چرا کارآفرینان از کشور می روند؟
تا زمانی که صاحب سرمایهای پول هایش را در بانک یا در املاک و سکه و ارز سرمایهگذاری کرده، کسی کاری به کارش ندارد ولی به محض این که بخواهد کارخانه ای، کارگاهی، شرکتی و حتی مغازهای بزند، از جاهای مختلف سراغش میروند تا سنگی مقابل پایش بگذارند یا سهمی از او بستانند!
گسترش نیوز - جعفر محمدی - عضو اتاق بازرگانی در توئیتی نوشته است:
«روزی نیست که خبر تصمیم به مهاجرت چند فعال اقتصادی معتبر و مدیر توانمند را نشنوم.
روند مهاجرت کارآفرین و خروج سرمایه شتاب بیسابقهای گرفته است.
همه آنها یک حرف میزنند: "خسته شدم، دیگر امیدی به بهبود ندارم."
این دُهُلیست که صدایش ۲ - ۱ سال دیگر در اقتصاد کشور در خواهد آمد.»
آنچه پدرام سلطانی نوشته، واقعیت تلخی است که امروز در کشور جریان دارد و نه تنها کارآفرینان و صاحبان سرمایه که چهرههای علمی و دانشگاهی و حتی بسیاری از مردمی که اصطلاحاً دست شان به دهانشان میرسد را شامل میشود. بخش مهمی از ایرانیان، یا از کشور رفته اند، یا در حال رفتن هستند یا در اندیشه یا آرزوی مهاجرتاند و به ویژه جوان ترها این گونهاند.
چرا کارآفرینان از کشور میروند؟ راه چاره چیست؟چندی پیش مسئله قاچاق دام از ایران به خارج کشور و گرانی گوشت پیش آمد. همه یادمان هست که چقدر سر و صدا شد و چقدر مسؤولان ابراز نگرانی کردند و از برنامه هایشان برای جلوگیری از این وضعیت خبر دادند (که البته ناکام هم بودند) ولی به هزار تأسف و شرمساری، در کشوری که برای خروج گاوها و گوسفندها ماتم میگیرند، برای خروج سرمایههای ارزشمند انسانی اعم از کارآفرین و متخصص و دانشمند و تکنسین و... کک کسی نمیگزد؛ گو این که در این کشور، ارزان تر از آدمیزاد نداریم!
همین فعالان اقتصادی را بنگرید که یک به یک با ناامیدی بنگاههای اقتصادی شان را میبندند و برخی نیز از کشور بیرون میروند؛ اگر قرار است جوانان ما اشتغال داشته باشند، اگر قرار است تولید رونق بگیرد، اگر قرار است پول در کشور بچرخد، اگر قرار است نیازهایمان را تا حد امکان در داخل تولید کنیم، اگر قرار است کالای ایرانی صادر کنیم و ارز به داخل کشور بیاوریم، چارهای جز حفظ حرمت و حمایت از فعالان اقتصادی و کارآفرینان نیست، آنان که در این وانفسا سرمایههای خود را وارد چرخه ریسک تولید و کارآفرینی میکنند.
اما عملاً با آنها چگونه برخورد میشود؟ تا زمانی که صاحب سرمایهای پول هایش را در بانک یا در املاک و سکه و ارز سرمایهگذاری کرده، کسی کاری به کارش ندارد ولی به محض این که بخواهد کارخانه ای، کارگاهی، شرکتی و حتی مغازهای بزند، از جاهای مختلف سراغش میروند تا سنگی مقابل پایش بگذارند یا سهمی از او بستانند!
الزام به انواع مجوزهای غیرضروری از نهادهای مختلف - از وزارت صمت گرفته تا پلیس اماکن و حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - تحمیل قانون کار عهد حجری بر کارآفرینان، سخت گیریهای بیمورد و سردواندن آنان در پیچ و خمهای بروکراتیک، تحمیل بهرههای بانکی عجیب و غریب، فشارهای مالیاتی و بیمهای و گمرکی، باج خواهیهای آشکار و نهان از صاحبان سرمایه و... همه و همه دست بهدست هم دادهاند تا صاحب سرمایه و کارآفرین امیدوار و پرانگیزه امروز در فردایی بسیار نزدیک، به فردی ناامید و پشیمان تبدیل شود که فقط میخواهد آرامش برباد رفته و سرمایه در معرض خطرش را برهاند و خلاص شود.
حال به این وضعیت اسفناک داخلی، مشکلات ناشی از تحریم و کاهش قدرت خرید مردم را بیفزایید تا مشخص شود که کارآفرینان ایرانی، نه مهاجرت که واقعاً فرار میکنند.
چرا کارآفرینان از کشور میروند؟ راه چاره چیست؟
به قول عضو اتاق بازرگانی، صدای این دهل، یکی دو سال دیگر در میآید ولی قطعاً آثارش به یکی دو سال محدود نمیشود. صاحب سرمایهای که از ایران میرود و مثلاً در ترکیه کسب و کاری راه میاندازد و ریشه میدواند، حتی بعد از بهبود اوضاع در داخل هم به سادگی نمیتواند به ایران برگردد.
نه ایران و نه هیچ کشوری دارای بینهایت کارآفرین نیست، آنها "محدود" هستند و از این رو، نه فقط "صاحبِ سرمایه" که خود "سرمایه"اند. هم از این روست که در همه دنیا، برای صاحبان سرمایه و کارآفرینان فرش قرمز میگسترانند، جز اینجا که گویا وجود یا عدم وجودشان اساساً اهمیتی ندارد!
البته این وضعیت به معنای بیدرمانی و ناامیدی مطلق نیست. میتوان در همین شرایط نامطلوب تحریم، با اصلاحات جدی در داخل به فضای کسب و کار رونق داد و به فعالان اقتصادی از کارفرما گرفته تا کارگران امیدی تازه بخشید.
حذف سریع نظام مجوزها و امضاهای طلایی، کاهش مراحل راهاندازی کسب و کار، حذف نهادهای غیر مرتبط از چرخه تولید و تجارت مانند اداره اماکن ناجا و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مهم تر از همه این ها، بسنده کردن دولت به سیاستگذاری و واگذاشتن همه امور کسب و کار به پارلمان بخش خصوصی یا همان اتاقهای بازرگانی میتواند گشایشی بزرگ در چرخه اقتصادی کشور و ایجاد مشاغل جدید ایجاد کند؛ اصلاح این امور که جزو تحریمها نیست!
فعالان اقتصادی بهتر از مدیران دولتی راه و چاه تولید و تجارت را بلدند؛ اگر به جای مدیران ناکارآمد دولتی کار را به صاحبان اصلی کسب و کارها بسپاریم، توئیت هایی مانند آنچه در صدر مطلب آمد، فقط خاطرهای از گذشته خواهند بود.
منبع: عصرایران
ارسال نظر