زیادهخواهی تهرانیها قربانی داد !
کارشناسان معتقدند انتقال آب بین حوضه ای آخرین راهکار برای برون رفت از معضل کم آبی است یعنی باید اول همه راه ها از جمله نوسازی شبکه آبرسانی و تغییر کشت های کشاورزی در مناطق کم آب به محصولات کم آب بر، طی شود و بعد اگر جواب نداد فکر دیگری کرد.

فصل ها نابسامان شده اند، رودها به نهرهای باریک تبدیل شده و رودخانه ها طغیان می کنند، ناگهان تابستان می آید، با گرمایی طاقت فرسا، این همان تغییر اقلیم است که فصل ها را جابجا کرده، گویی رشته کار از دست طبیعت خارج شده است.
بر اساس اعلام مرکز ملی اقلیم،تابستان امسال ۵/۱ تا ۵/۲ درجه گرمتر از نرمال خواهد بود، این یعنی چالش گرما و مصرف آب، استان های خشک را خشک تر و تشنه تر می کند.
اینجاست که مسئولان به فکر چاره می افتند که چگونه این دوره سخت را پشت سر بگذارند وبااجرای طرح هایی آن را مدیریت کنند .یکی از این پروژه ها انتقال آب بین حوضه ای است.
به گزارش ایرنا، کارشناسان معتقدند انتقال آب بین حوضه ای آخرین راهکار برای برون رفت از معضل کم آبی است یعنی باید اول همه راه ها از جمله نوسازی شبکه آبرسانی، جلوگیری از هدر رفت آب، آموزش نحوه استفاده از منابع آبی و تغییر کشت های کشاورزی در مناطق کم آب به محصولات کم آب بر طی شودو بعد اگر جواب نداد فکر دیگری کرد.
یک کارشناس امور منابع آب دراین باره می گوید: باید بپذیریم که ایران کشوری خشک و نیمه خشک است، بر این اساس توزیع بارندگی در همه مناطق مختلف است و یکسان نیست، این پراکندگی بارش هم به لحاظ موقعیت جغرافیایی و هم زمانی باعث شده جاهایی آب اضافه داشته باشیم و جاهایی دیگر کم آبی و یا اصلا آب نداشته باشیم و خشک باشند.
یوسف خلج امیر حسینی می افزاید: در این راستا یکی از روش ها برای مناطقی که مشکل آب دارند انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر است، حال این حوضه می تواند دریا باشد یا یک حوضه آبخیز، حتی میتواند منابع آبی زیرزمینی باشد که برداشت و بعد به مکانی که کم آب است، منتقل کرد.
وی اظهار می کند: اما سوال مهم در این روند این است که آیا اصولا طرح انتقال آب بین حوضه ای کار درستی است یا خیر که باید گفت بر اساس استانداردهای جهانی انتقال بین حوضه ای باید در بدترین شرایط وبه عنوان مرحله آخر انجام شود. یعنی شرایطی که دیگر جایگزینی در منطقه نباشد و شرایط آن منطقه به قدری بحرانی است که امکان تامین منابع آبی برای حفظ بقا در آنجا وجود ندارد و مجبور هستند از یک فاصله و از یک منبع دیگر آب را برای منطقه ای که دچار مشکل است منتقل کنند.
خلج امیر حسینی تاکید می کند: در این روند هم معمولا قیدوشرط می گذارند؛ به این معنی که عموما طرح های انتقال آب بین حوضه ای را با قید زمان و موقتی بودن در نظر می گیرند، این طور نیست که همیشه این مشکل را بخواهیم با این روش حل کنیم، حالا ممکن است زمان کمی طولانی تر شود اما این قید برای این گذاشته می شود که مدیران آن منطقه به فکر پیدا کردن چاره، اصلاح الگوی مصرف و راههای درست مصرف آب باشند نه اینکه حالا ببینند یک منبعی در اختیارشان قرار گرفته و بی محابا از آن استفاده کنند، تا آن هم تمام شود و دوباره روز از نو روزی از نو. متاسفانه این روندی است که امروزه حکمرانی آب کشور در پیش گرفته و به عنوان مسکن و راهکاری مقطعی به دنبال آرام کردن درد است نه درمان و رسیدن به راه حل درست.
وی ادامه می دهد: گروهی که تا پیش از این سنگ سدسازی را به سینه می زدند اکنون که دیگر شرایط اقلیمی کشور برای سدسازی جواب نمی دهد به سمت طرح های انتقال آب بین حوضه ای کشیده شده اند، البته همین گروه مدتی هم شعاراستفاده از آب های ژرف را سر می دادند که آن هم به نتیجه نرسیدو اکنون به بحث انتقال بین حوضه ای روی آوردند.
خلج امیر حسینی تاکید می کند: به طور معمول پروژه های انتقال آب بین حوزه ای علاوه بر خسارات محیط زیستی، به سرمایه گذاری هنگفتی نیاز دارند، بعد از آن هزینه نگهداری، تعمیر و به روزرسانی تاسیسات نیز بسیار بالا است از این رو همواره به عنوان آخرین راه حل مطرح می شود.
وی در پاسخ به اینکه اگر قرار باشد آب دریای عمان به تهران منتقل شود باید مسافتی بین سه تا چهار هزار کیلومتر لوله کشی صورت گیرد و چون به روش ثقلی ممکن نیست باید پمپاژ شود که به انرژی زیادی نیاز دارد، این انرژی چگونه تامین خواهد شد، می افزاید: قطعا این حجم لوله کشی به محیط زیست مسیر آسیب زیادی وارد می کند، علاوه بر این، اکنون با مشکل ناترازی انرژی مواجه هستیم در این صورت چگونه می توان برق مورد نیاز این حجم پمپ را تامین کرد؟ حال اگر شرایط انرژی در آینده به همین صورت باشد این پروژه بدون استفاده باقی می ماند.
وی اظهار می کند: در کنار مسائل اقتصادی این گونه پروژه ها ، مسائل اجتماعی هم باید مد نظر قرار گیرد ؛ چون در مسیر باید یک سری تاسیسات ساخته شود که به مکان نیاز دارند از این رو زمین های مورد نیاز باید تملیک شوند که در این صورت ممکن است عده ای مجبور به مهاجرت شوند،لذا یک سری خسارتهایی به مردم وارد می شود که آسیبهای روحی، اجتماعی و محیط زیستی در پی دارد که نمی دانیم همه اینها در مطالعات طرح های انتقال آب دیده شده یا خیر.
وی تصریح می کند: یک اشکال عمده دیگری که در این گونه پروژهها وجود دارد این است که هیچ پروژه ای بعد از اتمام، ارزیابی و پایش نمی شود و نقاط ضعف و قوت آن مورد بررسی قرار نمی گیرد تا حداقل برای پروژه های بعدی از آن درس گرفت. به عنوان مثال آب را از کوهرنگ چهارمحال و بختیاری به یزد منتقل کردندو بعد از آن دهها کارخانه فولاد و سرامیک سازی بنا کردند، در حالی که برای تولید هر تن فولاد به حدود ۲۵۰ متر مکعب آب نیاز است.
بااین وجود در پروژه انتقال آب دریای عمان به فلات مرکزی و ۱۷ استان، باز هم استان یزد در صدر این طرح قرار دارد،لذا بهتر است یک بار برای همیشه قبول کنیم که آب نیست بنابراین صنایع باید به کنار دریا منتقل شوند نه اینکه آب را به کنار صنایع ببریم، چه لزومی دارد که کارخانه های آب بر مانند فولاد، سیمان و سرامیک سازی و خیلی از صنایع آب بر دیگر را در مناطق خشکی احداث کنیم که حتی به آب شرب خود محتاج هستند.
وی تاکید می کند: در روند انتقال آب بین حوضه ای باید شرایط مردم مبدا هم مورد توجه قرار گیرد، به عنوان مثال آب را شیرین و سپس هزاران کیلومتر آن طرف به مثلا تهران ، اصفهان، یزد و یا مشهد منتقل می کنیم، مردم آن منطقه قطعا اعتراض می کنند که البته این اعتراض به حق است.لذا کشور باید یک طرح جامع داشته باشد و توزیع امکانات برای همه مردم یکسان باشد، هم برای آنانی که در تهران هستند و هم کسانی که لب مرز زندگی می کنند، نباید این طور باشد همه امکانات در جایی که قدرت حاکم است، متمرکز شود.
این کارشناس منابع آب ادامه می دهد: کلام آخر این است که طرح انتقال آب بین حوضه ای طرحی است که انجام نشده، شکست خورده است. تصور کنیم تمام منابع مورد نیاز این طرح ها تامین و پروژه ها اجرا شود، سوال این است که بحث هزینه تعمیر، نگهداری و تامین آن چگونه فراهم می شود، الان که گفته می شود در شرایط ناترازی هستیم، چگونه باید انرژی مورد نیاز تامین شود، تجربه ثابت کرده هر نقطه ای که انتقال آب صورت گیرد نتیجه ای جز نابودی و از بین رفتن سرزمین مبدا ، مسیر و گاها مقصد ندارد.
ارسال نظر