|
کدخبر: 303581 عطیه فتحی

اختصاصی گسترش نیوز؛

مصاحبه عجیب با کیلین مورفی/ اوپنهایمر ساده لوح است!

کیلین مورفی در مصاحبه اش با "ددلاین" گفته است: من هم سرسختم و هم اعتمادبه‌نفس پایینی دارم، این‌یک ترکیب وحشتناک است!

فرهنگ مصاحبه عجیب با کیلین مورفی/ اوپنهایمر ساده لوح است!

فیلم "اوپنهایمر" ششمین همکاری کیلین مورفی با کریستوفر نولان است، همکاری که تا به امروز بسیار موفق بوده و حسابی هم سروصدا کرده است.

اولین واکنش‌ها نسبت به این فیلم بسیار مثبت بود، منتقدان آن را یک پیروزی بسیار بزرگ برای نولان تلقی کردند.

نولان این پیروزی را با بازیگران آن فیلم شریک است، به‌خصوص با مورفی که تاکنون هیچ منتقدی نسبت به بازی او در "اوپنهایمر" نظر منفی نداشته است.

تمامی آن‌ها معتقدند که او در فیلم "اوپنهایمر" توانسته است یک شخصیتی را به تصویر بکشد که از هر لحاظ دارای یکسری تضادهایی است. او توانسته هم‌زمان یک خشم، آسیب، استحکام و آرامش را به مخاطبش القا کند.

در این فیلم بازیگران دیگری نظیر امیلی بلانت، مت دیمون، رابرت داونی جونیور، فلورنس پیو، جاش هارتنت و... ایفای نقش کرده‌اند.

بخشی از این مصاحبه را باهم می‌خوانیم:

آخرین باری که من و شما باهم صحبت کردیم، حدود یک سال پیش بود که تنها چند هفته از فیلم‌برداری اوپنهایمر باقی‌مانده بود…

اولین سوال این است که چقدر طول می‌کشد تا از نقش خودت بیرون بیای؟

من سعی کردم این نقش را با استاندارد بالایی بازی کنم، خیلی حرفه‌ای آن را ایفا کنم، در طول روز بین ۱۶ تا ۲۰ ساعت روی این نقش تمرکز می‌کردم؛ و خب این طبیعی است که شما زمانی بخواهید این را متوقف کنید، زمانی که فیلم‌برداری تمام می‌شود یک انرژی زیادی ناگهان از درون شما تخلیه می‌شود. این می‌تواند شوک بسیار بزرگی باشد، لااقل برای من این‌طور بوده، در یک بازه زمانی نه "جی. اوپنهایمر" بودم و نه کیلین مورفی! یک غیرنظامی و یا یک نظامی نبودم، انگار در اطراف زندگی خودم شناور بودم؛ اما به‌هرحال شما ناچارید تا خودتان را بازندگی روزمره خود وفق دهید.

وقتی کریستوفر نولان به شما برای این کار پیشنهاد داد پیش‌زمینه ذهنی راجع به نقشی که قرار بود ایفا کنید داشتید؟ وقتی برای اولین بار به شما پیشنهاد داد چی گفت؟

به‌طورمعمول نولان در پیشنهاد‌هایش هیچ مقدمه‌ای را به شما ارائه نمی‌کند، او به من زنگ زد و مثل روش همیشگی‌اش خیلی ساده به من گفت که قصد دارد یک فیلم راجع به اوپنهایمر بساز و دوست دارد تا نقش اصلی را من بازی کنم، این پیشنهاد برای من یک شوک بزرگ و فوق‌العاده بود.

در آن زمان من اطلاعاتی درباره اوپنهایمر نداشتم و چیزهای خیلی کمی در حد ویکی‌پدیا درباره او می‌دانستم و نولان به من گفته بود که این فیلم بر اساس کتاب "اوپنهایمر" است.

ما هنوز در دوران کوید ۱۹ بودیم، او در لوس‌آنجلس بود و من در دوبلین مستقر بودم، به علت شرایط قرنطینه من نمی‌توانستم از ایرلند خارج شوم، برای همین او به اینجا آمد و فیلم‌نامه را به من داد. من همان‌جا در هتلی که نولان اقامت داشت شروع کردم به خواندن آن و در همان لحظه متوجه خاص بودن آن شدم. می‌توانم بگویم که این‌یکی از بهترین فیلم‌نامه‌هایی بود که تاکنون خوانده بودم، به‌صورت اول‌شخص نوشته‌شده بود و تاکنون با چنین چیزی برخورد نکرده بودم، و همین تازگی برایم وحشتناک بود.

قصد تحقیر و بی‌احترامی ندارم ولی این فیلم بیشتر شبیه به یک درس تاریخ بود و باعث می‌شد تا بیشتر یاد بگیرم! جی رابرت اوپنهایمر فرد دوست‌داشتنی‌ای نیست ولی خب تماشای نحوه ساخت‌وساز او برای من جذاب بود، انگار روایت کننده یک داستان رستگاری بود با تضادهای فراوان. چقدر شخص اوپنهایمر برایتان مهم بود؟ چون کتاب هم یک عنوان فرعی بنام "پیروزی و تراژدی" دارد.

قبل از هر چیز برای من این جالب است که شما از واژه رستگاری استفاده کردید، اوپنهایمر پیمانی بست و سپس دوباره سعی کرد تا بر سر آن پیمان مذاکره کند، آیا احساس کردید که چنین چیزی رستگاری است؟

تا حدودی بله.

از زمانی که نولان این فیلم‌نامه را به من داد تا شروع فیلم‌برداری من ۶ ماه فرصت داشتم، بنابراین به سراغ خواندن کتابی رفتم که قرار بود نقش شخصیت اصلی آن را ایفا کنم.

این کتاب آن‌قدرها هم خوب نیست، یعنی قطعا از بهترین‌های آن نویسنده به‌حساب نمی‌آید اما بسیار جالب است. اوپنهایمر در کل مدت فکر میکرد که همه‌چیز خراب می‌شود و به دنبال او می‌آیند. این آن‌قدرها هم رستگاری نیست!

شما مدت‌زمان زیادی است که با نولان همکاری می‌کنید و این اولین بار است که شما را به‌عنوان نقش اصلی انتخاب کرده است؛ چالش خاصی در کار کردن با او داشته‌اید؟ تاکنون حس کردید که روی شما فشار زیادی می‌آورد؟

بله درسته ولی من همیشه دنبال نقش‌هایی هستم که فشار زیادی روی من بیاورند! هیچ‌وقت علاقه‌ای به نقش‌های آسان نداشته‌ام. شغل‌هایی که به آن‌ها علاقه دارم اصولا مشاغل بسیار وحشتناکی هستند که شمارا تحت‌فشارهای زیادی قرار می‌دهند و مسئولیت‌های بی شماری را روی شانه شما می‌گذارند.

من با کریس ۲۰ سالی می‌شود که دوست هستم، او از این موضوع اطلاعی ندارد، ولی من همیشه دلم می‌خواست که در فیلم‌های او نقش اصلی را داشته باشم، یعنی فکر می‌کنم که آرزوی هر بازیگری است که برای یک‌بار هم شده در فیلم‌های نولان حضور پیدا کند و خب چه‌بهتر که بتواند نقش اصلی را به دست بیاورد.

من در سال ۲۰۰۳ برای اولین بار با او ملاقات کردم، (می‌خندد)بله درسته این آمار ما را خیلی پیر نشان می‌دهد!

او از آن دسته آدم‌هایی نیست که به من زنگ بزند و صحبت کند، مگر برای کار، این شباهتی است که بین ما وجود دارد،  همیشه ناگهانی تصمیم می‌گیرد، فقط حس می‌کند که زمان مناسبی برای انجام کاری است و انجامش می‌دهد.

خاطرم هست که یک‌بار من از صحنه فیلمبرداری پیکی بلایندرز بازدید کردم و شما سر صحنه فیلم‌برداری بودید و باید برای سکانسی چندین عکس می‌گرفتید، من در فاصله چهار قدمی از تو ایستاده بودم که ناگهان خم شدی و گفتی "خر و گوسفندت چطورن؟" و بلافاصله به نقش تامی شلبی بازگشتی! من خیلی تعجب کرده بودم، این رفت و برگشت همیشه برای شما عادی است یا این‌که آن روز، روز خاصی بوده است؟

(می‌خندد)من همیشه دوست دارم که کار را برای خودم آسان کنم، باید برای انجام کارهای عالی آرامش داشته باشی! شما اگر یک کاری را  به مدت ۱۷ تا ۱۸ ساعت در روز انجام دهید که بسیار سنگین است روی شما اثر می‌گذارد، من برای آن نقش غذا نمی‌خوردم که حسابی لاغر شوم و خب این بسیار روی شما تأثیر می‌گذارد! این برای من بسیار شگفت انگیز بود. نتیجه آن‌هم چنین واکنشی می‌شود.

نولان آدم بسیار سریعی است و همه کارها را با سرعت فوق‌العاده بالای خود انجام می‌دهد و از شما هم انتظار دارد تا با همان سرعت کارکنید، این خوب است اما همیشه در پایان پروژه‌ها احساس خستگی شدیدی می‌کنید!

برای آمادگی بدنی ات چه برنامه‌ای داشتی؟ گرسنه می‌شدی؟

حقیقتاً نمی‌دانم، همیشه سعی می‌کردم سبک باشم چون به نظرم روی بهتر شدن کار تأثیر دارد، اگر کم‌کم عادت کنید که هرروز کالری کمتری مصرف کنید، برای شما به یک عادت تبدیل می‌شود، همین باعث می‌شود که کمتر گرسنه شوید و یا حتی آن را حس نکنید، این را توصیه نمی‌کنم، فقط تجربه‌ام را گفتم. البته واقعاً چیز مهمی نیست، فقط کمتر غذا می‌خورید، من برای این فیلم یک متخصص تغذیه داشتم و بهم میگفت که چه کارهایی کنم.

در پیکی بلایندرز مادر شما که معلم زبان فرانسوی است، روی گویش شما کارکرد، در "اوپنهایمر" چطور؟ در قسمت‌هایی از فیلم کاملاً زبان تو هلندی می‌شود.

یادم می‌آید قبل از شروع فیلم‌برداری به کریس گفتم:«یک سکانس هلندی در این فیلم‌نامه وجود دارد، چگونه می‌خواهیم این کار را انجام دهیم؟» من دیالوگ‌های هلندی را گفتم، ضبط شد و فقط سه ماه طول کشید که آن‌ها را یاد بگیرم، هنوز هم آن‌ها را یادم است.

شما گفته بودید که اوپنهایمر ساده لوح است، می‌شود راجع آن توضیح دهید.

بله من فکر می‌کنم ساده لوح است، او فکر می‌کرد که با ساخت این سلاح نسل‌کشی همه جنگ‌ها پایان میابد و کشورها و دولت‌ها باهم همکاری می‌کنند، البته این بخش از شخصیت او می‌تواند تا حدودی جذاب هم باشد.

وقتی با یک طرفدار برخورد می‌کنید درباره چه چیزی بیشتر صحبت می‌کنید؟

به‌ناچار پیکی بلایندرز! ما نمی‌دانیم چگونه ولی این فیلم جهانی شد، من واقعا به این فیلم افتخار میکنم، مخصوصا که از تلویزیون پخش شد و این حیرت‌انگیز است که این رسانه هنوز هم بین مردم محبوب است.

از چه آدم‌هایی فاصله می‌گیرید؟

موزیسین‌ها، چون من یک نوازنده ناامید هستم!

هنوز هم نمی‌خواهید موسیقی‌های خودتان را منتشر کنید؟

نه، اصلا.

قبلا گفته بودید که دوست دارید بعد از هر پروژه شش ماه استراحت کنید، هنوز هم همینطوره؟

بله قطعا، ایدئال من همینه، من عاشق کار نکردن هستم، دلم می‌خواهد بین مردم باشم و فقط تماشایشان کنم.

بازهم با نولان کار می‌کنید؟

قطعا همینطوره، همیشه در کنار او حضور خواهم داشت، من حتی قبل از حضور در فیلم‌های او طرفدارش بودم. همیشه فیلم‌هایی می‌سازد که من عاشق تماشا کردنشان هستم، من برای هر کاری که کریس بخواهد حضور پیدا می‌کنم؛ در ۶ پروژه کنار او بودم و این موضوع یک امتیاز برایم محسوب می‌شود.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها