|
کدخبر: 308424

سهم دولت در اقتصاد ایران بزرگ نیست

پیمان مولوی، کارشناس اقتصاد درباره کارکرد دولت در اقتصاد ایران خاطرنشان می‌کند: «برای اینکه ابعاد دولت را بهتر متوجه شویم باید ببینیم که چقدر از جمعیت کشور به بهداشت، درمان و آموزش رایگان دسترسی دارند. در بحث تامین اجتماعی و رفاه عمومی دولت ایران نقشی حداقلی و کمرنگ‌ دارد؛ حال آنکه در فرانسه آموزش کاملا رایگان ارائه می‌شود یا در کشورهای اسکاندیناوی دولت در قیمت‌گذاری بسیاری از کالاها نقش دارد و بهداشت و درمان هم یکسره رایگان است.»

یک عضو انجمن اقتصاددانان ایران با انتقاد از اعلام نرخ رشد اقتصادی برمبنای ریال می‌گوید: «آمارها نشان می‌دهد اقتصاد ایران در سال گذشته ۳۵۰ میلیارد دلار تولید داشته، این در حالی است که در سال ۹۰ تولید ناخالص داخلی کشور حدود ۶۵۰ میلیارد دلار بود. اینجا اگر معیار را ریال بگذاریم، طبیعی است که ارقامی که امروز حاصل می‌شوند چندین برابر ارقام سال ۹۰ باشند، اما وقتی نرخ دلار را مبنا قرار می‌دهیم، در ۱۲ سال گذشته نرخ هر دلار امریکا ۵۰ برابر شده و همزمان میزان تولید کشور هم حدود ۶۰ درصد ۱۲ سال پیش است.»پیمان مولوی، کارشناس اقتصاد درباره کارکرد دولت در اقتصاد ایران خاطرنشان می‌کند: «برای اینکه ابعاد دولت را بهتر متوجه شویم باید ببینیم که چقدر از جمعیت کشور به بهداشت، درمان و آموزش رایگان دسترسی دارند. در بحث تامین اجتماعی و رفاه عمومی دولت ایران نقشی حداقلی و کمرنگ‌ دارد؛ حال آنکه در فرانسه آموزش کاملا رایگان ارائه می‌شود یا در کشورهای اسکاندیناوی دولت در قیمت‌گذاری بسیاری از کالاها نقش دارد و بهداشت و درمان هم یکسره رایگان است.» آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.

رتبه آزادی اقتصادی ایران در یک سال گذشته نزول ۱۱ پله‌ای داشت و به ۱۶۰ از میان ۱۶۵ کشور سقوط کرد. در این بازه زمانی کدام عوامل موجب شدند کشور به وضعیت دشوارتری برسد؟

من فکر می‌کنم اگر اقدامات یک سال گذشته را مرور کنیم، به‌روشنی قابل پیش‌بینی بود که در امسال شرایط کشور نسبت به سال گذشته بدتر شود. اقداماتی که به‌ویژه در نظام تصمیم‌گیری کشور انجام می‌شود، موجب شده وضعیت در برخی شاخص‌ها بدتر و دشوارتر از گذشته شود و روز به روز کشورمان را با بحرانی جدید درگیر کند. به‌باور من اقتصاد امروز ایران، اقتصادی است در میانه بحران‌ها و توفان‌های مختلف که ذی‌نفعان بزرگ و مهمی دارد که در یک سال گذشته، فعالانه‌تر از هر زمان دیگری مشغول فعالیت بودند. نرخ تورم ما جزو بالاترین نرخ‌ها در جهان است، وضعیت سرمایه‌گذاری بهتر نشده و رتبه مالکیت و حقوق آن افزایش یافته که همگی گواهی روشن بر این است که رتبه آزادی‌های کشور بدتر شده و چنین چیزی را از پیش هم می‌شد متصور بود. در این یک سال تصمیمات اشتباه کم گرفته نشد.

ادامه اقدامات فعلی می‌تواند به کاهش بیشتر رتبه ایران منجر شود؟

بله که می‌تواند. امروز بعد از ایران تنها ۵ کشور دیگر قرار دارند و بعید می‌دانم فاصله میان ایران و کشورهای دیگر چنان زیاد باشد که آنها نتوانند آن را طی کنند. همان‌طور که در سال گذشته ایران جزو ۱۶ کشور پایانی جدول بود و امسال در دسته ۵ کشور آخر جدول جای گرفته، این امکان وجود دارد که از ۵ کشور دیگر هم عقب بیفتیم.

در میان مولفه‌هایی که شاخص آزادی اقتصاد را تشکیل می‌دهند، بهترین عملکرد ایران در «اندازه دولت» بوده است. حجم دولت در اقتصاد ایران بزرگ نیست؟

حجم دولت در اقتصاد ایران حدود کشوری چون فرانسه است و از جهات زیادی از کشورهای مطرح و توسعه‌یافته غرب اروپا، کوچک‌تر است.

عده‌ای اقتصاد ایران را دولتی و مشکلات فعلی را محصول دولتی بزرگ می‌دانند. مشکل بزرگی ابعاد دولت است یا ناکارآمدی آن؟

بدون تردید باید بگوییم حجم دولت در ایران چندان بزرگ نیست که تبدیل به مشکل شود؛ هرچند نباید این طور نتیجه گرفت که دولت در مشکلات امروز نقشی ندارد؛ نقش دولت از قضا بسیار محوری است، اما مشکل دولت ما بزرگ بودن آن نیست. برای اینکه ابعاد دولت را بهتر متوجه شویم باید ببینیم که چقدر از جمعیت کشور به بهداشت، درمان و آموزش رایگان دسترسی دارند و چه میزان از حمل‌ونقل عمومی کشور رایگان یا بسیار ارزان است. باید دریابیم که سهم دولت از آموزش عالی و هزینه‌های آن چقدر است. در بحث تامین اجتماعی و رفاه عمومی دولت ایران نقشی حداقلی و کمرنگ‌ دارد؛ حال آنکه در فرانسه آموزش به‌طور کامل رایگان است یا در کشورهای اسکاندیناوی دولت در قیمت‌گذاری بسیاری از کالاها نقش دارد و بهداشت و درمان هم یکسره رایگان است.مشکلی این است که دولت در جایی که باید مداخله کند، کاهلی به خرج می‌دهد و خود را کنار می‌کشد و در مسائلی که نباید دخالت کند و باید اجازه دهد مردم کار خود را انجام دهند مداخله می‌کند و گاهی همین مداخلات بی‌موقع مشکل‌ساز می‌شود. به همین دلیل من مشکل اقتصاد ایران را بزرگ بودن دولت نمی‌دانم و فکر می‌کنم بیش از اینکه حجم دولت در ایران به افزایش مشکلات دامن بزند، عملکرد این نهاد مشکل‌ساز بوده است.

اقتصاد ایران را اقتصادی دولتی و در کنترل آن می‌دانید؟

من اقتصاد ایران را اقتصادی ذی‌نفعانه می‌دانم که این گروه‌های قدرتمند در بیشتر بخش‌های کشور نفوذ دارند و گاهی می‌توانند بر تصمیم‌گیری‌ها چنان اثرگذار باشند که همواره منافع عده‌ای ناچیز مقدم بر منافع اکثریت جامعه و مردم قرار گیرد.

در شرایطی که مرکز آمار ایران از تحقق رشد اقتصادی حدود ۸ درصدی در ۳ ماه نخست سال خبر می‌دهد، چگونه ممکن است که شاخص‌های دیگر اقتصاد، دچار افت شوند؟

واقعیت این است که رشد اقتصادی را با شیوه‌های مختلفی می‌توان حساب کرد. بازی با آمار جزو روش‌های قدیمی است، اما چون فایده‌ای ندارد، استفاده از آن به‌شدت منع شده است. هدف از ارائه آمارهای اقتصادی، بازی‌های سیاسی و جناحی نیست و کسی قصد ندارد برای یک جناح سیاسی کارنامه‌ای بسازد. مسئله این است که آمارهای اقتصادی باید بتوانند وضعیت شاخص‌های کلان اقتصادی را به‌شکل کمی تشریح کنند تا جامعه بتواند تصویری روشن‌تر از آینده خود داشته باشد. پرواضح است که اگر آمارهای اقتصادی به دستمایه‌ای برای اقدامات دیگر تبدیل شوند، به ضد خود تبدیل می‌شوند و به‌جای آنکه چشم‌انداز را برای مردم روشن کنند، موجب دامن زدن به حواشی خواهند شد.

منظورتان این است که نباید به آمارهای مرکز آمار اعتماد کرد و آنها را غیرواقعی می‌دانید؟

منظور من به‌طور مشخص این است که روش مرکز آمار در محاسبه شاخص رشد اقتصادی، تاثیری چشمگیر بر نرخ رشد اعلام‌شده دارد. به‌طور مشخص اگر مرکز آمار ایران به‌جای محاسبه رشد اقتصادی برپایه نرخ ریال، آن را برمبنای دلار حساب کند، ما به‌طور واقعی‌تری از وضعیت نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور باخبر می‌شویم و می‌توانیم سال‌های مختلف را به‌شکل بهتری با هم مقایسه کنیم. تولید ناخالص داخلی عبارت است از هزینه دولت، به‌علاوه هزینه بخش خصوصی که باید مجموع سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و خالص صادرات کشور جمع شوند. باید توجه داشته باشیم که منظور از خالص صادرات تراز تجاری است که هرچه مثبت‌تر باشد، اثری مضاعف بر نرخ تولید ناخالص داخلی خواهد داشت. مقایسه میزان تولید ناخالص داخلی در ۲ سال مختلف هم نرخ رشد اقتصادی را نشان می‌دهد. ضمن اینکه باید حواس‌مان باشد که ما در یک سال گذشته تورم حدود ۵۰ درصدی را در کشور تجربه کردیم که این مسئله موجب می‌شود به خودی خود، میزان ارقام ریالی بسیاری از مولفه‌های مهم در محاسبه رشد اقتصادی، افزایش ‌یابند، اما این افزایش محصول افزایش درآمد از ناحیه فروش بیشتر نیست، بلکه محصول تورم افسارگسیخته است. تورم موجود در اقتصاد ایران به‌مراتب بیش از میانگین جهانی نرخ تورم است. مشکل تورم مدت‌هاست در جهان امروز برطرف شده و میانگین جهانی تورم به زحمت از ۵ درصد بیشتر می‌شود. همین فاصله زیاد میان نرخ تورم در ایران و جهان نشان می‌دهد تضعیف ارزش پول ملی می‌تواند محصول چه روندهایی باشد و ضمنا هر سال نیز کاهش چشمگیر ارزش واقعی پول، محاسبات مربوط به رشد اقتصادی را پیچیده‌تر می‌کند. حال آنکه اگر معیار محاسبه تولید ناخالص داخلی کشور را دلار قرار می‌دادیم، امروز ممکن بود رشد اقتصادی کشور ارقام دیگری را نشان دهد.

در محاسبه دلاری هم گاه دیده شده که معیار را نرخ ارز ترجیحی یا دولتی قرار می‌دهند که این نیز ارقام را تغییر می‌دهد. نظر شما در این باره چیست؟

به هر حال اگر مسئولان اعلام آمار کشور بخواهند حقیقت را پنهان کنند، در هر شرایطی این امکان را خواهند داشت و می‌توانند چنین کنند. همان‌طور که می‌دانید در کشور ما اطلاعات بسیاری از شاخص‌ها، به‌طور شفاف اخذ و محاسبه نمی‌شود که این امر موجب می‌شود ما نتوانیم نسبت به ارقام ارائه‌شده ازسوی دو مرجع رسمی، اظهارنظر خاصی داشته باشیم. با این حال من پیش‌فرض را صداقت و تلاش برای بیان واقعیات قرار دادم.

با نرخ دلار غیررسمی، وضعیت تولید ناخالص داخلی اقتصاد ایران در سال گذشته چگونه بود؟

آمارها نشان می‌دهد اقتصاد ایران در سال گذشته ۳۵۰ میلیارد دلار تولید داشته، این در حالی است که در سال ۹۰ تولید ناخالص داخلی کشور حدود ۶۵۰ میلیارد دلار بود. اینجا اگر معیار را ریال بگذاریم، طبیعی است که ارقامی که امروز حاصل می‌شوند چندین برابر ارقام سال ۹۰ باشند، اما وقتی نرخ دلار را مبنا قرار می‌دهیم، در ۱۲ سال گذشته نرخ هر دلار امریکا ۵۰ برابر شده و همزمان میزان تولید کشور هم حدود ۶۰ درصد ۱۲ سال پیش است.

۱‍۲ سال پیش با آن رشد اقتصادی، اقتصاد ایران در دستیابی به توسعه دچار مشکل شد و امروز هم که عادی شدن شرایط و ثبات، تبدیل به مطالبه برخی اقشار شده است. مشکل کجای کار است؟

برای اینکه کشوری توسعه‌یافته شود، نیاز به کارهای زیادی است و صرف درآمدهای زیاد نمی‌تواند کشوری را به توسعه برساند. البته باید تاکید شود درآمدهای بالا می‌تواند راه توسعه را هموارتر از زمانی کند که درآمدها کمتر است. سرمایه‌گذاری جزو ضروریات رشد و توسعه است و اگر درآمدهای کشور به‌شکل درست و اصولی سرمایه‌گذاری می‌شدند و مسیر حرکت بخش خصوصی باز می‌شد، امروز ایران برای رسیدن به توسعه مسیری کوتاه داشت. ضمن اینکه در زمانی که اقتصاد ایران در سال ۹۰ درآمد خوبی داشت و روابط تجاری دچار مشکل نشده بود، همان درآمدهای بالا کمک می‌کرد دولتمردان وقت در مقابل مشکلات با اقداماتی چون پول‌پاشی، از فقیرتر شدن روزمره مردم جلوگیری کنند. به‌بیان دیگر در همان دوران، تولید ناخالص داخلی ۶۵۰ میلیارد دلاری، قدرت دولتی‌ها را برای کنترل امور افزایش داده بود. در دهه ۹۰ که درآمدهای کشور کاهش چشمگیری داشته، مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرد نرخ خط فقر از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد رسیده است. زمانی که اقتصاد ایران پول بیشتری داشت، این رشد افراد فقیر به وقوع نمی‌پیوست.

اقتصاد ایران ظرفیت رشد اقتصادی باکیفیت را دارد؟

درحال‌حاضر و با همین وضعیت، خیر.

پیش‌نیاز رشد مناسب در ایران چیست؟

من فکر می‌کنم قبل از هر چیز باید اقتصاد را از قیدوبندهایی که در آن اسیر شده، آزاد کرد و سپس سراغ رفع موانع تولید رفت. نظر شخصی من این است که دولت ابراهیم رئیسی چاره‌ای ندارد و سراغ ادامه مذاکره با کشورهای دیگر برای احیای برجام یا هر توافقی که اصولی بداند، می‌رود. هرچند به‌نظر می‌رسد دیگر هیات حاکمه ایالات متحده، مانند گذشته تمایلی به مذاکره با ایران ندارد، اما برای اینکه اقتصاد ما دوباره بتواند به مدار رشد بازگردد، چاره‌ای وجود ندارد؛ جز اینکه محاصره اقتصادی فعلی شکسته شود.چنانچه به موضوع اول این گفت‌وگو، یعنی شاخص آزادی اقتصادی برگردیم، ناچاریم بگوییم بدون رفع تحریم‌ها و باز شدن مسیر تجارت بین‌المللی، ایران شانس و فرصتی برای بهبود رتبه خود ندارد. هرچند نباید تمام آنچه که موجب سقوط ایران در رتبه‌بندی این شاخص شده را مرتبط به مسئله تحریم بدانیم، اما رفع بخش مهمی از این مشکلات، نیاز به عادی‌سازی روابط جمهوری اسلامی و کشورهای غربی دارد. تاکید بر مسئله ضرورت رفع تحریم‌ها هم از این مهم نشأت می‌گیرد.

با وصف اینکه نرخ رشد اقتصادی نمی‌تواند استدلالی کافی باشد، چگونه از کاهش فقر در کشور می‌توان اطمینان حاصل کرد؟

من فکر می‌کنم نرخ تورم در کنار ارزش پول ملی جزو شاخص‌هایی هستند که بهتر می‌توانند در کشوری چون ایران وضعیت فقر و رفاه اجتماعی را توضیح دهند. همچنین باید اقتصاد تولید و درآمد کافی داشته باشد تا بتوان آن درآمدها را به‌طور بهینه اختصاص داد و سپس منتظر نتایج آن نشست. به همین دلیل بر حل مناقشه هسته‌ای و موضوعاتی که به تحریم کشور منجر شد، تاکید می‌شود. افزایش درآمد در شرایطی محقق می‌شود که یک اقتصاد در محاصره قرار نگیرد و به‌اصطلاح امکان مبادله کالا و بازگرداندن ارز حاصل از آن وجود داشته باشد./ روزنامه صمت

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها