|
کدخبر: 290454

در رویای آرزوها

ناصر بزرگمهر-مدیر مسئول

سال ۱۴۰۱ را به پایان رساندیم و سال ۱۴۰۲ را آغاز کردیم.در همین ابتدا، سالی نیکو برای‌تان آرزومندم.

در تقویم مشهور نمادهای مختلف، آنها که باور دارند، می‌گویند سال ۱۴۰۲ سال خرگوش است و خرگوش نماد سرعت، تلاش، جنب‌وجوش، کودکی، ذکاوت، پاکیزگی، بی‌آزاری، آرامش، باروری، زادوولد، امید و تولد دوباره است.

ناصر-بزرگمهر-۱

خرگوش حیوانی دوست‌داشتنی است که از بچه‌های کوچک گرفته تا بزرگسالان، اکثرا دوستش دارند. بچه‌ها عاشق نگهداری خرگوش به‌عنوان حیوان خانگی هستند. دلیل این دوست داشتن اول چهره معصومانه و بانمک خرگوش‌هاست و بعد جنب‌وجوش، سرعت، ذکاوت و آرامشی که این حیوان دارد.

دلیل دیگر محبوبیت خرگوش‌ها این است که این حیوان خلاف بسیاری از حیوانات خانگی، مانند سگ و گربه که نژادهای وحشی هم دارند، موجودی ذاتا اهلی است و می‌شود گفت آزارش به هیچ موجود دیگری نمی‌رسد و همواره هم به گیاه‌خواری مشغول است.

خرگوش در ایران باستان نماد پاکیزگی است.

خرگوش به باروری و ثمردهی در دنیا معروف است و فصل بهار همیشه یادآور زادوولد خرگوش‌ها است.

آرامش و حس سکونی که در جانوری مثل خرگوش یافت می‌شود، در سایر حیوانات قابل‌مشاهده نیست. خرگوش هیچ وقت خشن و خشمگین نمی‌شود. خرگوش‌ها با هم دعوا نمی‌کنند و همیشه سرشان به کار خودشان گرم است و همین موضوع باعث می‌شود خرگوش نماد آرامش و درونگرایی باشد.

امید من هم برای همه مردم جهان، هموطنان عزیز و همکاران و خوانندگان عزیزترازجان، تلاش، جنب‌وجوش، ذکاوت، آرامش، امید و تولد دوباره و همه مهربانی‌های عالم وجود است.

من برای شما، همه این خوبی‌ها و فرخنده‌حالی را در سال جدید و در تمام زندگی، آرزو می‌کنم.

آرزو می‌کنم همه دردها، خستگی‌ها، کمبودها، سختی‌ها، آزارها و آنچه که من و تو و ملت عزیز ما و همه جهان درگیر با سیاست و نادانی در سالی که خوب نگذشت، تجربه کردیم، با آرامش بهاری و ویژگی‌های خرگوشی بگذرد و ۱۴۰۲ آغازی برای شادی‌های بیشتر و مرگ غم‌ها باشد.

در فرآیند یادداشت‌هایی که پایان یا آغاز یک سال نوشته می‌شود، دو الگوی مهم وجود دارد.

اول نگاهی است که باید به کارنامه سالی که گذشت داشته باشیم و بعد نگاهی است که باید به برنامه‌ها و افق آینده بیندازیم و در پایان بخشی از رویاهای ذهنی‌مان را آرزو کنیم.

هر سال نوشته و گفته‌ام که در کارنامه سالی که گذشت، همه باید به آنچه کرده‌ یا قولش را به خودشان یا به دیگری داده‌اند، نگاه کنند و بگویند که چه کرده‌اند؟

آیا از نتایج کار خودشان راضی هستند؛ شاگرد اول شده‌اند، نمره ممتاز گرفته‌اند یا خوب یا متوسط بوده‌اند یا با نمره ناپلئونی قبول شده‌اند یا تجدید هستند و شاید هم متاسفانه نمره مردودی را در کارنامه خود ثبت کرده‌اند و صدایش را در‌نمی‌آورند؛ هرچند دیگران می‌دانند و گاهی سکوت می‌کنند.

در سالی که گذشت، من همچنان معتقدم در همه سطوح اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، خارجی، داخلی، علمی، پژوهشی، فرهنگی، هنری و حتی شهری و شهرسازی و کوچه و خیابان و الباقی، بازار میوه و تره‌بار شاهد موارد یادشده بودیم.

معتقدم همچنان بزرگ‌ترین مشکل کشور، مشکل مدیریتی بوده و هست.

دولت‌ها برای پیشرفت و سازندگی، چاره‌ای جز بهره‌وری از علم و دانش روز و تجربه سختکوشان و اندیشمندان و استفاده از نقد منتقدان خود ندارند.

با استفاده از نیروهای رفاقتی و همشهری‌گری و فامیلی و امثالهم، فقط می‌توانیم به رشد نادانی و تعصب و جهل دامن بزنیم.

باید باور کنیم که در هزاره سوم و کشف کهکشان‌های جدید و کوچک شدن کره زمین در حد یک اتم و پیشرفت تکنولوژی و خلاصه شدن میلیون‌ها جلد کتاب و هزاران کتابخانه در یک موبایل کوچک و ارتباط صدا و تصویر و استفاده از میلیون‌ها عکس و فیلم در لحظه و همه آنها در یک حجم کوچکی که در جیب ما جای می‌گیرد، امکان بی‌توجهی به خرد و دانش و علم و عالم وجود ندارد.

باید باور کنیم که برای رسیدن به دیگرانی که دو پا هم قرض کرده و چهارپا در رسیدن به تمدن برتر، می‌دوند، باید خرگوش باشیم، بر سرعت خود بیفزاییم و از ذکاوت ژن ایرانی بهره ببریم و هر روزمان را مدیریت کنیم.

سالی که گذشت را فرا روی آینده بسازیم؛ برنامه‌ریزی یکساله و دوساله و پنج‌ساله و ده‌ساله هم دیگر جوابگوی تصمیمات بزرگ سازمان‌ها و دولت‌ها و حکومت‌ها نیست.

جهان به برنامه‌های سی‌ساله و صدساله می‌اندیشد و ما هنوز و هر سال با نخستین برف و باران زمستانی از حوزه شهری تا سیاسی و اقتصادی و اجتماعی غافلگیر می‌شویم.

سالی که گذشت، دیگر گذشت.

اگر همه ما، از تجربه‌ای که گذشت برای آینده بهتر، بهره گرفتیم، می‌توانیم چشم به افق دور داشته باشیم، و‌گرنه محکوم به تکرار نادانی هستیم.

خواننده‌ای عزیز و خوب، یادداشتی نوستالژی برایم فرستاده و خواسته که در یادداشت امسال از آن بهره ببرم. اطاعت دستور می‌کنم و با جرح و تعدیلی، در این پایان می‌آورم:

«در سالی که گذشت، ممکن است بعضی‌ها، دلشان شکسته باشد و بعضی‌ها دل دیگری را شکسته باشند؛ باید هر دو بگذرند.

خیلی‌ها عاشق و خیلی‌ها تنها شده‌اند.

خیلی‌ها از بین ما رفته‌اند، خیلی‌ها متولد شده‌اند، گریه کردیم و خندیدیم؛ بدانیم که هیچ کدام ماندگار نیست.

آرزو کنید که سال پیش رو، آغاز روزهایی باشد که آرزویش را داشتید.

آرزو کنید که امسال به آرزوهای‌تان برسید، پول کافی، خانه دلخواه، ماشین مناسب، عشق و همسر و از همه مهم‌تر سلامتی خود و خانواده‌تان و هر چه در دل‌تان است را به‌دست آورید.»

عیدی که گذشت، پایان غم‌ها و هر روزتان نوروز باد.

نویسنده: ناصر بزرگمهر

اخبار مرتبط

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها