|
کدخبر: 38682

پاییز از زاویه دید شاعران

از زمانی که شاعران پاییز را با شعر همراه کردند، همیشه عده‌ای مانند اخوان و منوچهری پنجره شعر را رو به زیبایی‌های شورانگیز و عاشقانه پاییز و عده‌ای دیگر رو به مرگ طبیعت و اندوه این فصل گشوده‌اند.

گسترش نیوز: شادی باشد یا اندوه، پاییز همواره با شعر همراه بوده است. فرقی نمی‌کند از پاییز طعم انار را به خاطر سپرده باشید یا خرمالو؛ هر آن‌چه هست طعمش به یاد می‌ماند.

آن‌چه می‌خوانید گفت‌وگوی ایسنا با تعدادی از شاعران است درباره تصویرهایی که در شعرهای پاییزی‌ خود و دیگران دیده‌اند.

عنوان غم‌انگیز برای پاییز درست نیست

فرهاد عابدینی پاییز را زیباتر از بهار می‌داند و درباره نگاه‌های گوناگون شاعران به پاییز می‌گوید: این دیدگاه به موقعیت شاعر هم وابسته است. ممکن است برای شاعر ریزش برگ‌ها اندوه باشد اما نباید فراموش شود که این ریزش هم زایش پیدا می‌کند و دوباره سبز می‌شود. یعنی این‌که عنوان‌گذاری بر این اساس که پاییز غم‌انگیز است درست نیست.

این شاعر می‌افزاید: دیدگاه نسبت به پاییز در شاعران نسل نو به نسبت گذشته تغییری نکرده چون پاییز همان پاییز است و همان دگرگونی را در خود دارد. اما شاعران کلاسیک ما غالبا خانه‌نشین بودند و معمولا از زیبایی‌ها می‌گفتند، اما امروزه شاعر در متن زندگی مردم است و به راحتی می‌تواند هم زیبایی‌ها و هم زشتی‌ها را بیان کند.

درباره چیستی واژه خزان

پوران فرخ‌زاد در کتاب «از پاییز» (زنجیره‌ای از شعرهای پاییزی از سروده‌های کهن تا امروزین در قالب‌های گونه‌گون» درباره چیستی واژه خزان نوشته است: چنان‌که می‌دانیم زایش هر واژه، در هر زمان بر پایه‌ نماد و نمود ریشه یا ریشه‌هایی است که بتوان به یاریگریشان، آن نیاز ویژه را برآورده ساخت. برای نمونه، نامواژه‌ تابستان، آمیزه‌ای است از واژه‌ تاب «تابیدن و تابش» و ستان «جایگاه و هنگام» که معنای آن اشاره‌ای است به هنگام تابش خورشید و گرما. یا زمستان که آن اشاره‌ای است به هنگام سرما و سردی هوا. و واژه‌ بهاران به هنگامِ بهی هوا، جوانه زدن درختان، و شکوفه برآوردن آن گیاهان است.

بدین سان نامواژه‌ خزان نیز، همین راه را رفته و می‎‌باید از همین نهادهای ویژه سرچشمه گرفته و برآمده باشد... برآمده از باران‌های موسمی و نمای خیسی و خیس شدن زمین! اشاره به زمانی که زمین در انتهای گرمای تابستان آب‌های جمع‌شده در پهنه‌ زیرین خود را وانهاده، غرقه در تشنگی است و به باران‌های خزانی نیاز مبرم دارد!

بدین گونه می‌توان گفت اگر تابستان هنگام تابش آفتاب و فرارسیدن فصل گرما و زمستان هنگام بارش برف و فرارسیدن سرما و بهاران هم هنگام بهی و جوانه زدن درختان و شکوفه برآوردن است، خزان نیز هنگام وزش بادهای سرد، برگ‌ریزان، خزان کردن گیاهان، خیس شدن زمین و برنشانیدن برگ‌ها در خاک است! پس واژه‌ خزان، هنگام خیسی یا خیس شدن باید باشد! خیسان، خزان! و بی‌گمان مصرع دیرآشنای همگان نیز، که منوچهری گفت: خیزید و خز آرید که هنگام خزان است... آن زمان را، زمانِ ریزش باران یا خیسان را به یادمان می‌آورد.

پاییزِ شعرآفرین و نگاه‌های متفاوت به آن

کریم رجب زاده با اشاره به این‌که پاییز بهار عارفان است می‌گوید: پاییز فصلی است که با خود نوعی دلتنگی همراه دارد. خود واژه پاییز یا خزان، یک نوع حالت استعاری پیدا می‌کند؛ یعنی پاییز می‌تواند نشانگر ظلمت، ستم و ظلم باشد و شاعران ما هم از این استعاره استفاده کرده‌ یا در مقابل آن بهار را گذاشته‌اند.

این شاعر می‌افزاید: به دلیل غارتگری‌هایی که پاییز دارد و شکل خاصی در طبیعت ایجاد می‌کند، در نگاه برخی شاعران نماد غارتگری و نشانه‌ای از ظلم است.

او سپس با بیان این‌که شاعران این فصل را به طور طبیعی متفاوت از هم دیده‌اند می‌گوید: مثلا می‌توان از اخوان ثالث نام برد که می‌گوید پادشاه فصل‌ها پاییز. من معتقدم فصل پاییز نسبت به دیگر فصل‌ها برای شاعران شعرآفرین‌تر است. پاییز وقتی پس از تابستان می‌رسد زمین را از آن عطشناکی‌اش درمی‌آورد؛ برای همین فصلی است که نسبت به دیگر فصل‌ها مغتنم است و برای همین شاعران گاهی این فصل را ستایش و حتی عاشقانه به آن نگاه کرده‌اند. مثلا در شعری گفته شده که «پاییز دو چشمان تو چه زیباست.

رجب‌زاده با اشاره به جلوه دیگری از پاییز بیان می‌کند: در شعر شاعران ما بخش دیگری از پاییز هم نشان‌دهنده به پیری رسیدن انسان است.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها