گزارش گسترش نیوز از سونامی تعدیل نیرو در صنف مددکاران اجتماعی؛
اشتغال تقولق، سهم مظلومترین سنگ صبورها
با ۱۸ نفرشان صحبت کردیم. همگی، مددکار اجتماعی هستند. کشور پرآسیبی مثل ایران، قاعدتاً نیازش به مددکار اجتماعی زبده و متخصص، تمامی ندارد. اما سونامی تعدیل نیرو که اخیرا اتفاق افتاده از کار، بیکارشان کرده است.
گسترش نیوز: سونامی که نه اولی است و نه آخری! تعداد، بسیار بیشتر از اینهاست. بیشترشان در دهه سوم زندگی قرار دارند، متاهل و بچهدارند و تحصیلات دانشگاهی عالی دارند؛ آنهم در بهترین دانشگاههای کشور!
در کشورهای توسعهیافته، اهمیت مددکار اجتماعی بهخصوص مددکار اجتماعی بیمارستان بههیچعنوان کمتر از سایر پرسنل بیمارستان نیست اما در کشور ما چنین نیست. روی کاغذ با یک رشته ۵۰ ساله سروکار دارید و خروجی دانشگاههای ما به چیزی حدود ۲۰ هزار دانشآموخته، بالغ میشود اما هنوز هیچ جایگاه رسمی و ثبیتشدهای ندارد. بیمارستانها به خدمات آنها نیاز دارند ولی با تکیهبر ترفندی به نام «خرید خدمت» از پذیرش هر نوع مسئولیتی در قبال آنها امتناع میگویند. اینگونه میشود که طرف حساب مددکار، شرکت خصوصی است نه بیمارستان. و وقتی کار به تعدیل نیرو میکشد میشود حدس زد که مسئولان مربوطه چه خواهند گفت: به ما ربطی ندارد، ما مناقصه میگذاریم و شرکتهای خصوصی، نیروی موردنیازمان را تامین میکنند. طرف قرارداد مددکاران، شرکتها هستند نه ما.
مهم نیست که داد پیش کدام نهاد، سازمان و مسئول میبرند چون درهرحال پاسخ تمامی آنها را میتوان در یک جمله کوتاه خلاصه کرد: به ما ربطی ندارد.
این داستان یا بهتر بگویم این فاجعه هرچند وقت یکبار رخ میدهد. قربانیان فاجعه برای مدتی، خواهان یاری و مداخله نهادهای متولی میشوند (از روسای بیمارستانها گرفته تا فلان دانشگاه، نماینده مجلس، معاون وزیر و خود وزیر بهداشت)، نامهنگاری میکنند، با رسانهها گفتوگو میکنند و وقتی بهاندازه کافی آن جمله معروف را شنیدند ( به ما ربطی ندارد ) دنبال کار دیگری میگردند. روز از نو روزی از نو! با فلان شرکت خصوصی قرارداد دو یا سهماهه میبندند و دست به دعا برمیدارند که سونامی تعدیل نیرو، این بار حداقل کمی دیرتر رخ بدهد.
آرش سیساله، ۳ سال در بخش اورژانس بیمارستان امام حسین تهران کار کرده است:
«یک سال از شروع به کارم نگذشته بود که گفتند مازاد نیرو داریم و بیکارم کردند! طبق قانون، در ازای هر ۳۵ تخت بیمارستان به یک نیروی مددکار نیاز است و بیمارستانی در حد امام حسین (ع) حداقل به ۵ پرسنل مددکار نیاز دارد اما عذر یکی از ما دو نفر را خواستند! گفتند از عملکرد شما بسیار راضی هستیم اما نیروی مازاد داریم! من نمیدانم کجای دنیا عملکرد خوب را با تعدیل نیرو جواب میدهند. اخرین دریافتی من یکمیلیون و ۳۰۰ هزار بود یعنی حتی کمتر نیروهای خدماتی بیمارستان. شرکتها در متن قرارداد، تصریح میکنند که هیچ مسئولیتی در قبال ما ندارند و هر وقت بخواهند میتوانند عذرمان را بخواهند. ما هم از سر ناچاری امضا میکنیم».
قراردادهای بیشترشان سهماهه است و آرش درحالیکه میخندد میگوید: خود من حدود ۲۰ بار امضا کردهام!
جوینی ۳۳ ساله، متاهل و بچهدار است. او از واقعیات تلخ شغلش سخن گفت:
«من در سال ۹۴ در بیمارستان شهدای تجریش مشغول به کار شدم. ابتدا برای شرکت تارنام کار میکردم. آن موقع، دریافتی ماهانهام یکمیلیون و ۸۰۰ هزار بود. در ادامه با یک شرکت قرارداد همکاری بستم اما این بار حقوقم به یکمیلیون و ۱۰۰ هزار تومان کاهش یافت! درنهایت هم تعدیل شدیم».
علی در ادامه به ما میگوید امنیت شغلی برای مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستانها هیچ معنایی ندارد. این وضعیت او را خشمگین کرده و اضافه میکند:
«مناقصهای در کار نیست. شرکت عوض نشده اما بهدروغ میگویند عوض شده. تعدادی از پرسنل واحد انتظامات با همون شرکت سابق کار میکنند».
ناامیدی را میتوان بهخوبی در لحن مددکاری دیگری که با او گفتوگو کردم احساس کرد. احمدی هم متاهل و بچهدار است:
«منی که در ۳۷ سالگی کارم را از دست دادهام چیزی برای از دست دادن ندارم. خیلی شانس بیاریم، ممکنه بیمه بیکاری رو تا چندماهه دیگه بهمون بدن. با این شرایط بعید میدونم بتونم اجاره خونه را پرداخت کنم. باید به فکر تخلیه خونه باشم. زحمت چندین و چندساله به باد رفت. اجاره خانه، قسط، ن و بچه و هزار و یکجور مشکل دیگه».
در اینجا چند سوال مهم مطرح میشود. آیا وزارت بهداشت و بیمارستانها همچنان از پذیرش مسئولیت در قبال این قشر شریف و زحمتکش امتناع میورزند؟ آیا همچنان با ترفند بخش خصوصی از جذب آنها در بخش سلامت و درمان، خودداری خواهند کرد؟ اگر چنین باشد این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد داشت و هرروز شاهد یک خبر ناخوشایند دیگر خواهیم بود.
ارسال نظر