رابطه هیجانات بورس با موضوع تاب آوری
یک استاد دانشگاه گفت: هیجانات مردم به بازار بورس، ورود و خروج آنها بعد از یک ریزش آنی، نمایش دهنده علنی عدم تاب آوری مردم است یعنی مردم ما زندگی را با برد و باخت میسنجند، ایرانی زندگی را مسابقه میبیند.
ویژگی هایی مانند کنار آمدن با خوبیها و تلاش برای مفید واقع شدن در زندگی فردی و اجتماعی بدون اینکه قید و شرطی برای آن گذاشته شود، اینکه بتوانیم از خود شناختی واقعی کسب کنیم و روی نقاط ضعف خود نه تنها سرپوش نگذاریم بلکه در مواجهه با ضعفها من دیگری از خود را یا من بهتری را درون خود تقویت کنیم و اینکه مسائل را به خوبی و با توجه به منفعت جمعی نه فردی حل کنیم، ویژگی هایی است که در صورت تحقق میتوان گفت ما تاب آور هستیم، تاب آوری که نشان میدهد جامعه افراد با کفایتی تربیت کرده که در شرایط سخت و آسان در کنار یکدیگر در مواقع بحرانی وغیر بحرانی از یکدیگر حمایت به عمل میآورند. طیف قابل توجهی از مهارتها و راهبردهای زندگی را در دورههای مختلف زندگی آموزش دیده و در بزرگسالی آن را در کارکردهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود در عرصه اجتماع به منصه ظهور رسانده اند، لذا اینجاست که مقوله تاب آوری حائز اهمیت میشود و این زنگ خطر را برای ما به صدا در میآورد که نشانه هایی که از رفتار جامعه ایرانی دیده میشود بیانگر چیست؟ آیا تاب آوری یک مفهوم نادیده گرفته شده و ناآشنا در هرم تربیتی ماست. دکتر محسن عامری شهرابی استاد دانشگاه در مصاحبه با رادار اقتصاد این موضوع را در جامعه ایرانی مورد تحلیل قرار داده تا از نزدیک متوجه این موضوع شویم که چرا مشکلات ما تا این اندازه عمق گرفته است.
ظرفیت جامعه ایرانی به لحاظ تاب آوری اجتماعی و فرهنگی یا اقتصادی را با ذکر مثالی عینی برای ما توضیح دهید که حد واندازه آن به چه میزان است؟
تاب آوری اجتماعی شبیه به انسجام است و یک فاکتور بیرونی به شمار میرود. به عبارت دیگر به کار گیری مولفه هایی چون آموزش و تربیت منجر به افزایش تاب آوری اجتماعی میشود.یکی از نمونههای فقدان تاب آوری درایران در بیماری کرونا به خوبی از سوی بخش زیادی از مردم به نمایش گذاشته شد. با اینکه مردم میدانستند و مکرر به آنها توصیه شده بود که در زمان شیوع کرونا مسافرت رفتن اشتباه است وباید در خانه بمانند اما در برابر این دستورالعملها مقاومت کرده و میکنند؛ این مسئله نشان میدهد روی تاب آوری ایرانیان کار نشده است، اگر از همان کودکی روی ارزشها و تاب آوری به دلیل ماندگاری آن برنامهریزی و فعالیتهای لازم صورت داده شده بود اینک با مردمی با تاب آوری بالای اجتماعی، فرهنگی واقتصادی رو به رو بودیم که در برابر مسائل مختلف بیقراری کمتری از خود نشان میدادند.
تفاوت تاب آوری فرهنگی با تاب آوری اجتماعی چگونه مشخص میشود؟
نقطه افتراق تاب آوری فرهنگی با اجتماعی در بیرونی و درونی بودن آنهاست. شاید بتوان شکل ساختمان را به صورت ظاهری تغییر داد اما چون درون به صورت واقعی اصلاح نشده نمیتوان کار چندانی روی آن انجام داد. تاب آوری فرهنگی برخلاف تاب آوری اجتماعی و فرهنگی به نقطه اشباع نمیرسد، نکته مهم این است که تاب آوری اجتماعی و اقتصادی در کوتاه مدت کنترل شدنی است، به عبارتی میتوان یک نهاد مالی را با تزریق پول احیا کرد و جان تازهای به این نهاد مالی بخشید، یا در بحث اجتماعی با تصویب و اجرای قوانین و مقررات و ایجاد ارتباطات و نظم میتوان تاب آوری اجتماعی را حاکم کرد در صورتی که تاب آوری فرهنگی پیش ازهر موضوعی نیازمند معماری فرهنگی است. در واقع زمان بیشتری برای نهادینهسازی تاب آوری نیاز دارید. برای اینکه تاب آوری اقتصادی فردی بالا برود و موفق تر عمل میکند باید تاب آوری اجتماعی و فرهنگی او افزایش بیابد؛ به عبارتی انسان هایی که تجربه شکستهای اقتصادی ومالی دارند عملکرد بهتری بعد از احیا خواهند داشت، لذا به تکامل و تعادل رساندن جامعه با تاب آوری فرهنگی بسیار حائز است چرا که جامعه پی در پی در حال تکامل است و نمیتوان نقطه کامل را مشخص کرد و برای خود خط سیری از مبداء تا مقصد ترسیم کرد.
نهادینه کردن تاب آوری در انسانها از چه زمانی باید آغاز شود؟
با این مثال برایتان توضیح میدهم. در این ارقام و آمارها میتوان تفاوت غربیها با ما را اینگونه توضیح داد که از سن ۸ تا ۱۲ سال و ۱۲ تا ۱۸ سال بر روی تاب آوری کودکان و نوجوانان کار میشود. شاید این مسئله تفاوت عمیق کارکردی بین آنچه تاب آوری فرهنگی را در غرب نسبت به آسیا و افریقا و درمیان اعراب افزایش داده، نشان دهد که آنها تاب آوری را از همان کودکی در بچهها نهادینه میکنند در حالی که ما انتظار داریم افراد بالغی که تغییر چندانی نمیکنند در جوانی یا میانسالی به یک باره بدون هیچ آموزش قبلی تاب آور شوند!
یعنی رساندن جامعه به تاب آوری زمان بر است و یک فرآیند سخت پیش روی جامعه قرار دارد؟ تفاوت وجودی انسانها مانع نهادینهسازی فوری تاب آوری است؟
بی تردید همه انسانها متفاوت از هم خلق شدهاند شاید گفت بیش از ۹۰ درصد انسانها متفاوت از هم متولد شده اند، بنابراین تفاوتها نقطه افتراق فرهنگها را ایجاد میکند، اگر این تفاوت درک شود طرح بحث به مراتب ساده تر و راهکارهای آن کارکردی تر عنوان میشود. ممکن است یک فرآیند در فرهنگ ایرانی از اهمیت فراوانی نسبت به فرهنگ دیگری برخوردار باشد، درحالی که در فرهنگ دیگری حتی مردم آن سرزمین هیچ اطلاعی ازاین موضوع ندارند، تاب آوری چنین مفهومی دارد. بنده همواره این موضوع را بیان میکنم که هیچ کس نمیتواند برای کشور یا ملت دیگری نسخه بپیچید، انسجام اروپا در اتحادیه اروپا در ده سال آینده به دلیل تفاوت ملتها محکوم به شکست است. آلمان در زمانی از اتحاد سود برد که بین آلمان شرقی و غربی دیوار کشی شده بود، لذا گمان کردند همیشه میتوانند از ظرفیت اتحاد بهرهمند شوند در صورتی که واقعیت رخداد فرهنگی این است که انسانها متفاوت از هم هستند، ژرمنها متفاوت از آنگلوساکسونها هستند و متفاوت از وایکینگ ها، ساکسون ها، بنابراین در همه جای دنیا و در ایران نیز نمیتوان برای همه ی قومیتها و مذاهب نسخه ی واحدی پیچید اینجاست که تاب آوری و زمان بری آن در این موارد معنا مییابد.
مهمترین تفاوتهای تاب آوری فرهنگی با اقتصادی و اجتماعی چیست؟
تاب آوری اقتصادی را با اخذ وام و حمایتهای مالی میتوان ترمیم کرد. تاب آوری اجتماعی را با تدوین و تصویب قوانین و مقررات و تاکید بر اجرای آن میتوان تغییر داد در حالی که تاب آوری فرهنگی نیازمند آموزش، تربیت، برنامهریزی، صبر و پشتکار است.رسیدن به تاب آوری فرهنگی پیش زمینه هایی دارد لذا برای قرار گرفتن دراین مسیر باید الگوسازی شود که زیباترین نوع آن در دیدگاه شیعی مطرح شده و مقام معظم رهبری به نکتهای اشاره کردند که یکی از زیباترین نطقهای ایشان به شمار میرود، ایشان اشاره کردند که یاران پیامبر و حضرت علی علیه السلام مانند طلحه و زبیرها هیچ گاه به جهت انجام یا عدم انجام فرایض دینی زیر سوال نرفتند بلکه به دلیل " آنجایی که باید میبودند، اما نبودند" غفلت از حضور در زمان درست، زیر سوال رفتند، چرا که حضور به معنای رعایت و حفظ اصول است، بنابراین اینجاست که متوجه اهمیت تاب آوری فرهنگی میشویم چرا که بر اصول متمرکز است، این اصول مشخص میکند که انسانها باید در چارچوبی باشند که یک ضلع آن صبر و استقامت است که با دو جنبه روانی و فیزیکی انسان را در مسیر تاب آوری قرار میدهد. از سوی دیگر تکامل یا حرکت رو به جلو مهم است و ضلع آخر این مربع تلاش و کار موضوع برجستهای است. اگر این فاکتورها با آموزش، برنامهریزی و تربیت در طول زمان فراهم شود اینجاست که میتوان در مسیر افزایش تاب آوری فرهنگی حرکت کرد.
برای مهندسی تاب آوری فرهنگی جامعه از چه ابزارها و نهادها و سازمان هایی باید بهرهمند شویم که وجود آنها در افزایش تاب آوری موثرتر عمل کند؟
به هر حال واضح است فرهنگ قابل مهندسی شدن نیست، به این دلیل که ارزشهای فرهنگی باید در زمان مناسب خود ساخته شوند، ضمن اینکه زمان طلایی نباید از دست برود. اینجاست که ورود وحضور نهادهای تاثیرگذار در فرآیند تاب آوری فرهنگی چون خانواده، مدرسه ودانشگاه بسیار حائز اهمیت است. اگر ارزشهای اشاره شده در زمان کودکی شکل نگیرد نمیتوان از یک انسان جوان بالغ انتظار نهادینه شدن تاب آوری فرهنگی را داد چرا که انسانها از زمانی به بعد قابل تغییر نیستند فقط از قالبی به قالب دیگر تغییر شکل میدهند.
تفاوت انسان هایی که تاب آور تر هستند با جامعه ایرانی که تاب آوری را چندان در خود نهادینه نکرده را با مثال توضیح دهید که در چه رفتارهایی بروز و ظهور میکند؟
خوشبختی یک احساس درونی است و مشخصه انسان خوشبخت خستگی ناپذیری انسانی است که کار را بر هر چیز دیگری ارجحیت میدهد و اکنون خود را لحظه به لحظه کنترل میکند؛ انسان خوشبخت هیچ گاه از مشکلات عقب نمیکشد، در حالی که موفقیت توام با پیروزی و شکست یا برد و باخت است که برد و باخت در فرهنگ ما مقوله آشنایی است. دراین فرهنگ ما از همان دوران کودکی به فرزندانمان مسابقه دادن را یاد میدهیم غافل از اینکه به سرعت از مسابقه دادن خسته میشوند. یک بازیکن فوتبال لیگ اروپا به صورت میانگین در ۹۰ دقیقه ۱۲ کیلومتر میدود در حالی که بازیکن ما ۵ کیلومتر میدود، به عبارتی تاب آوری فیزیکی دراین جسم ناتوان دیده میشود. یک مثال درباره ژاپنیها بزنم که چرا تاب آوری مردم این کشور بسیار بالاست؟ به این دلیل که از کودکی میآموزند تلاش کنند؛ مربع خوشبختی که براساس تلاش شکل میگیرد از کودکی باید در افراد نهادینه شود و این مربع خوشبختی در حاکمیت رابطه کار وذهنیت است، لذا اینجا متوجه میشویم که برای بحران و بیماری چون کرونا نمیتوانیم نسخه جهانی بپیجیم و برنامه داشته باشیم به این دلیل که مردم ما به روز کار نمیکنند چرا که نمیتوانند دو روز آینده خود را پیشبینی کنند؟
سوالی که ذهن بنده را درگیر کرده که این است که تاب آوری اقتصادی را با یک کمک مالی دولت میتوان افزایش داد، اما ایران درحالحاضر در شرایطی به سر میبرد که با فشارهای جهانی متعددی رو به روست، از این جهت میخواهیم به تاب آوری فرهنگی ورود کنیم که تاب آوری ایرانی چگونه قابل افزایش است تا در سایر حوزههای اجتماعی و اقتصادی هم این تاب آوری در عمل دیده شود؟
هیجانات مردم به بازار بورس، ورود و خروج آنها بعد از یک ریزش آنی، نمایش دهنده علنی عدم تاب آوری مردم است یعنی مردم ما زندگی را با برد و باخت میسنجند، ایرانی زندگی را مسابقه میبیند لذا در فضای ذهنی ایرانی بردن یک افتخار به شمار میرود در حالی که در قاعده زندگی برد و باخت پوچترین مفهوم زیستن به شمار میرود؛ چرا که زندگی در سایه تلاش است که امکان زیست را به ما میدهد، لذا باید تجربه زیست ایرانیها از مفاهیمی چون برد و باخت تخلیه شود. متاسفانه لذت بردن از مفهوم زندگی در ما تهی است اینجاست که مردم فکر میکنند چون چند نفر در بورس سودهای کلانی بهدست آوردهاند آنها هم باید برنده این بازار شوند؛ درحالی که اگر ارزشهای من نهادینه شده و هوش هیجانی من کنترل شده باشد در برخورد با بسیاری از مشکلات و موانع باید با قاطعیت بیشتری رفتار کنم؛ بنده ایرانیها را در مقایسه با ژاپن و اروپائیان به شدت پولدار و دارای داراییهای زیاد میبینم اگر این داراییها را تبدیل به اندازه مقیاسی در فرهنگ ایران کنیم متوجه میشویم که اندازه دارایی ایرانی از متوسط رو به پایین بیشتر از دارایی اروپاییان است، اما ایرانی جماعت هیچ گاه راضی نمیشود به این دلیل که زندگی را بر مبنای برد و باخت چیده است.
چگونه میتوانیم تاب آوری فرهنکی را ارتقاء دهیم؟
باید آموزش داشته باشیم، آموزش منتج به تربیتی که نشان دهد تاب آوری در ما نهادینه شده است. بر فرض مثال سال ۸۰ یک میلیون تومان پول داشتم که میتوانستم با آن سکه، دلار، سهام بورس یا چند متر زمین بخرم، بعد از گذشت پانزده سال که از کارکرد یک میلیون در بازارهای مختلف و سودی که از هر بازاری عایدم میشود تراز بگیریم، اگر این زمان که در حال تراز گیری از سود و زیان خود هستم به این نقطه برسم که مفهوم و ارزش ذاتی زندگی به مراتب بیشتر از دارایی هاست، اینجاست که با افزایش حجم پروندههای قضایی؛ افزایش دروغ و کلاهبرداری و نیرنگ در سطح جامعه مواجه نمیشویم، لذا اگر این تاب آوری در افراد از همان کودکی نهادینه نشده باشد آدمها را از سن خاصی به بعد نمیتوان تاب آور کرد. برای هر تغییر فرهنگی نیازمند حداقل ۵ تا ۱۰ سال زمان وبرنامهریزی هستیم.
این تغییر چگونه باید دنبال شود؟
اول از طریق خانواده، مدرسه و محیط کار، رسانه و شبکههای اجتماعی؛ لذا این چهار نهاد میتوانند هر اتفاق اجتماعی را شکل دهند، به این معنا که یک رئیس میتواند در کارمند خود تغییر ایجاد کند، اما پدر فرد مورد نظر نمیتواند این تغییر را ایجاد کند به این دلیل که در ذهن رئیس و کارمند خدماتی داده وگرفته میشود، معلم میتواند تغییر دهد، پدر و مادر در سنین کودکی و نوجوانی فرزند میتوانند فرهنگ را در ذهن فرزند خود نهادینه کنند. ضمن اینکه رابطه نهادی بین رئیس و کارمند با رابطه عاطفی بدون پیش فرض با پدر و مادر بسیار متفاوت است.هنگامی که در مدل رهبری سازمانی قرار میگیرد یعنی در این سازمان در برابر کارمند نقش همان پدر و مادر را ایفا میکنی، وقتی از کارمند خطایی سر میزند شما ده برابر نگران تر میشوی، اینجاست که مدیر با رهبر فرق دارد و سرپرست با رئیس و رئیس با مسوول دیگر عملکرد متفاوتی دارند، لذا برای تغییر در فرهنگ به کارگیری نسخه هایی با هدایت از سوی مدیران فرهنگی با رتبههای مختلف بسیار مهم است.
چگونه این اتفاق رقم میخورد؟
از اینجای کار باید روی نمادسازی و الگوسازی در ایران کار کرد چرا که ایرانیها به شدت پنهان کار هستند و این موضوع به شدت درایران یک مسئله است.فاصله زندگی اجتماعی ایرانی با فاصله زندگی فردی بسیار زیاد است در حالی که براساس آموزش در غرب این فاصله به شدت کاهش یافته است، هر چند از بین نرفته اما تا حد امکان کاهش داده شده، در حالی که در ایران این فاصله به شدت زیاد است و متاسفانه هر چند سال بر عمق آن افزوده میشود. به طور روشن وقتی ابزاری به عنوان موبایل برای شفاف بودن به من وجامعه کمک کند، من ایرانی را پنهان تر کرده است. من ایرانی از خدمات به روز شده موبایل به خوبی استفاده نمیکند چرا که لذت و حظ او پیش از این تعریف شده، لذا شاخص کردن چند اتفاق در جامعه ایرانی برای افزایش تاب آوری فرهنگی بسیار حائز اهمیت است، شفافیت یک موضوع مهم دراین هرم است اما متاسفانه جامعه ایرانی بیشتر اوقات تاب آوری در برابر شفافیت را ندارد که این نیز یک خطای استراتژیک به شمار میرود، متاسفانه در ایران اگر سخن راست بگویی چون شفافیت تاب آورده نمیشود انسان به هزار رنج و سختی میافتد یا دچار چنان مصیبت هایی میشود که از صداقت و راست گویی خود بعضا پشیمان میشود.
به ویژگی فرهنگی ایرانیها که مسابقه دادن با هم است اشاره کردید اثر این ویژگی فرهنگی و مخفی کاری که معلول ویژگی حسد ورزی بین ماست، یا همان رقابتی که من از شما مخفی میکنم چون شما خود را رقیب من میدانی این حسادت و مخفی کاری به وجود میآید، اثر این ویژگی فرهنگی روی نوسانات اقتصادی اعم از نرخ ارز، بازار سرمایه چیست و آیا منجر به افزایش اثر روی نوسانات بازارهای مختلف میشود؟
صددرصد. البته باید بین احساس و عقل تفکیک ایجاد کرد؛ بین شور مندی یا شعور مندی. جامعه ایرانی بسیار شورمند است. به صورت نمونه ما در بحرانهای طبیعی که نیازمند مشارکت عمومی بودهایم با بهترین نرخ مسوولیت اجتماعی رو به رو شدیم و همه ی مردم با شور و احساس در مشکلات برای یاری رسانی به یکدیگر حضور به هم رسانیدهاند که از آن به عنوان غیرت و حمیت ایرانی یاد میشود. اما اگر به طور دقیق رفتار ایرانیها را در دو عرصه متفاوت مورد بررسی قرار دهیم متوجه اختلاط معانی میشویم به این معنا که در بحرانها از پول میگذریم چرا که با شور و با دل و احساسمان هزینه میکنیم اما وقتی بحث پول به میان میآید، پدیدهای به نام اقتصادی یا مالی، واکنش مردم متفاوت از واکنش احساسی آنها به حمایت از مردم بحران زده میشود. به طور خلاصه گفت بین شناختهای مردم ایران باید تفکیک ایجاد شود به این دلیل که هر کسی برای خود تفکیک داشته باشد.
پدیدهای به نام بورس یا خرید و فروشهای احساسی فقط در فرهنگهای ایرانی پیدا میشود، در فرهنگهای خارجی همانقدر که سود تعریف شده زیان هم تعریف شده و افراد با آن کنار میآیند چرا که برای هر پروژه و فعالیت اقتصادی برنامهریزی بلند مدت دارند در حالی که به دلیل تاب آوری ضعیف اجتماعی ایرانیان وقتی مسئله پول به میان میآید با مسئله احساس حل میشود لذا شاهد هستیم با ریزش یک بازار چون ایرانی تاب آوری ندارد بلافاصله سرمایه خود را به بازار دیگری انتقال میدهد، در واقع از عقل استدلال گر خود برای این موضوع کمک نمیگیرد، به این دلیل که چنین مهارتی را در خانواده، مدرسه و محل کار و رسانهها به ما آموزش ندادند. متاسفانه تمام زندگی ایرانی براساس بردن، باختن و نمایش بازی کردن برای یکدیگر بنا شده است، مردم ما نمایشی هستند، بچهها را از کودکی یاد میدهند که خود را در برابر دیگران به معرض نمایش بگذارد و از وجود و ذات و ظرفیت خود لذت نمیبرد، این نوسانات زمانی از بازارها جمع میشود که تاب آوری اجتماعی افزایش داده شود.
ارسال نظر