|
کدخبر: 280149 محمد انوشه‌ئی

چالش‌های افزایش جمعیت در کلانشهرها بررسی شد

مسیر اجباری مهاجرت معکوس

آنچه در سراسر جهان همیشه در حال وقوع بوده، مهاجرپذیر بودن شهرهای بزرگ به‌دلیل جذابیت‌ها، امکانات و رفاه است. مهاجرت از روستاها به شهرها و کلانشهرها و مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ پدیده‌ای است که همواره در کشورمان جریان دارد.

راه و مسکن مسیر اجباری مهاجرت معکوس

افزایش جمعیت در کلانشهرها همیشه موضوعی است که چالش‌های مختلفی را به وجود آورده و این اتفاق وقتی تشدید می‌شود که بخش روستایی و شهری از امکانات رفاهی و مشاغل مناسب برای زندگی برخوردار نباشند. بنابراین باتوجه به هزینه‌های گزاف زندگی در شهرهای بزرگ، اقشار کم‌درآمد راهی ‌جز مهاجرت به شهرهای کم‌هزینه‌تر ندارند، همچنین اختلاف درآمدها با سبد خانوار در بخش‌های مختلف اقتصادی یکی از مهم‌ترین علت‌های مهاجرت معکوس در کشور است.

در سال‌های اخیر، رشد وحشتناک نرخ مسکن، خرید یا حتی اجاره یک‌ خانه مناسب را برای دهک‌های پایین جامعه دشوار کرده است، زیرا در حال‌ حاضر مسکن بیش از ۶۰ درصد هزینه‌های خانوارها را می‌بلعد، ازاین‌رو شرایط اقتصادی و گرانی مسکن جدا از میل باطنی افراد، مسیر اجباری مهاجرت به شهرهای کوچک‌تر و بافت روستایی را هموار کرده است. این درحالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان و براساس شواهد با مهاجرت معکوس، بخش شهری و روستایی ظرفیت افزایش جمعیت در بخش‌های رفاهی، آموزشی، اسکان و اشتغال را ندارد.

تحقق رویای مهاجرت معکوس

آنچه در سراسر جهان همیشه در حال وقوع بوده، مهاجرپذیر بودن شهرهای بزرگ به‌دلیل جذابیت‌ها، امکانات و رفاه است. مهاجرت از روستاها به شهرها و کلانشهرها و مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ پدیده‌ای است که همواره در کشورمان جریان دارد.

شاید دلیل آن، ناتوازنی در توزیع مناسب و هماهنگ فعالیت‌های اقتصادی باتوجه به جمعیت و قابلیت‌های هر منطقه است، بنابراین فقر امکانات شهرهای کوچک و تجمع ثروت در شهرهای بزرگ؛ انگیزه لازم برای مهاجرت را تامین می‌کند. مهاجرت به کلانشهرها باتوجه به اینکه این مسئله هم پاسخگوی نیاز اشتغال مهاجران و هم تامین‌کننده نیروی انسانی موردنیاز در کلانشهرها است، تاحدودی قابل‌قبول است، البته این امکانات فقط اشتغال نیست، بلکه امکانات بیمارستانی، شهری، آموزشی و حتی خدمات تفریحی و اجتماعی را هم شامل می‌شود.

برنامه‌ریزی برای تداوم رشد تولید مسکن در شهرستان‌ها، می‌تواند مقدمه‌ای برای تحقق رویای مهاجرت معکوس شهروندان از تهران و کلانشهرها به شهرهای خلوت و کمتر توسعه‌یافته باشد. از منظر کارشناسی، برای ترغیب مردم به مهاجرت از تهران و کلانشهرها، باید با رعایت اصول مربوط به آمایش سرزمین، مسائل مربوط به سکونت، معیشت و اشتغال افراد در سایر شهرها نیز مهیا شود تا انگیزه برای مهاجرت از کلانشهرها نیز وجود داشته باشد. کمک به رونق مسکن در شهرستان‌ها و زمینه‌سازی برای تحقق مهاجران معکوس از تهران در حالی است که دولت‌ها سال‌ها است، در این مسیر تلاش می‌کنند و هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده‌اند. صمت در این گزارش علت‌های مهاجرت معکوس از شهر تهران را بررسی کرده است.

رقم بالای افزایش جمعیت کلانشهرها

ناصر یارمحمدیان، کارشناس مسکن، در رابطه با این موضوع به صمت می‌گوید: بازار مسکن از بازارهای اقتصادی تاثیر می‌پذیرد و دولت نقش گسترده‌ای بر این بازار ندارد و زمانی که دولت بخواهد به بازار مسکن ورود کند، از ابزارهای اقتصادی کمک می‌گیرد، ازاین‌رو این بازار در ایران برخلاف اقتصادهای مبنی بر بازار آزاد که دخالت مستقیم بر بازار مسکن دارند، شکل متفاوت‌تری به خود گرفته است.

یارمحمدیان گفت: به‌دلیل تقاضا برای سکونت در کلانشهرها، مسکن گرانی بی‌سابقه‌ای را در سال‌های اخیر تجربه کرده است و تمایل افرادی که می‌خواهند به کلانشهرها مهاجرت کنند، نه‌تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه رو به افزایش است. آمارهای مربوط به مهاجرت و رشد جمعیت حاکی از این مسئله است که افزایش جمعیت در کلانشهرها به‌ویژه استان تهران نسبت به متوسط کشوری رقم بالاتری است و گرانی‌ها تاثیری برای کاهش این روند نداشته است. نکته دیگر که باید به آن توجه کرد بحث کاهش زادوولد در کلانشهرها نسبت به سایر مناطق کشور است که به‌خوبی نشان می‌دهد که دلیل افزایش جمعیت در کلانشهرها مهاجرت است. وی افزود: با افزایش گرانی‌ها در بخش مسکن، 2 حالت اتفاق می‌افتد؛ حالت اول افرادی که نسبت به قیمت‌ها بی‌تفاوت هستند و گرانی‌ها تاثیری بر زندگی آنها ندارد و دسته دیگر افرادی که توان مالی برای مقابله با گرانی‌ها را نداشته و در نهایت مجبور به مهاجرت می‌شوند.

تاثیر مهاجرت معکوس بر رونق بافت غیرشهری

یارمحمدیان بیان کرد: تلاش‌های دولت برای توسعه ساخت‌وساز در مناطق جدید و حومه شهر از طرفی این امید را به اقشار کم‌درآمد می‌دهد که در آینده صاحب‌ خانه شوند و از طرفی خانه‌هایی که در این شهرک‌ها قرار دارند، نقش سکونتگاه‌های خوابگاهی را ایفا می‌کنند که به‌علت کمبود ظرفیت‌های رفاهی و اقتصادی، نه‌تنها پیشرفت چشمگیری را تجربه نمی‌کنند، بلکه با تاثیر معکوس و افزایش جمعیت در این شهرها، با چالش‌های جدی روبه‌رو می‌شوند که این مساله چند سالی است در شهرهای پرند و پردیس در حال اتفاق افتادن است.

نقش سیاستهای دولت در ساماندهی بازار مسکن

یارمحمدیان خاطرنشان کرد: دولت باید با برنامه‌ریزی و اجرای سیاست‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت در راستای بهبود و ساماندهی بازار مسکن گام بردارد و تولید مسکن را به‌سمتی هدایت کند که توان اقتصادی بیشتر مردم جامعه برای خرید خانه به حد مطلوبی برسد، همچنین انتظارات اقتصادی تفاوتی برای یک موضوع واقعی و غیرواقعی قائل نیست، یعنی اگر افراد جامعه حتی به‌غلط در انتظار افزایش نرخ کالایی باشند، آن کالا با افزایش نرخ روبه‌رو می‌شود و انتظارات غیرواقعی، تاثیرات واقعی بر مسائل مختلف اقتصادی می‌گذارد، در نتیجه حتی اگر طرح‌های مسکنی دولت به‌سرانجام نرسد، باز جنبه روانی مثبتی در جامعه ایجاد و تا حدی بازار را ساماندهی

می‌کند. یارمحمدیان در پایان گفت: سازمان‌های ذی‌ربط باید با ارائه آمارهای هماهنگ و دقیق بستر محکمی را برای برنامه‌ریزی و اجرایی کردن طرح‌ها و سیاست‌های مسکنی به‌کار گیرند تا روند تولید مسکن در کشور وارد فاز تازه‌ای شود، در غیر این صورت با افزایش قیمت‌ها، اگر مهاجرت معکوس، بدون برنامه‌ریزی شکل بگیرد، مشکلات زیادی را در بخش مختلف به‌وجود می‌آورد.

برنامهای برای مهاجرت معکوس وجود ندارد

علی‌پژهان، کارشناس جمعیت‌شناسی به صمت گفت: اقتصاد، تعیین‌کننده شکل و نوع مهاجرت است. اینکه نرخ مهاجرت در تهران منفی شده کمی تامل‌برانگیز است، زیرا باتوجه به اینکه روستاها خالی از سکنه شده‌اند، اشتغال و اشتغالزایی در عمل در برخی مناطق کشور به‌حالت تعطیل درآمده و کارخانه‌ها نیمه‌تعطیل و گاه تعطیل‌ شده‌اند، همچنین جوانان این مناطق سرمایه‌ای ندارند که امیدوار باشند در آینده می‌توانند به روستای خود بازگشته و سرمایه‌گذاری کنند. دولت نیز در عمل برنامه‌ای برای جوانان ندارد که منجر به مهاجرت معکوس مثبت شود. بسیاری از وعده‌هایی که برای ترغیب مردم به مهاجرت معکوس در دولت‌های قبل داده ‌شده بود، عملیاتی نشدند و مردمی که به امید این وعده‌ها به مناطق خود بازگشته بودند، ناچار شدند دوباره به تهران بازگردند. وی ادامه داد: شرایط اقتصادی در تهران سخت و سبد خانوار بسیار کوچک‌ شده است. مردمی که قدرت خرید ندارند، از منطقه تحت سکونت خود به مناطق پایین‌تر عقب‌نشینی کرده‌اند تا جایی که مردم مناطق کم‌برخوردارتر شهر به حاشیه‌های این شهر مهاجرت کرده‌اند؛ بنابراین رفتار مهاجرتی در ایران بیشتر از آنکه اجتماعی باشد، پشتوانه اقتصادی دارد.

 تهران دیگر مهاجرپذیر نیست

این کارشناس با بیان اینکه، منفی شدن روند مهاجرت به تهران از یک منظر می‌تواند درست باشد، توضیح داد: برای به‌دست آوردن نرخ خالص مهاجرت، نرخ ورودی‌ها و خروجی‌ها را بررسی می‌کنند. در حال‌ حاضر در شهر تهران تعدادی از شهروندان برای کار و افزایش کیفیت زندگی به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند و ورودی‌های این شهر از خروجی‌های آن کمتر است، بنابراین این شهر دیگر مهاجرپذیر تلقی نمی‌شود. وجود بحران اقتصادی و اجتماعی در کلانشهری مانند تهران باعث می‌شود که میزان مهاجرزدایی شهر بیش از مهاجرپذیری آن باشد که این‌ یک اتفاق شوم است و از آن می‌توان به‌عنوان نوعی فلاکت اقتصادی هم یاد کرد. مقصد مهاجرت معکوس از تهران مناطقی مانند اسلامشهر، پرند و پردیس است. این در حالی است که این مناطق به‌لحاظ امکانات شهری و رفاهی در شرایط مناسبی قرار ندارند و به‌نوعی در محرومیت به‌سر می‌برند. چنان‌که در ابتدای ساخت مسکن مهر، نبود زیرساخت‌های لازم رفاهی، اجتماعی و حتی فرهنگی برای جای دادن جمعیتی ناهمگون در آنها تاکید می‌شد و ساکنان این مناطق نیز از فقدان امکانات مناسب زندگی شکایت می‌کردند؛ شرایطی که بعید است امروز نیز تفاوت چندانی با گذشته کرده باشد.

چرخه معیوب نابرابری

پژهان گفت: به‌لحاظ استانداردها، شهر جایی است که امکانات و زیرساخت‌های لازم بهداشتی، آموزشی، جاده‌ای، آب و فاضلاب، فضای سبز و امکانات تفریحی را داشته باشد. در حالی‌ که شهرهایی که در استانداردهایی برخوردار نیستند و در عمل بیابان‌هایی دارای ساختمان هستند... از طرف دیگر دولت باید به این سوال پاسخ دهد که آیا در این مناطق، کار و اشتغال ایجاد کرده است؟ آیا کارخانه‌ای برای ایجاد اشتغال افتتاح‌ شده است؟ پاسخ به این سوال منفی است؛ بنابراین این مهاجرت معکوس از تهران به‌سوی حاشیه‌نشینی بوده است، بلکه جمعیت راه خودش را این‌گونه پیدا کرده است که به‌دلیل نداشتن توانایی مالی برای زندگی در تهران، به حاشیه‌های اطراف آن مهاجرت کنند. وی تاکید کرد: افرادی که از تهران به حاشیه مهاجرت کرده‌اند، عموما به دلایل مختلفی مانند ورشکستگی و... چند پله عقبگرد اقتصادی داشته‌اند و این افراد سازگاری کمتری با حاشیه‌ دارند. افرادی که از شهرهای کوچک به پردیس و پرند می‌روند، سازگاری بهتری با این مناطق دارند تا زمانی که فرزندان آنها بزرگ‌تر شده و به مدرسه می‌روند، سپس فرزندان خود را با جوانان و نوجوانان خانواده‌های برخوردار مقایسه می‌کنند و از احساس نابرابری رنج می‌کشند. هر دو حالت نیز باعث ایجاد تعارض اجتماعی و ناامیدی می‌شود؛ زیرا نابرابری باعث فقر و فقر باعث نابرابری می‌شود و این چرخه معیوب ادامه می‌یابد.

سخن پایانی

3 عامل گرانی خانه، آلودگی هوا و وضعیت اقتصادی خانوار در افزایش مهاجرت معکوس از تهران به روستاها تاثیرگذاری بیشتری دارد. رکود بازار مسکن تاثیرات عمده‌ای بر زندگی مردم گذاشته و امکان خانه‌دار شدن در تهران بسیار سخت شده است و مردم در حالی ‌که سال‌ها تلاش می‌کنند، اما موفق به خرید خانه‌ نمی‌شوند. زمانی که رونق اقتصادی حاکم بود، مردم به امید یافتن شغل و زندگی بهتر به تهران مهاجرت می‌کردند، اما متاسفانه امروز به‌دلیل عدم‌گردش اقتصادی، اشتغال کم و هزینه زندگی بالا، مردم دوباره به زادگاه خودشان برمی‌گردند.

 متاسفانه مسئولان در بخش روستایی آن‌طور که باید نتوانسته‌اند موفق عمل کنند، ازاین‌رو افرادی که به روستا می‌روند، در آنجا هم دچار مشکل می‌شوند، زیرا در بخش روستایی بیشتر به مسائلی از قبیل اجرای طرح هادی و ایجاد آسفالت اکتفا شده و روستاها از نظر اقتصادی توانمند نشده‌اند. اگر دولت بتواند طرح‌هایی را اجرایی کند که اقتصاد روستاها پویاتر شود،  موفق می‌شود و در غیر این صورت، زندگی کسانی که به روستاها مهاجرت کرده‌اند، چندان تغییری نمی‌کند و تنها هزینه مسکن و زندگی اولیه آنها کاهش می‌یابد و باز هم بحث رکود بر اشتغال تاثیرگذار خواهد بود و افراد را با چالش‌های بزرگ‌تری روبه‌رو می‌کند.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها