ایالات متحده نخستین جایی است که اثرات موج جدید هوش مصنوعی در آن به شکل جدیتری دیده میشود. فناوریهای هوشمند اکنون توان انجام بخش قابلتوجهی از کارهای یدی و فکری را دارند و همین، ساختار اشتغال را در بسیاری از حوزهها متزلزل کرده است. شرکتهای فناوری، بانکها، کارخانههای تولیدی و حتی بخشهای خدماتی به سرعت در حال بازآرایی نیروی کار خود هستند.
در سال ۲۰۲۵ تنها در صنعت فناوری دهها هزار شغل حذف شد؛ بسیاری از تحلیلگران، تیمهای پشتیبانی و کارمندان جای خود را به مدلهای زبانی، ابزارهای خودکارسازی و سامانههای تصمیمیار دادند. کارگرانی که روزگاری با نرمافزارهای سنتی کار میکردند، ناگهان دریافتند ماشینها همان کار را در چند ثانیه انجام میدهند. اضطراب شغلی در میان نسل جوان به سطحی کمسابقه رسیده و بخش بزرگی از جامعه نگران آینده نامعلوم خود است.
در همین حال، شرکتهایی که بهسرعت بهسوی استفاده از هوش مصنوعی حرکت کردهاند، رشد سود، سرعت عمل و بهرهوری را تجربه میکنند. نقشها تغییر میکنند، نه اینکه یکباره محو شوند؛ وظایف تکراری حذف میشود و فرصت برای کارهای پیچیدهتر، خلاقانهتر و تحلیلیتر باز میشود. اما این گذار بدون درد نیست. کارگران کممهارت بیش از دیگران تحت فشار قرار گرفتهاند و شکاف مهارتی میان نیروهای متخصص و دیگران با سرعتی نگرانکننده در حال گسترش است.
تحول ناشی از هوش مصنوعی محدود به آمریکا نیست. اروپا با نگرانی رشد اتوماسیون در صنایع تولیدی مواجه است. کشورهای آسیایی که سالها بهعنوان مقصد برونسپاری مشاغل عمل میکردند، اکنون خود با تهدید تازه روبهرو شدهاند؛ همان کارهایی که به هند و فیلیپین منتقل میشد، اینبار به ماشینها سپرده میشود.
در بسیاری از اقتصادهای توسعهیافته، درصد قابلتوجهی از مشاغل در معرض جایگزینی قرار دارند؛ از حسابداری و بازاریابی گرفته تا رانندگی کامیون و اپراتوری خطوط تولید. در عین حال، تقاضا برای مهارتهای پیشرفته مرتبط با AI—از مدیریت سیستمهای هوشمند گرفته تا طراحی جریانهای کاری مبتنی بر مدلهای زبانی—با سرعتی چندبرابری در حال افزایش است. بسیاری از شرکتها اکنون برای کسانی که توانایی کار با ابزارهای هوش مصنوعی را دارند، دستمزدهای بالاتری تعیین میکنند.
همزمان با پیشرفتهای سریع، هشدارها نیز رنگ جدیتری به خود گرفتهاند. تحلیلگران بر این باورند که شکافهای اجتماعی در حال گسترش است، قدرت بیش از پیش در دست شرکتهای بزرگ فناوری متمرکز میشود و فرصتهای ورود نسل جوان به بازار کار محدودتر خواهد شد. تصویری از آینده ترسیم میشود که در آن، افراد فاقد مهارتهای ضروری، به تدریج از چرخه اقتصاد کنار گذاشته میشوند.
نکته مهم این است که هوش مصنوعی بیشتر به جنگ «وظایف» رفته تا «شغلها». بسیاری از نقشها دگرگون میشوند، نه اینکه کاملاً محو شوند. یک کارمند اداری که روزگاری زمان خود را صرف گزارشنویسی میکرد، اکنون باید بر تحلیل داده و تصمیمگیری تمرکز کند. یک کارشناس منابع انسانی بهجای بررسی دستی رزومهها، باید سامانههای گزینش را مدیریت و خطاهای احتمالی الگوریتمها را ارزیابی کند.
هوش مصنوعی در بهترین حالت میتواند انسان را از کارهای تکراری آزاد کند، اما در بدترین حالت میتواند طبقات اجتماعی را جابهجا کند و فشار بر نیروی کار کمدرآمد را تشدید کند. این دو مسیر به سیاستگذاری درست یا اشتباه بستگی دارد.
دولتها چگونه واکنش نشان دادهاند؟
قوانین تازهای برای مدیریت تصمیمگیری هوشمند در فرآیندهای استخدام، ارزیابی عملکرد و حتی اخراج کارکنان در حال شکلگیری است. دولتها به این نتیجه رسیدهاند که استفاده از الگوریتمها بدون نظارت، میتواند تبعیضها و خطاهای گسترده ایجاد کند. برخی کشورها کارفرمایان را موظف کردهاند عملکرد سامانههای اتوماسیون و تأثیر آن بر حقوق کارگران را سالانه ارزیابی و گزارش کنند.
در کنار قانونگذاری، سیاستگذاران بهطور گسترده بر آموزش مجدد و ارتقای مهارتها تمرکز کردهاند. دورههای تخصصی هوش مصنوعی، تحلیل داده، برنامهنویسی و مهندسی پرامپت بهسرعت در جهان گسترش یافته و دولتها برای جذب بودجه و حمایت از آنها رقابت میکنند.
پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۰ میلیونها شغل در سراسر جهان جابهجا خواهد شد، اما ارزش اقتصادی خلقشده توسط فناوریهای نو نیز بهطرز چشمگیری افزایش مییابد. جهان در آستانه مرحلهای تازه از تاریخ کار قرار گرفته؛ مرحلهای که در آن شغلهایی محو میشوند، شغلهایی نو متولد میشوند و بسیاری از نقشها دستخوش دگرگونی عمیق میشوند.چالش اصلی عصر جدید، مهارت است؛ کسانی که ابزارهای هوش مصنوعی را میشناسند، آینده را میسازند و کسانی که از این موج جا بمانند، ممکن است از چرخه کار حذف شوند. این دوران، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازآموزی، انعطافپذیری و آگاهی از فناوریهای نو است.
بازار کار آینده نه تاریک است و نه کاملاً روشن؛ بیشتر شبیه آسمانی است که طوفانی در آن در حال شکلگیری میباشد. کسانی که مسیر باد را بشناسند، میتوانند از دل همین طوفان فرصت بسازند.