|
کدخبر: 116252

ما دیگه ارزی نداریم شما امری ندارید؟

ناصر بزرگمهر - مدیر مسئول

وزیر اقتصاد وقت در بهمن ۱۳۹۰ که دلار هنوز حدود هزار تومان بود، فرمودند که دلار آزاد اگر ۱۰ هزار تومان هم بشود، تاثیری بر اقتصاد کشور نخواهد داشت. این جمله مشهور در همان ۱۰ سال قبل با علامت تعجب و استهزا، تیتر یک مطبوعات شد و به چاپ رسید، اما دولت وقت توجهی نکرد.

ناصرـبزرگمهر

اگر همین جمله را در یک دهه قبل، ملاک علمی، تحصیلاتی، رفتاری و عملی وزیر محترم به‌عنوان نمونه‌ای از وزرای دولت‌ها در آن زمان و این زمان بدانیم، کافی است که ایشان را با مدرک دکتری کمتر از دیپلم متوسطه در علم اقتصاد ارزیابی کنیم و دیگر نیازی به موشکافی و بررسی بقیه اظهارات و عملکرد وزیری که در دوران وزارتش ۳ هزار میلیارد به‌عنوان عددی ناچیز محو شد، نیست.

به نظر می‌رسد، موضع شگفت‌انگیز وزیر محترم که سخنگوی تیم اقتصادی دولت هم به‌شمار می‌رفت، از بی‌تجربه‌ترین افراد در حوزه اقتصاد و خصوصا بازار پول و سرمایه و ارز هم شنیده نشده است و شنیده نشود.

وزرای اقتصادی ۱۰ سال گذشته به‌عنوان محور تیم اقتصادی که به‌جای هر خدمت شایسته و تفکر درست اقتصادی، کمر بخش خصوصی و تولید را در این سال‌ها خم کرده‌اند، به‌راستی به جای آنکه مرد اقتصاد باشند، بیشتر کشتی‌گیرند و قادرند فقط کمر حریف را با دلیل و بی‌دلیل خم کنند.

در فروردین ۱۳۹۲ و در شماره نخست روزنامه روزگار اقتصاد نوشتیم که آیا دلار ۲۰۰۰ هزارتومانی در راه است؟ در برابر این تیتر و گزارشی که با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و به‌ویژه مدیریت اقتصادی تهیه و نوشته شده بود، متاسفانه یک عده از دولتیون فریاد وامصیبتا سر دادند که این حرف‌ها چیست؟ جوسازی است؟ حرف دشمنان است؟ مطبوعات غلط زیادی می‌کنند و هزار اتهام دیگر به ما وارد کردند و روزنامه روزگار اقتصاد را از همان شماره نخست به لیست نخودی‌ها افزودند و در بلاک‌لیست‌شان منظور کردند. امروز بعد از ۷سال به دلار۲۲۰۰۰ تومانی رسیدیم و هیچ‌کس از ما معذرت نمی‌خواهد.

با گشت‌وگذاری در آرشیو مطبوعات کشور، در ۴۰ سال گذشته یا در همین دهه اخیر، به ده‌ها مقاله و گزارش می‌رسیم که همه آنها، وضعیت اقتصادی را پیش‌بینی و از تیم اقتصادی دولت نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم درخواست کرده‌اند که مواظب تصمیمات گوناگون خود باشند.

متاسفانه در این بررسی می‌بینیم که به هیچ توصیه‌ای از ده‌ها گزارش و یادداشت نویسندگان مطبوعات توجه نشده و تیم اقتصادی که معمولا ردپای افراد مشابه در همه دولت‌ها در آن مشاهده می‌شود، بر تفکر خود اصرار دارد و با پافشاری، بر خر مرادشان به نفع شخصی سوار شده و رانده‌اند.

نمی‌دانم در بررسی وضعیت ارزی کشور در طول این سالیان طولانی باید به کدام تکه از پازل اقتصاد ارزی اشاره کنم.

از سیاست بگویم که مهم‌ترین تاثیر را همیشه بر ارز و وضعیت اقتصادی کشور داشته و دارد؟

از مدیریت اقتصادی و وزرای اقتصاددان که در اتاق‌های دربسته تصمیم‌گیری می‌کنند، بگویم؟

از انتخاب تیم مشاوران اقتصادی با وابستگی فکری و سیاسی به احزاب منحله و تفکر سوسیالیستی بگویم؟

از روسای باسواد بانک مرکزی و وابسته نبودن‌شان به دولت و استقلال فکری و عملی‌شان بگویم؟

از وابستگی به نفت و فروش عجیب و غریب آن و دریافت قیمت آن با کالا بگویم؟

از بابک زنجانی‌ها و انواع واسطه‌های اقتصادی و آقازاده‌ها بگویم؟

از بودجه سالانه دولت که با کمترین تغییر در برابری ریال و دلار، برنامه‌هایش تغییر می‌کند، بگویم؟

از تعیین واردات سیر تا پیاز کشور با مقایسه دلار و ریال بگویم؟

از تلاش ۴۰ساله دولت‌ها برای ثابت نگه‌داشتن قیمت دلار بگویم؟

از صادرات بدون واردات دلار بگویم؟

از تک‌نرخی شدن ارز که مهم‌ترین گام همه دولت‌ها بوده و همچنان ناکام مانده است، بگویم؟

از حفظ ارزش پول ملی و جلوگیری از نوسانات سایر ارزها در جهت برابری نرخ‌ها بگویم؟

از فاصله بین نرخ بازار آزاد ارز تا نرخ رسمی که همه سیستم اقتصادی را به هم می‌ریزد، بگویم؟

از ایجاد فضای روانی برای جامعه با افزایش قیمت دلار در برابر ریال بگویم؟

از فرصت‌طلبانی که با این‌گونه صحبت‌ها چه بر سر مردم می‌آورند، بگویم؟

از دلال‌بازی در این سال‌ها بگویم؟

از نگاه بانک مرکزی به تابلو صرافی‌ها برای تعیین قیمت ارز بگویم؟

از کارکنان بازنشسته و شاغل سیستم بانکی که هرکدام دستی در پروانه صرافی‌ها دارند، بگویم؟

از سلطان سکه، سلطان دلار، سلطان خودرو، سلطان مسکن، سلطان آهن، سلطان کاغذ و صدها سلطان دیگر بگویم؟

از نقش مخرب اتاق‌های مثلا بازرگانی و صنایع و معادن و صبحانه‌های کاری و رانت‌های پنهان بگویم؟

از ارز یک‌شبه ۴۲۰۰ تومانی و میلیاردها پرداختی به خودی‌ها بگویم؟

از مدیریت کوتوله‌ها و لی‌لی‌پوت‌ها بگویم؟

از کجای اقتصاد بگویم؟

آقای دولت

خود شما می‌دانید که فقط یک راه برای مقابله با بحران ارز وجود دارد و آن داشتن ارز به مقدار کافی است که در واقعیت سال‌هاست که نداریم.

باید اول ارز کافی داشته باشیم و بعد بدون اما و اگر آن را در اختیار خریداران اعم از واردکنندگان، تولیدکنندگان، صنعتکاران، بیماران، مسافران، دانشجویان و هرکس که می‌خواهد، قرار دهیم.

خب، سال‌هاست که ارز نداریم، اما تصمیمات خلق‌الساعه از پرداخت به هر نفر ۵۰۰۰ دلار تا ۳۰۰ دلار به مسافر کربلا، از ممنوعیت برای عامه تا ۴۲۰۰ تومانی برای خواص، تصمیمات فردی و غلطی بوده که اجرا کرده‌ایم و هرگز هم عذرخواهی نکرده و هیچ مسئولی را محاکمه نکرده‌ایم تا راه به‌روی تصمیمات غلط بعدی بسته شود.

آقای دولت

به نظر می‌رسد، درحال‌حاضر مشکل اقتصادی کشور گرفتار تصمیمات سیاسی شده است و اگر می‌خواهید هر وعده‌ای را دوباره به مردم بدهید، راست و حسینی بگویید. تا بن‌بست‌های سیاسی حل نشود و همه گروه‌ها با یکدیگر متحد و هم‌پیمان در حل گرفتاری سیاسی نکوشند، اقتصاد راه به جایی نخواهد برد و تولید که مهم‌ترین اهرم پیشرفت کشور در صنایع کوچک و بزرگ است، راه نخواهد افتاد.

 

 

 

نویسنده: ناصر بزرگمهر

ارسال نظر