براساس آمارها تعداد بیکارانِ دارای درآمدهای بالا در ایران طی کمتر از ۱۰ سال سه برابر شده است.
گسترشنیوز : بنابر آخرین آمار مرکز ملی آمار ایران یک میلیون و ۹۰۰ هزار بیکارِ دارای درآمد در سال ۱۳۸۴ به چهار میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
عمده این قشر از افراد که با عنوان بیکاران دارای درآمد در بخش هایی مانند صاحبان املاک، اجاره بگیران، سرمایهگذاران در بورس، بانک یا... قلمداد و شناخته میشوند، سطح و میزان درآمدهایشان گاه نجومی، بالا و بسیار بالاتر از طیف وسیعی از توده جامعه است که به قول خودشان در حرفه و شغل خودشان به صورت «بخور و نمیر» زندگی میگذرانند.
با این وضع، نسبت بین کار و دستمزد یا پول تغییر کرده زیرا همواره تا بوده باید کسی کاری میکرده بعد پولی دریافت میکرده اما اینک مهم این است که ثروت یا پول بادآوردهای باید یکجا باشد یا در نتیجه کاری، پول بادآوردهای یک شبه به دستاید و بعد بنشینیم و بدون انجام کاری، از مزایای ثروت بادآورده لذت ببریم.
در وضع موجود که البته هنوز فراگیری آن بسیار زیاد نشده، دیگر کار کردن لذتبخش نیست، بلکه داشتن پول، آن هم بادآورده و به میزان زیاد است که لذت دارد؛ انسانها دیگر برای خودِ کار، کار نمیکنند که حالا در نتیجه آن اگر پول بابرکتی هم داشت، خدا بده برکت؛ حالا دیگر نزد خیلیها بهویژه نسلهای جدید مهم این است که پولدار شوی، حالا نوع کار و راه پول درآوردنش دیگر چندان اهمیت ندارد.
این تغییر نگرش نسبت به کسب درآمد و کار در حالی مطرح میشود که از قدیم گفتهاند «کار جوهر مرد است و کار عار نیست» اما این مفاهیم و ضرب المثلها برای همان سالیان گذشته بود؛ چنانکه این روزها معنا و ارزش خود را از دست داده و به یک شبه پولدار شدن تبدیل شده است.
دکتر بهمن آرمان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی هم با این موضوع موافق است و با بیان اینکه «فقر از هر دری که وارد شود از در دیگر هم ایمان خارج میشود» اظهارکرد: چگونه در این شرایطی که کاری نیست و هزینههای زندگی گران است میتوان انتظار داشت که افراد زندگی سالمی را در پیش گیرند؟
بماند که کار کردن از ارزشهای موکد دین مبین اسلام و تمامی ملت هاست و مردم معتقدند هر کسی که کار دارد، محتاج غیر نیست و نان از کِشته خویش میخورد.
با آنکه از قدیم گفتهاند کار عار نیست اما این روزها از هر کسی که مشخصات شغل مورد نظر و مطلوب را جویا شوی به حتم این جمله مشترک را خواهی شنید که «درآمد خوب، زحمت کم و در شان و هم وزن تحصیلاتم».
همین نوع نگاه هم برخی مشاغلی را که زمانی پدران ما در سایه آن گذران زندگی میکردهاند به ورطه گوشه نشینی و گاه مرگ تدریجی کشانده است، شغل پدری که زمانی کفاشی بود دیگر امروز مطلوب فرزند تحصیلکرده نیست و آن را عار میداند.
کفاشی، مقنی، کارگری، کشاورزی، دامداری و... از جمله شغل هایی هستند که کارشناسان هشدار میدهند ممکن است تا چند مدت آینده کم رونق تر از حال شوند.
نگاه پدرانی که این روزها جای خود را به نسل جدید و تازه نفس دادهاند به مفهوم اشتغال، همان نگاه «کار که عار نیست» است، نگرشی که فاصله معناداری با نگاه فرزندان تحصیل کرده و صاحب تخصص دارد.
همین موضوع هم سبب شده اشتغال به دغدغه مشترک اغلب خانوادههای ایرانی تبدیل شود.
مدرک انتظار آفرین، تحصیلکردگان بیکار
خانم «م.فراهانی» بیکار است و مدرک کارشناسی ادبیات خود را فاقد ارزشی برای اشتغال میداند و میگوید: تلاش میکنم مدرک کارشناسی ارشدم را هم بگیرم و از این کشور بروم.
وی مهمترین دلیل خود برای مهاجرت از ایران را نبود شغل و جایگاه شغلی مناسب میخواند و میافزاید: به برکت جیب پدرم است که دستفروش کنار خیابان نشده ام وگرنه کار کجا بود.
همه شرایط علیه اشتغال
آرمان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی وضعیت کنونی جامعه را نتیجه سیاستهای غلط اقتصادی و مبنا قراردادن مواردی خواند که امروز در جوامع مورد توجه چندانی نیستند.
وی افزود: ایران پایینترین نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی در خاورمیانه و شمال افریقا را دارد و بخش بزرگی از این مقدار کم سرمایه گذاریها هم غیرمولد و فاقد ارزش بالاست.
آرمان نتیجه این شرایط را فساد مالی، اخلاقی، سرقت، اعتیاد و به شکل عریان تر، تن فروشی برشمرد و یادآورشد: این مشکلات عوارض طبیعی نبود سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار است.
این استاد اقتصاد با بیان اینکه زمانی که فرد درآمد پایدار ندارد، دخل و خرجش هم با هم نمیخواند، این زمینه را فضایی برای شکل گیری فسادهای اخلاقی و مالی عنوان کرد.
وی عامل اصلی رواج اعتیاد و کاهش سن گرایش به آن را براساس مطالعات انجام شده، بیکاری دانست و تصریح کرد: بیکاری به مشکل بزرگی برای خانوادهها تبدیل شده، سن ازدواج بالا رفته، فساد اخلاقی گسترش یافته و نابسامانی بنیادین که حتی باورهای مذهبی مردم را هدف قرار داده، شکل گرفته است.
آرمان تاکید کرد: زمانی که درآمد پایدار وجود ندارد افراد برای تامین هزینههای زندگی به هر کاری- حتی فساد- دست میزنند و گاه مشاهده میشود افرادی با رانت خواری به آسانی به ثروت دست مییابند.
به گزارش ایرنا آمار شناسایی ۱۵ هزار معتاد متجاهر در سطح استان تهران هم این موضوع را تایید میکند، رقمی که انوشیروان محسنی بندپی استاندار تهران در نخستین روزهای پس از انتصابش بارها و بارها تکرار کرده و گفته است که باید این افراد را پاکسازی و برایشان شغلی دست و پا کرد.
دخل و خرج با هم دشمن شدهاند
آقای «ع. قادری» راننده خودرو سنگین یک شرکت خدماتی است، ۳۵ سال دارد و در مورد شغل خود میگوید که دو سال است پشت این ماشین کار میکند اما دخل و خرجش با هم نمیخواند.
این راننده خودرو سنگین میگوید: گاهی حس میکنم باید تا آخر عمر بدوم تا بتوانم با این حقوق چندرغاز خانه کوچکی بخرم.
وی حقوق دریافتی خود را حدود دو میلیون تومان اعلام میکند و میگوید: بابت همین مقدار حقوق هم از صبح ساعت ۶ تا پاسی از شب پشت ماشین باید بنشینم و اگر مرخصی هم بخواهم یا باید چند روز سخت تر از قبل کار کنم یا قید همین کار را هم بزنم.
قادری که یک فرزند نیز دارد میافزاید: شاید اگر میرفتم در کار دلالی، بساز و بفروشی یا خرید و فروش، زودتر به سود بیشتری میرسیدم، اما با دو دیپلم فنی، راه و چاه این کار را هم بلد نیستم.
از قضا یکی از همین دانشجویان که کنار خیابان بساط دستفروشی را برای امرار معاش راه انداخته است هم نظری مشابه فراهانی دارد و به خبرنگار ایرنا میگوید: اگر کارِ مناسب بود، دستفروشی نمیکردم؛ اگر کاری هم باشد آنچنان دستمزد پایین و شرایط کاری سخت و زمانبری دارد که نمیتوان به آن دلگرم شد.
این دانشجو که نمیخواهد نامش در گزارش نوشته شود ادامه میدهد: هر روز میتوان در روزنامهها تعداد زیادی از آگهی جذب نیروی کار را دید اما آیا واقعا با این کارها میتوان بخوبی در تهران زندگی کرد؟
شرایط موجود به بیکاری دامن میزند
دکتر محمدقلی یوسفی استادتمام اقتصاد خُرد دانشکده برنامهریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: اینکه مردم چگونه به دنبال اهداف خود هستند به دیگران ارتباطی ندارد اما شرایط موجود در کشور به گونهای است که نه فقط برای اشتغالزایی کار درخوری انجام نشده بلکه در بسیاری از موارد سیاستها موجب بیکاری هم شده است.
وی تاکید کرد: هر جامعهای برای خود امیدی دارد و انتظار میرود که فرزندان مردم هم بتوانند مشغول به کار شوند، نه آنکه به خارج از کشور هجرت کنند.
یوسفی تصریح کرد: اقتصاد در انحصار گروههای سیاسی قرار دارد، نتیجه بیتوجهی به آینده کشور، بخش خصوصی و فعالیتهای تولیدی، همین بیکاری گسترده را رقم زده است.
این استاد اقتصاد بیکاری را مشکلِ ِمشکلات خواند و گفت: در صورتی که انگیزه تولید، کارآفرینی و فضای کسب و کار مساعد نباشد طبیعی است که هیچ آیندهای برای اشتغالزایی شخص وجود ندارد.
وی اظهارکرد: هر اقتصادی شرایط خود را دارد و در ایران انتظار این است که فضا برای فعالیت بخش خصوصی مهیا باشد و دولت هم به سمت فعالیتهای کلیدی که همان ایجاد نظم و امنیت است برود.
یوسفی به علاقه اغلب تحصیلکردگان برای اشتغال در بخش دولتی اشاره و خاطرنشان کرد: زمانی که دولت ۸۰ درصد اقتصاد کشور را در دست دارد و صاحب درآمدهای نفتی، شرکتهای بزرگ تولیدی و سیستم پولی و بانکی به شمار میرود، طبیعی است که یک کارفرمای بزرگ محسوب میشود و همه راغب باشند در آن بخش مشغول به کار و فعالیت شوند.
این استاد اقتصاد خرد با بیان اینکه دولت پول دارد و کارمند استخدام میکند تاکید کرد: همه فکر میکنند که بتوانند در دولت کار پیدا کنند و اوضاع جامعه هم به گونهای است که کسانی که میخواهند زحمت کمتری بکشند و سود بیشتری ببرند به مشاغل دولتی بیشتر علاقه نشان میدهند.
مردم در این نابسامانی مشارکت دارند
رضا بافتی روانشناس و مدرس دورههای خودشناسی نیز به قانع نبودن مردم به وضعیت فعلی خود اشاره و بیان کرد: شاید در گذشته مردم دارایی کمتری داشتند و با کمترین امکانات زندگی میکردند اما از یک حالِ خوب و شادی برخوردار و از آن هم راضی بودند.
وی با بیان اینکه اکنون ۸۰ درصد اخلاق مردم ایران پایین تر از میانگین جهانی است افزود: پس از آنکه دولت مردم را درگیر سرمایه گذاریها و زد و بندهای خود کرد، حالا آنان از افزایش قیمتها خوشحال میشوند و به نوعی از این آشفتگیها سود میبرند.
بافتی خاطرنشان کرد: مردم در تورم، اختلاس و گرانی شریک شدهاند و به دنبال این روند هم افرادی پیدا میشوند که در یک ماه به سودی سه برابر سرمایه دست مییابند و خود را موفق تر از فردی میدانند که پولی ندارد و فقیرتر شده است.
این رفتارشناس با بیان اینکه در گذشته مناسبات میان افراد به گونهای تعریف نشده بود که فردی یک شبه پولدار شود ادامه داد: اشکال از مردم نیست، دولت مقصر به شمار میآید و خواسته یا ناخواسته این سیاست مردم را هم درگیر فعالیتهای اقتصادی کرده است.
وی اظهارکرد: زمانی که بدنه دولت به بخش عمدهای از بدنه ملت وصل شده، از تورم اقلام گوناگون هم مردم خوشحال میشوند، چراکه در تورم احساس میکنند ارزش سرمایه شان(داشته ها) بیشتر شده است.
سود دلالی بیشتر از ریسک تولید
مسعود افشین معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران هم با بیان اینکه موضوع نگرش مردم به اشتغال از ابعاد مختلف میتواند مورد بررسی قرار گیرد، علت اصلی چنین نگرشی را نبود ارتباط منطقی میان میزان کار و درآمد اعلام کرد.
وی افزود: در بسیاری مواقع از راههای ساده تری درآمدهای بیشتری کسب میشود و گروههای کاری از خدمات به سمت واسطه گری پیش میرود.
افشین واسطه گری یا همان دلالی را خوشمزه تر در کسب درآمد برشمرد و تاکید کرد: ضمن آنکه این نوع اشتغال، با تهدیدهای پیش روی کار در بخش خدمات و تولید روبه رو نیست.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران گفت: موانعی که پیش روی تولید وجود دارد باعث میشود افراد کمتر به سمت چنین مشاغلی با ریسک بالا بروند و از همین رو هم، به نظر اشتغال در بخش تولید بسیار سخت تر از دیگر فعالیتهای شغلی است.
وی ادامه داد: برای راهاندازی یک واحد تولیدی باید از هفت خوان گذشت و در کنار آن سرمایه آورده مدام دستخوش تغییر است؛ از همین رو افراد سرمایه را خیلی راحت به سمت دلالی میبرند تا سود بیشتری بهدست آورند.
این روزها خبر میرسد که مرکز آمار اعلام میکند بر اساس تحلیل آمار سال ۱۳۹۵، چهار میلیون و ۸۰۰ هزار نفر درآمد بدون شغل دارند، بهتر است بگوییم آنان کمترین زحمت را میکشند و بیشترین سود را بهدست میآورند و این میشود سوالی برای بسیاری از افراد که چرا آنان کم کار میکنند و پول زیادی دارند؟
در این شرایط به نظر میرسد خیلی کارها باید انجام شود تا این نوع نگاه به کار تغییر یابد؛ از فعالیتها در حوزههای اقتصادی گرفته تا فعالیتهای اجتماعی و فرهنگ ساز و به باور کارشناسان، خیلی سخت و زمان بر است که این ساختارها به مسیر اصلی خود بازگردند.
منبع: ایرنا