|
کدخبر: 285091 امیرمحمد درویش

اختصاصی گسترش نیوز؛

تاریخچه جذاب ضرب المثل ها / کاسه داغ تر از آش از کجا آمد؟

کاربردن ضرب المثل ها در زندگی ما، کاملا تبدیل به امری عادی شده است. گاهی برای آنکه بخواهیم منظورمان را به شخصی برسانیم و حال و حوصله توضیح را نداریم، از ضرب المثل استفاده می کنیم.

جامعه تاریخچه جذاب ضرب المثل ها / کاسه داغ تر از آش از کجا آمد؟

استفاده از ضرب المثل،  تبدیل به یک عادت در زندگی روزمره ما ایرانی‌ها شده است و در طول روز این امکان وجود دارد که برای رویدادها، از ضرب‌المثل استفاده کنیم. همچنین به عنوان مثال در واکنش به صحبت‌های دیگران و یا به قصد تیکه انداختن، از این واژه‌ها استفاده کنیم. ضرب المثل‌ها ریشه در گذشته دارند و بنا بر اتفاق‌ها مطرح می‌شوند. همین‌طور دست به‌دست چرخیده و به زمان حال رسید. اکنون ضرب‌المثل‌ها در زندگی ما کاربرد فراوانی دارند.

به طور مثال قطعا برایتان پیش آمده تا درگیر یک ماجرایی شوید که اصلا به شما مرتبط نیست اما تبعات آن دامن شما را می‌گیرد. در این صورت از ضرب‌المثل «‌آش نخورده و دهن سوخته استفاده می‌کنید» یعنی وارد موضوعی شدید که هیچ ارتباطی با شما ندارد اما اتفاق‌های آن به شما ضرر می‌زند.

ضرب-المثل

همچنین ممکن فردی در موضوعی شخصی ورود کند که اصلا به او ارتباطی ندارد و اظهار نظرهای شخصی خود را ارائه می‌دهد. یعنی بیشتر از آنکه خودمان به فکر برطرف کردن این اتفاق باشیم،  شخص دیگری دخالت می‌کند و همین‌طور نظرهای خود را می‌دهد. در این صورت از ضرب‌المثل « کاسه داغ تر از‌ آش استفاده می‌کنیم» در ادامه همراه ما باشید تا با ضرب‌المثل‌ها بیشتری آشنا شویم. 

زیراب-زدن

معنی ضرب‌المثل زیر آب زنی

حتما در محل کار یا در میان دوستان شنیده‌اید که می گویند، زیرآبم را زده‌اند. معنای این ضرب‌المثل را می‌دانیم اما ماجرا زیرآب زنی از کی آغاز شد؟ در این خصوص باید به یک قرن قبل برگردیم. در آن زمان خانه‌ها لوله کشی آب نداشتند و در انتهای مخزن آب مکانی به اسم زیرآب بود. در آن زمان برای تخلیه آب مانده، درب زیرآب را باز می‌کردند تا آب تخلیه شود. فردی به داخل حوض می‌رفت و زیرآب را باز می‌کرد تا لجنی موجود در کف حوض از زیرآب به چاه برود و حوض پاکیزه شود. در نتیجه اگر فردی با شخصی خصومت داشت، برای تلافی زیرآب خانه خانه فرد مقابل را باز می‌کرد تا آب تمیز داخل حوض برگردد و زمانی که مالک خانه از ماجرا با خبر می‌شد که همۀ آب پاکیزه خود را از دست داده بود و با ناراحتی به دیگران می‌گفت که زیرآبم را زده‌اند.

کاسه-داغ

کاسه داغ‌تر از‌ آش حکایت از چیست؟

در ابتدای این گزارش به کاسه داغ‌تر از آش اشاره کردیم اما ماجرا چه بود؟ ماجرای این کاسه آش از زمان مراسم آشپزان ناصرالدین شاه در منطقه سرخه‌حصار شروع شد. این مراسم  با حضور شاه و خاندان و اعوان و انصارش برگزار می‌شد. همه امیران و مسئولان دربار برای پخت آش شله‌ قلمکار کاری انجام می‌دادند. در نتیجه آش چندین آشپز داشت و شوری و بی‌نمکی آش برای کسی اهمیت نداشت. هر کس تنها قدحی کوچک نصیبش می‌شد. درباریان باید کاسه خود را بعد از صرف آش با سکه و طلا پر می‌کردند. در نتیجه می‌گفتند، کاسه از‌ آش داغ‌تر است. به این معنا که رنج از از دست دادن سکه‌های با ارزش در برابر داغی‌اش بسیار دردناک‌تر بود.

گلیم-گلیم

ماجرای ضرب المثل پا را به اندازه گلیم خود دراز کن

ضرب‌المثل پا به اندازه گلیم خود دراز کن بیشتر در زمان ازدواج استفاده می‌شود. این ضرب‌المثل در زمان شاه عباس مرسوم شد. در آن زمان شاه عباس درویشی را در مسیری دید که روی گلیم خوابیده است. درویش خود را جمع کرده بود تا در گلیم خود جا شود. به دستور شاه یک مشت سکه به درویش دادند. این ماجرا به گوش دوستان درویش رسید و یکی از آنها در مسیر شاه خوابید تا مشتی سکه نیز نصیب او شود. شاه نزدیک مسیر درویش شد و در آن زمان مرد دست و پای خود را به سمتی باز کرد تا نظر شاه را جلب کند. این بار شاه دستور داد آن بخش از دست و پای درویش که از گلیم بیرون است را ببرند! یکی از همراهان شاه پرسید،  چه سری در این کار هست؟ شاه در پاسخ گفت: «درویش اولی پایش را به اندازه گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پاش را از گلیمش بیشتر دراز کرده بود».

لنگه-کفش

 لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است

مثل لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است، از سفر تاجری میان مردم رایج شد. تاجر در این سفر کالا و لوازم فراوانی خریده بود و بار شتر کرد. در بیابان کاروان تاجر مورد حمله دزدان قرار گرفت و تمام دارایی‌اش غارت شد. راهزن‌ها لباس و کفش تاجر را نیز غارت کردند. تاجر در بیابان به راه افتاد تا شاید روستایی پیدا کند. خار و خاشاک بیابان پاهایش را زخمی کرد. در مسیر کفشی کهنه و پاره دید اما تصمیم گرفت با همان پاهای برهنه به راهش ادامه دهد. اندکی به مسیر خود ادامه داد اما پشیمان شد  و کفش‌ها را پوشید. در مسیر با خود گفت:  لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است.

تمامی ضرب‌المثل‌ها داستان‌های جالبی دارند. در این گزارش نگاهی به چند ضرب‌المثل‌های رایج داشتیم اما به دلیل طولانی شدن مطلب سایر ضرب‌المثل‌ها را مطرح نکردیم. ضرب المثل‌ها واقعا در زندگی روزمره ما کاربردهایی دارند که کار را برایمان راحت می‌کنند. شما بیشتر از چه ضرب المثل هایی استفاده می‌کنید؟

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها