پرسید که اوضاع چطور است؟ به او گفتم: «صادقانه بگویم، ممکن است از عهده این کار برنیایم. اگر اوضاع همین‌طور پیش برود ممکن است به این نتیجه برسم که از این کار خوشم نمی‌آید. این افکار مرا مضطرب و عصبی کرده است».

مدیرم به فکر فرو رفت و چیزی گفت که برای همیشه آن را به یاد خواهم داشت: بسیار خوب بیا هر از چند گاهی درباره احساسی که به این کار داری صحبت کنیم. اگر معلوم شد که در این کار خوب نیستی یا از آن بدت می‌آید مشکلی پیش نخواهد آمد. هر زمان که بخواهی می‌توانی به شغل قبلی خود برگردی و دوباره طراح سازمان شوی.

از آن روز بود که فهمیدم راه بازگشت، باز است و می‌توان مدیریت را کنار گذاشت. البته در عمل افراد کمی را دیده‌ام که وارد دنیای مدیریت شوند اما بعداً آن را رها کنند و دوباره به مهندسی و طراحی و تولید رو آورند. بعضی مواقع فقط می‌خواهید بدانید که آیا برای این کار ساخته شده‌اید یا نه. امتحان کردن به این معنا نیست که یک‌بار برای همیشه با گذشته و شغل قبلی خود خداحافظی خواهید کرد. به‌خوبی درباره این چند مورد فکر کنید و با خود صادق باشید. مطمئن باشید راه درست را پیدا خواهید کرد.

منبع:

https://medium.com/s/please-advise/should-i-become-a-manager-bfebe857a457

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها