|
کدخبر: 306265 عطیه فتحی

گفتگو گسترش نیوز با کارشناس و منتقد سینما؛

در شبکه نمایش خانگی آزادی وجود دارد/ فیلم خوب باید به مخاطب تلنگر بزند

سلطان محمدی گفت: هر اثر سینمایی که بتواند تلنگری به مخاطب بزند و او را وادار کند که درباره‌اش فکر کند، اثر موفقی است، تماشاگر از آن به‌سادگی عبور نمی‌کند. سینما به سهم خود باید آینده‌نگری کند، اما الان آثاری که توانایی پیش‌بینی کردن داشته باشند وجود ندارد، تعداد افرادی که بتوانند این نوع فیلم‌نامه‌ها را بنویسند و بسازند کم شده، همه آثار به‌نوعی به روزمرگی رسیده است.

فرهنگ در شبکه نمایش خانگی آزادی وجود دارد/ فیلم خوب باید به مخاطب تلنگر بزند

۲۱ شهریورماه در تقویم روز ملی سینماست، این روز برای اهالی فرهنگ و هنر و طرفداران پر و پا قرص بسیار مهم است و اهمیت دارد، در سال ۱۳۷۹ در چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران و هم‌زمان با بزرگداشت صدمین سال ورود این رسانه به ایران بود که این‌روز به‌عنوان «روز ملی سینما» شناخته شد.

اخیراً فروش سینماها در سراسر کشور بسیار بالا رفته، ولی درصد هنگفتی از این فروش به دو فیلم اول چارت تعلق دارد که در ژانر کمدی ساخته شده است، جدایی از این موضوع خیلی‌ها معتقدند که با کشیده شدن ذائقه مردم به سمت این‌جور فیلم‌ها، سینما روبه‌زوال رفته است اما آیا این روند حقیقت دارد؟ ما در حوزه فیلم‌سازی به سمت پیشرفت قدم بر می‌داریم یا به سمت پسرفت می‌رویم؟ دلیل این میزان فروش برای دو فیلم «فسیل» و «شهر هرت» چیست؟ ما برای پاسخ به این‌سؤالات و بررسی وضعیت کنونی سینمای ایران با حسین سلطان محمدی، کارشناس و منتقد سینما گفت‌وگویی داشتیم. در ادامه همراه ما باشید.

حسین-سلطان-محمدی

وضعیت سینمای ایران ازنظر کیفیت فیلم‌های اکران شده چگونه است؟

وقتی میگویید از نظر کیفیت ما به‌ناچار باید با سال‌های گذشته مقایسه کنیم، در گذشته کارگردان‌ها، صاحب‌نام‌های بسیاری بودند و آثار برجسته‌ای دارند که هم می‌توان از آن‌ها به‌عنوان نمونه‌های شاخص نام برد و هم در عرصه بین‌المللی توفیقات برجسته‌ای داشتند، بعضی‌هایشان  هم بازار تجاری را به دست گرفته بودند و به‌اندازه خوشان دلاری در آمد داشتند.

سابقه سینمای ما از بعد از انقلاب به سی و خورده‌ای سال میرسد، اما طی سال‌های اخیر یا بیشتر از چند سال اخیر  ما به‌تدریج شاهد یک‌ دو‌گانگی در سینما بودیم، یعنی اگر ما بعد از انقلاب، سینمای خود را شکل دادیم و آن را به‌عنوان نماد سینمای سالم بعد از انقلاب، نماد سینمای فرهنگی انقلاب اسلامی و یا نماد مکتب سینمای نوین در جهان جا انداختیم و از آن به‌عنوان سینمای سالم (به معنی دور بودن از آسیب، خشونت و بحث‌های جنسی سینمای غرب و...) نام می‌بریم، الان به‌تدریج به‌جاهایی رسیده‌ایم که حداقل بعد بین‌المللی سینمای ما با ترکیباتی که جشنواره‌های معروف بین‌المللی اتخاذ می‌کنند، به سمت ساخت فیلم‌هایی از سوی فیلم‌سازان گرایش پیداکرده است که اکثراً با مضامین خرده‌گیری از نظام، اجتماع، سیاست و ... ساخته می‌شود، درحالی‌که باید در جهت معرفی و همراهی با ساختار جدید حاکم شده بر جامعه و اصطلاحا تقابل با این وضعیت باشد؛ برای همین خیلی از فیلم‌هایی که در جشنواره‌های بین‌المللی مطرح می‌شود، فیلم‌هایی که انتقادی کرده‌اند، به‌صورت پنهانی ساخته‌ شده است، زندان بوده‌اند و یا به موضوعات چالشی مثل بحث حجاب پرداخته است و... مثل فیلم سینمایی «عنکبوت» و یا فیلم‌هایی که مشابه همین‌ها ساخته می‌شود.

روند پذیرش فیلم های ایرانی در جشنواره‌های خارجی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کمال تبریزی در مصاحبه اخیرش به این موضوع اشاره کرد که در جشنواره‌های خارجی، اگر فیلمتان کاراکتر باحجاب داشته باشد نمی‌پذیرند، یعنی یک‌جوری این ذهنیت رو القا می‌کنند که اگر دوست دارید ما فیلمتان را بپذیریم کاراکترتان باید بی‌حجاب باشد، چیزی که در سینمای ایران مردود است و پذیرفته‌شده نیست. این موضوعات را ما در بخش‌های بین‌المللی می‌بینیم و در تولیدات داخلی هم به دلیل شرایط مختلف و متفاوت جامعه مثل بحث اعتراضات پارسال و حتی اتفاقاتی که سالیان قبل هم رخ‌داده بود، سر تنوع سوژه‌ها نسبت به قبل دچار کاستی‌هایی شدیم.

ارزیابی شما از سوژه‌هایی که کارگردان ها استفاده می کنند چیست؟

در شرایط فعلی نسبت به قبل سوژه‌های جنگی و خانوادگی‌مان بیشتر شده و سوژه‌های جدیدی وارد بازار شده است اما در گذشته سوژه‌های جنگی دشواری‌های بسیاری داشته است، کارگردان‌ها  به‌سختی به سمت این‌گونه از فیلم‌سازی می‌آمدند و ساختارهای دولتی هم کمتر سرمایه‌گذاری می‌کردند، از طرفی سوژه‌های اجتماعی پررنگ‌تر بود، سوژه‌های اجتماعی اکران می‌شد، سرشان بحث می‌شد و تا حدودی هم به آن‌ها خرده می‌گرفتند ولی بااین‌وجود بازهم می‌ساختند.

الان این نوع سوژه‌ها دچار کاستی و تنگنا شدند که این هم به علت سیاست‌هاست، مثلاً کسی که می‌خواست به سمت ساخت این‌جور فیلم‌ها برود، اول باید سراغ پروانه ساخت و نمایش می‌رفت، وزیر ارشاد هم می‌آید اعلام می‌کند که ما بچه حزب الهی‌ها را در این پست گذاشتیم و نتیجه خوبی هم گرفتیم، یعنی هم از جانب سیستم مدیریتی نکاتی اعلام می‌شود و هم اینکه فیلم‌سازان قدیمی پیرو نوع دیگری از نگرش هستند که همین یک نوع تقابلی به وجود آورده است، یا فیلم نمی‌سازند،  یا در حالت اعتراض قرار دارند، یا می‌سازند توقیف می‌شود و یا می‌سازند و به‌صورت غیررسمی به جشنواره‌های بین‌المللی منتقل می‌کنند تا اکران بشود!

مثلاً «قصیده گاو سفید» اجازه دارد در جشنواره‌های خارج از کشور اکران شوند ولی در داخل اکران نمی‌شوند، یا اینکه فیلم «شیشلیگ» توقیف است، یا «دشت خاموش» اکرانش را در خارج شروع کرده است درحالی‌که در ایران هم اکران بوده ولی حرف خاصی از آن زده نمی‌شد. در چنین وضعیتی یک‌ چند‌گانگی و تقابل بین نوع نگرش‌های قدیم و جدید دیده می‌شود که همین باعث ایجاد یک نوع دسته‌بندی جدیدی شده است.

آن‌هایی که در سبک قدیم کار می‌کردند، یک مقدار خودشان را از تولید کنار کشیدند، حالا بعضی‌هایشان هم هستند که همچنان  با ضوابط اعلام‌شده هماهنگ می‌شوند و فیلمشان را می‌سازند اما اسم‌های قابل‌توجهشان یا اجازه کار ندارند یا مشتاق به کار کردن نیستند. اما حقیقت این است که سینما در هر دوره‌ای با حضور هر سیاستمداری فعال است و تماشاگر فارغ از همه این‌ها فیلم می‌خواهد.

نسل جدید فیلمسازان را چگونه می‌بینید؟

نسل جدید فیلم‌ساز وارد عرصه کار شدند و کمیتشان هم زیاد شده است، از آن سینمای اجتماعی فاصله گرفته‌اند و به سمت کمدی‌هایی رفتند که خیلی‌هایشان با ابتذالات و آسیب‌هایی آغشته شدند. بیننده حالا به دنبال همان سینمای اجتماعی قدیم است که این روزها خیلی پیدا نمی‌شود، ساخته نمی‌شود، توقیف می‌شود و به‌اجبار به سمت این نوع فیلم‌ها می‌آید، شبکه نمایش خانگی هم در این شرایط آن‌چنان توان ندارد، حتی اگر هفته‌ای ۸ تا سریال منتشر کنند.

سینما در هر کشور نیاز به فیلم دارد و فضای فیلم در کشور ما هم در جداول فروش عیان است، این میزان فروش مشخص می‌کند که ذائقه مردم به‌تدریج  به کدام سمت گرایش پیداکرده، فسیل با رقم عجیب، شهر هرت با رقم عجیب و چیزهایی مشابه این و فیلم‌های دفاع مقدسی مورد تأکید حاکمیت و همین‌طور فیلم‌های اجتماعی بافاصله خیلی زیاد از این‌ها قرار دارند. یعنی اینکه سینما فیلم می‌خواهد همان‌طور که تلویزیون برای آنتن خود برنامه می‌خواهد.

وقتی سینما فیلم می‌خواهد و سالن هم وجود دارد، باید نمایش داده شود؛ نسل جدید کم‌کم دارند روی کار می‌آیند و طبق همین ضوابط موجود فیلم می‌سازند و بینشان هم ما اندک اسم‌هایی از نسل قدیم می‌بینیم، پس اکنون این تغییرات دارد به چشم می‌آید؛ یعنی هم‌تغییر نسلی داریم به قول فوتبالی‌ها و هم‌تغییر محتوایی که مثلاً ممکنه از ذهنیتی در بیرون القا شود. هنوز هم یک ‌چند‌گانگی در سینما وجود دارد.

این روزها بازار نمایش خانگی حسابی داغ است، فاصله گرفتن هنرمندان از سینما به‌واسطه حضورشان در پلتفرم‌ها چه تبعاتی دارد؟

سینمای ما را از به‌کارگیری توانایی‌ها محروم می‌کند، بازیگری، جدایی از هنر، حرفه هم هست و به قول مرحوم کیومرث پوراحمد نان و شعر؛ باید نان بخورد که بتواند شعر بگوید، هنرمند اگر بخواهد هنر را ارائه دهد باید معیشتش تأمین باشد و حالا در خیلی از آثار نمایش خانگی هم کار حرفه‌ای انجام می‌دهند اما نیازمند دریافت دستمزد هستند.

در یک چنین وضعیتی هنرمندان به این سمت کشیده شدند، در نمایش خانگی شرایط کمی متفاوت‌تر است، درسته که رابطه خاصی بین تولیدکننده و نظام حاکمیتی و اختلافاتی با ساترا و ... وجود دارد اما با همه این شرایط و با هر کم و کیفی آنجا آزادتر هستند.

ازاین‌جهت آزادند که تولیدکننده یا همان پلتفرم، مستقیم با ساترا درگیر می‌شود، یعنی تهیه‌کننده، بازیگر و کارگردان درگیر نیستند، درحالی‌که در سینما همه آن‌ها درگیرند؛ در پلتفرم، کارگردان فیلم را به پلتفرم می‌دهد و پولش را می‌گیرد، دیگر برایش اهمیتی ندارد که بعد از آن چه اتفاقی می‌افتد، اما در سینما از این خبرها نیست!

نوع ارتباط‌گیری با ساترا و ارشاد در شبکه نمایش خانگی با نوع ارتباط‌گیری فیلم سینمایی با ارشاد متفاوت است، افراد را راحت‌تر در پلتفرم‌ها به کار می‌گیرند و گردش سرمایه آن‌ها نیز متفاوت است، در پلتفرم هزارتا آگهی هست و کسی نمی‌تواند نوع گردش مالی را تشخیص بدهد. وقتی اعلام می‌شود که یک سریال جدید به نمایش خانگی آمده، مردم اهمیتی به نوع سریال نمی‌دهند، صرفاً منتشر می‌شود و می‌بینند. این چرخه مالی عجیب به‌شدت برای صاحبین پلتفرم‌ها درآمدزا هستند؛ در این چرخه سودده و منظم، انقطاعی مثل سینما وجود ندارد، مثل توقیف فیلم‌های سینمایی که تا چندین سال در همان وضع می‌مانند.

در پلتفرم همه‌چیز متفاوت است، مثلاً الان زخم کاری یک تمام‌شده و زخم کاری دو شروع‌شده است. حتی پلتفرم پشت پلتفرم می‌آیند: "فیلیمو"، "نماوا"، "فیلم نت" و ... یا این روزها "تماشاخونه" که به بهانه سریال «پدرگواردیولا» خودش را مطرح کرده است و در فوتبال‌های خارج ایران هم تبلیغاتش را می‌دیدیم.

این یعنی حجم عظیمی از سرمایه می‌چرخد و هنرمندان هم در آن چرخه قرار می‌گیرند؛ ممکن است این هنرمند یکی مثل نوید محمد زاده باشد که اسمش مطرح است و برای فلان سریال چند میلیارد تومان گرفته است و قول داده تا آن سریال پخش می‌شود جایی دیگر بازی نکند، چون این شخصیت‌ها پول و درآمد و سرمایه برای پلتفرم‌ها به وجود می‌آورند. درهرصورت این نگرانی احساس می‌شود که اگر همه هنرمندان در نمایش خانگی مشغول باشند، ممکن است که دیگر الویتشان بازی در فیلم‌های سینمایی نباشد.

این روزها فیلم «فسیل» در حال رکوردشکنی است، دلیل فروش نجومی این فیلم‌های کمدی چیست؟

دائماً این موضوع به افراد القا می‌شود که فضای جامعه غم‌زده است و  نیاز به شادی دارد، وقتی‌که خیلی جدی میدان را از سایر گونه‌های سینمایی خالی می‌کنیم و وقتی نظام سینمایی و مدیریتی حجم عظیمی از سالن‌ها و ظرفیت آن‌ها را به فیلم‌های کمدی اختصاص می‌دهند نتیجه‌اش می‌شود این فروش نجومی!

مخاطبان رسمی ما در  سینما بین ۴ تا ۶ میلیون نفر هستند و مخاطبان سینما با نمایش خانگی به‌هیچ‌عنوان قابل قیاس نیستند؛ برای سینما رفتن باید بلیت بخرید، مسیری را تا سینما بروید که هزینه بنزین، استهلاک،  تاکسی و ... را به دنبال دارد، برای داخل سالن سینما هم باید خوراکی بخرید، دوباره باید هزینه کنید برای برگشتن و وقتی همه این‌ها را حساب می‌کنید متوجه می‌شوید که ۱ میلیون تومان برایتان آب می‌خورد و مخاطب عام ما نیز بیشتر از یک‌بار در ماه نمی‌تواند به سینما برود، حالا این مخاطب نه‌چندان زیاد، وقتی هم که به سینما می‌رود، انتخابش فیلم‌های کمدی است. فیلم‌های دیگر نیز تماشاگران خودش را دارد ولی آن‌قدر زیاد نیست.

برای مثال برخی کارگردانان فیلمشان را اکران نمی‌کنند، دسته‌ای دیگر از کارگردانان و تهیه‌کنندگان معتقدند که فیلمشان در حد اسکار است، برخی دیگر نمی‌خواهند فیلمشان هفته آخر شهریور و یکسری زمان‌های خاص اکران شود چون معتقدند که زمان اکران مرده است و در هرزمانی فیلم نمی‌دهند و...

در این وضعیت فیلم‌هایی مثل «فسیل» اکران می‌شود تا مردم بروند ببینند و بخندند، فقدان گونه‌های دیگر  چه به دستور ارشاد و چه به دلیل خواست خود تهیه‌کنندگان و نساختن یکسری سوژه‌ها از یک طرف و نیاز مردم  به نمایش فیلم از طرفی دیگر، دلیل فروش فیلم‌های کمدی است. همه این مسائل ما را به‌جایی رسانده است که کفه ترازو به نفع آثاری مثل «فسیل» سنگین بشود.

ما در جامعه مشکلاتی اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... داریم، سینما چه‌کاری می‌تواند در راستای بهبود این شرایط انجام دهد؟

هر اثر سینمایی که بتواند تلنگری به مخاطب بزند و او را وادار کند که درباره‌اش فکر کند، اثر موفقی است، تماشاگر از آن به‌سادگی عبور نمی‌کند. سینما به سهم خود باید آینده‌نگری کند، اما الان آثاری که توانایی پیش‌بینی کردن داشته باشند وجود ندارد، تعداد افرادی که بتوانند این نوع فیلم‌نامه‌ها را بنویسند و بسازند کم شده، همه آثار به‌نوعی به روزمرگی رسیده است.

 اگر یک فیلمی بتواند تلنگر بزند، در ذهن تماشاگر جا بیفتد، موضوعی را نشان بدهد و همین‌طور نحوه مواجه با آن موضوع را نیز نمایش بدهد، اثر خوبی است.

زمانی که این نوع تفکر گسترش بیابد و  سختگیری‌هایی نیز از جانب نظام حاکمیت و سازمان سینمایی نباشد، سینما می‌تواند تاثیر گذار باشد.

اگر هماهنگی برای بهبود مسائل اجتماعی بین سینماگران و سازمان سینمایی بیشتر شود، می‌توانیم بگوییم فکرهای بهتری برای طرح موضوعات اجتماعی و موضوعات دیگر ایجاد می‌شود، باید همه مردم را باهم به سمت فکر کردن درباره معضل‌های جامعه و فکر کردن به بهبود آن مسیر متمایل کنیم؛ در این صورت سینما سهم خودش را در این مسئله دارد ولی نباید همه سهم را برای سینما دانست.  

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها