شوک حماس به ایران در دقیقه ۹۰؛ آمریکا با یک پیشنهاد بازی را عوض کرد
با شکلگیری نشانههایی از کاهش تنش میان حماس و رژیم صهیونیستی و طرح پیامهای صلح با میانجیگری آمریکا، نگاهها بار دیگر به آینده امنیت و ثبات در خاورمیانه دوخته شده است. هرچند این تحولات در ظاهر به موضوعات سیاسی و نظامی محدود میشود، اما آثار غیرمستقیم آن میتواند به حوزههای اقتصادی و زیرساختی نیز سرایت کند؛ جایی که ایران بهدنبال تثبیت جایگاه خود بهعنوان شاهراه ترانزیت منطقهای است.

از آنجا که پروژههای حملونقلی و کریدورهای بینالمللی تنها در سایه ثبات و امنیت منطقهای جان میگیرند، هرگونه تغییر در موازنههای سیاسی ـ امنیتی میتواند بر مسیرهای تجاری ایران اثرگذار باشد. در چنین شرایطی، صلح نسبی میان حماس و اسرائیل نهتنها یک تحول سیاسی، بلکه فرصتی بالقوه برای ایران است تا موقعیت راهبردی خود در نقشه ترانزیتی جهان را بازتعریف و برجسته کند.
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین «حماس» برای آزادی اسرا در چارچوب توافقی برای پایان جنگ و عقبنشینی اشغالگران از غزه اعلام آمادگی کرد.
«طاهر النونو» از رهبران جنبش حماس در گفتوگو با تلویزیون العربی گفت: ما در آزادی اسرا در چارچوب یک توافق برای پایان جنگ علیه غزه و تضمین عقب نشینی نیروهای اشغالگر جدیت داریم.
وی افزود: تا این لحظه هیچ نسخهای از طرح آمریکا به دست ما نرسیده و ما در مذاکرات در خصوص طرح کنونی آمریکا مشارکت نداشتهایم.
النونو خاطرنشان کرد ما همچنین برای آتش بس بلند مدت آمادگی داشته و پیشنهاد مصر برای تشکیل یک مدیریت مستقل برای نوار غزه را میپذیریم.
طرح ترامپ را بررسی می کنیم
عضو ارشد حماس خاطرنشان کرد: ما در صورتی که طرح آمریکا تضمین کننده حقوق و منافع فلسطینی باشد آن را مورد بررسی قرار میدهیم و تمایلی به ادامه جنگ نداشته و به طور کلی هر پیشنهادی که در تعارض با منافع فلسطینیان نباشد را مورد بررسی قرار میدهیم.
النونو همچنین گفت جنبش مقاومت اسلامی فلسطین برای توافق با تشکیلات خودگردان فلسطین به منظور تشکیل دولت وفاق ملی برای مدیریت غزه و کرانه باختری آماده است.
ایران در موقعیتی قرار دارد که میخواهد خود را بهعنوان شاهراه ترانزیت شرق به غرب معرفی کند (کریدور شمال ـ جنوب، کریدور شرق ـ غرب، راه ابریشم جدید). هرگونه کاهش تنش در فلسطین و اسرائیل و بهطور کلی خاورمیانه، میتواند بر امنیت منطقهای بیفزاید و این امنیت، جذابیت مسیرهای ترانزیتی ایران را در نگاه سرمایهگذاران و همسایگان افزایش دهد.
نقش آمریکا در تنظیم معادلات
میانجیگری آمریکا در موضوع حماس و اسرائیل، نشاندهنده تلاش واشنگتن برای تثبیت نظم جدیدی در خاورمیانه است. این نظم، میتواند به پروژههای زیرساختی مانند کریدور هند ـ خاورمیانه ـ اروپا (که رقیب کریدور ایران است) جان تازه بدهد. بنابراین ایران باید با دقت بسنجد که این روند چه اثری بر جایگاه راهها و پروژههای حملونقلی خودش خواهد داشت.
اگر ایران بتواند کاهش تنشها را به معنای افزایش همکاریهای منطقهای تفسیر و بهرهبرداری کند، میتواند موضوع صلح را بهانهای برای تقویت طرحهای خود در حوزه حملونقل و اتصالپذیری معرفی کند. مثلا بگوید: «اگر صلح و آرامش ارزشمند است، بهترین بستر برای تحکیم آن، تقویت مسیرهای تجاری از دل ایران است.»
صلح نسبی میان اسرائیل و حماس، احتمالاً کشورهای عربی را برای همکاری بیشتر با اسرائیل و پروژههای اتصالپذیری (ریلی، دریایی و هوایی) ترغیب میکند. این امر میتواند هم رقیب ایران باشد (چون بخشی از ترانزیت از مسیر ایران دور میشود) و هم فرصت (چون ایران میتواند از طریق سیاست چندجانبهگرایی، بخشی از این زنجیره حملونقل شود).
صلح موقتی در موضوع حماس و اسرائیل میتواند در افکار عمومی جهان بهعنوان نشانهای از امکان ثبات در خاورمیانه معرفی شود. ایران اگر در روایتسازی رسانهای فعال باشد، میتواند این پیام را برجسته کند که «صلح پایدار بدون مشارکت ایران در شبکههای حملونقلی و تجاری منطقهای ناقص خواهد بود». این نوع روایت، جایگاه ایران را نه صرفاً بازیگر سیاسی، بلکه زیرساختمحور و توسعهگرا معرفی میکند.
سرمایهگذاری خارجی و اطمینانبخشی
با کاهش تنشها، تمایل سرمایهگذاران خارجی برای ورود به پروژههای زیربنایی منطقه افزایش مییابد. اگر ایران بتواند بهموقع پیام صلح را به امنیت مسیرهای خود پیوند بزند، میتواند جذب سرمایه برای توسعه خطوط ریلی، جادهای و بنادر خود را تسهیل کند. به بیان دیگر، آرامش نسبی در غزه میتواند بهانهای برای گفتن این جمله باشد: «امنیت منطقهای در حال ترمیم است، بهترین زمان برای سرمایهگذاری در مسیرهای ایران همین حالاست.»
در عین حال نباید فراموش کرد که نزدیکی کشورهای عربی با اسرائیل، بهویژه در حوزههای لجستیکی، ممکن است مسیرهای جایگزین به ایران ایجاد کند. پروژههای بندری در عربستان، امارات و حتی اتصالهای ریلی به اسرائیل میتواند بخشی از بار ترانزیتی را از ایران منحرف کند. بنابراین برای ایران ضروری است که یک استراتژی پیشدستانه طراحی کند: همزمان با تأکید بر نقش خود در صلح و ثبات، باید مسیرهای داخلی را ارتقا دهد تا در رقابت با کریدورهای رقیب، برگ برندهای واقعی در اختیار داشته باشد.
جمعبندی
ماجرای صلح حماس و اسرائیل را به نوعی باید به حوزه «راه ایران» ربط داد، اما نه به شکل مستقیم. این موضوع بیشتر به نظم امنیتی ـ اقتصادی منطقه و جایگاه کریدورهای رقیب ایران وصل میشود. ایران باید تصمیم بگیرد که آیا این روند را تهدیدی برای مسیرهای خودش ببیند یا فرصتی برای تبلیغ شاهراههای ترانزیتیاش.