|

تجارت پنهان سایت‌های همسریابی | بازار ازدواج کودکان در پلتفرم‌های داخلی داغ شد

در روزهای اخیر، یکی از سایت‌های همسریابی داخلی در واکنش به انتقادهای مربوط به کودک‌همسری، با ادعاهایی نادرست از عملکرد خود دفاع کرده و سعی در فرار از مسئولیت دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که دختران کم‌سن، حتی ۱۳ ساله، گاه با همراهی و حتی فشار خانواده‌های خود، در این سایت‌ها برای ازدواج ثبت‌نام می‌شوند. این پدیده نه تنها با اصول حقوق کودک در تضاد است، بلکه پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی جبران‌ناپذیری به همراه دارد. دختران و پسران در این سنین از نظر جسمی، ذهنی و اقتصادی برای ازدواج آمادگی ندارند. عواملی چون فقر، ناآگاهی و سنت‌های نادرست در تداوم این رفتارها نقش بسزایی دارند. در این گزارش به ابعاد مختلف کودک‌همسری، نقش سایت‌های همسریابی و مسئولیت خانواده‌ها و نهادها می پردازیم. هدف ما افزایش آگاهی عمومی برای مقابله با این بحران اجتماعی است.

فرهنگ و جامعه

در زمانی که جامعه جهانی به سوی ارتقاء رفاه، آموزش، برابری جنسیتی و حقوق کودکان پیش می‌رود، گزارش‌هایی از برخی سایت‌های همسریابی داخلی منتشر شده که نشان می‌دهد دختران کم‌سن، حتی در سن ۱۳ سالگی، با همراهی یا حتی فشار خانواده‌های خود، در این پلتفرم‌ها ثبت‌نام می‌کنند تا ازدواج کنند. این واقعیت تلخ، ابعاد عمیق‌تری از یک بحران اجتماعی را نمایان می‌سازد: بحران کودک‌همسری در قرن ۲۱، به ویژه در بستر فضای مجازی.

طبق قوانین فعلی ایران، حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تعیین شده است؛ اما با اجازه ولی و رأی دادگاه، امکان ازدواج در سنین پایین‌تر نیز وجود دارد. این در حالی است که بسیاری از این کودکان حتی اجازه افتتاح حساب بانکی یا امضای رسمی ندارند و برخی هنوز وارد دوران بلوغ و قاعدگی نشده‌اند.

پسران ۱۵ ساله هم اغلب محصل هستند، سربازی نرفته‌اند و هیچ آمادگی روانی، اقتصادی و اجتماعی برای تشکیل خانواده ندارند. چطور می‌شود از این کودکان انتظار همسر بودن، مسئولیت‌پذیری و حتی فرزندآوری داشت؟

بسترهای قانونی ناکارآمد، فضای سوءاستفاده را فراهم کرده‌اند

سایت‌های همسریابی، در اصل باید محل ارتباط افراد بالغ، مستقل و آگاه باشند؛ افرادی که در سن مناسب و با رضایت شخصی، قصد ازدواج دارند اما متأسفانه برخی خانواده‌ها با نگاهی سنتی و گاه برای فرار از بار مالی، یا به دلایل فرهنگی نادرست، دختران کم‌سن خود را در این سایت‌ها ثبت‌نام می‌کنند. هدفشان ازدواج نیست؛ بلکه خلاص شدن از مسئولیت، حفظ آبرو یا معامله‌ای پنهانی است.  این روند، در نهایت به یک ازدواج تحمیلی و ناپایدار ختم می‌شود.

کودک+همسری+ازدواج+کودکان

کودکی که هنوز «کودک» است، نمی‌تواند همسر باشد

دختر ۱۳ ساله نه از زندگی چیزی می‌داند، نه آمادگی ذهنی و روانی برای ازدواج دارد. جثه‌اش کوچک است، استخوان‌بندیش در حال رشد است و بدنش هنوز آماده تحمل فشارهای جسمی یک ازدواج، رابطه جنسی یا حتی بارداری نیست. بارها دیده شده که دختران بسیار کم‌سن در نخستین زایمان جان خود را از دست داده‌اند یا دچار عوارض شدید شده‌اند. حتی اگر زنده بمانند، جسم‌شان برای همیشه آسیب می‌بیند.

از سوی دیگر، آموزش لازم برای همسر بودن، مدیریت خانه، فرزندپروری یا حتی تنظیم روابط زناشویی هنوز به آن‌ها داده نشده است. کودک، حتی اگر مجبور به پوشیدن لباس عروس شود، هنوز کودک است. کودک‌همسری فقط یک سنت نیست؛ شکلی از خشونت جنسی و روانی است.

نمونه ای از فرم های پر شده در یک سایت همسریابی

کودک-همسری

ابعاد روانی کودک‌همسری

کودک‌همسری به‌طور مستقیم سلامت روان کودک را در معرض تهدید قرار می‌دهد. احساس اجبار، طرد شدن از دنیای کودکی، تغییر نقش ناگهانی از "دختر خانه" به "همسر"، همگی می‌تواند باعث بروز افسردگی، اضطراب، اختلالات اضطرابی، خشم درونی، تنفر از زندگی زناشویی، و در مواردی حتی گرایش به خودکشی شود.

در مستندها و حتی در اطرافمان، اگر با دقت نگاه کنیم، به‌خوبی متوجه می‌شویم که بسیاری از دخترانی که در سنین پایین ازدواج کرده‌اند، امروز از تصمیم خود پشیمان هستند. شمار زیادی از آن‌ها تجربه خشونت‌های جنسی، روانی و جسمی را گزارش کرده‌اند. این موضوع پرسشی مهم را پیش می‌کشد: چگونه ممکن است کودکی که در مقطع راهنمایی و پایه هشتم تازه با مباحثی مانند بلوغ، باروری و آمیزش جنسی آشنا می‌شود، در سن ۱۳ سالگی که تازه وارد پایه هفتم شده و حتی هنوز آموزشی در این زمینه ندیده، آمادگی ازدواج داشته باشد؟

فرض کنیم که این کودک به نوعی با مفاهیم اولیه آشنا شده است؛ با این حال، درک عمیق این مسائل برای بسیاری از نوجوانان حتی در سنین بالاتر هم دشوار است و نیاز به زمان، آموزش و مشاوره دارد. حال چگونه می‌توان انتظار داشت که یک دختر ۱۳ ساله که هنوز به‌درستی درکی از مسئولیت‌های زندگی مشترک ندارد، بتواند از پس چنین تصمیم مهم و پرپیامدی برآید؟ 
بسیاری از این کودکان در سکوت و ترس بزرگ می‌شوند، بدون اینکه حتی جرأت ابراز مخالفت با این روند را داشته باشند. از نظر روان‌شناسان، ازدواج زودهنگام یکی از دلایل بروز اختلالات مزمن روانی در بزرگ‌سالی است. کودک‌همسری یعنی شکستن آینده فرد، پیش از آنکه فرصت داشته باشد خودش را بشناسد و انتخاب کند.

نقش اقتصاد در کودک‌همسری

فقر یکی از مهم‌ترین دلایل کودک‌همسری در جوامع در حال توسعه است. خانواده‌هایی که توان تأمین مخارج فرزندانشان را ندارند، به‌ویژه در مناطق محروم، ترجیح می‌دهند دختران خود را در سن پایین شوهر دهند تا یک نفر از "بار اقتصادی خانواده" کم شود. این تفکر خطرناک، نه‌تنها فرزند را قربانی می‌کند، بلکه نوعی معامله ناگفته است: تحویل یک کودک در ازای مهریه یا کاهش هزینه‌های معیشت.

در بسیاری از موارد، ازدواج این کودکان نه عشق است و نه شراکت؛ بلکه انتقال فقر از نسلی به نسل دیگر است. دختری که در ۱۳ سالگی ازدواج کند، معمولاً ترک تحصیل می‌کند، وارد بازار کار نمی‌شود، استقلال مالی به‌دست نمی‌آورد و در نهایت به وابستگی شدید به شوهر یا خانواده شوهر دچار می‌شود. این یعنی تکرار چرخه‌ای از فقر، ناآگاهی و خشونت ساختاری.

نقش رسانه ها 

نقش صدا و سیما در مقابله با موضوع کودک‌همسری بسیار حیاتی و تأثیرگذار است. این رسانه ملی به‌عنوان پرمخاطب‌ترین و گسترده‌ترین منبع اطلاع‌رسانی در کشور، ظرفیت بالایی برای شکل‌دهی به افکار عمومی و تغییر نگرش‌های فرهنگی دارد.

اولاً، صدا و سیما می‌تواند با تولید برنامه‌های مستند، گفت‌وگو محور و آموزشی، آگاهی جامعه را نسبت به پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی کودک‌همسری افزایش دهد. نمایش داستان‌های واقعی و مصاحبه با کارشناسان حوزه حقوق کودک، روانشناسی و جامعه‌شناسی به درک بهتر مخاطبان کمک می‌کند.

همسریابی

ثانیاً، رسانه ملی می‌تواند به نقد سنت‌های غلط و باورهای فرهنگی که منجر به تداوم کودک‌همسری می‌شوند بپردازد و الگوهای جایگزین و مثبت را معرفی کند. پرداختن به نقش آموزش و استقلال مالی دختران، ترویج اهمیت تحصیل و رشد فردی، از جمله موضوعاتی است که باید برجسته شود.

ثالثاً، صدا و سیما باید همکاری نزدیکی با نهادهای قانون‌گذار و نهادهای مدنی داشته باشد تا پیام‌های حقوقی و قوانین مربوط به حداقل سن ازدواج را به شکل واضح و قوی به مردم منتقل کند و مسئولان را برای اصلاح قوانین و اجرای بهتر آن‌ها تحت فشار افکار عمومی قرار دهد.

در نهایت، پخش محتوای مناسب و متناسب با سن نوجوانان درباره مهارت‌های زندگی، حقوق فردی و آگاهی جنسی می‌تواند به پیشگیری از کودک‌همسری کمک کند و نوجوانان را برای انتخاب‌های آگاهانه در آینده آماده سازد. به این ترتیب، صدا و سیما می‌تواند نقش یک بازیگر کلیدی در تغییر نگرش‌ها، پیشگیری از کودک‌همسری و حمایت از حقوق کودکان ایفا کند.

در اقدامی جالب، مدیر یکی از سایت‌های همسریابی با حضور در رسانه ملی به دفاع از عملکرد خود پرداخت و به جای پرداختن به موضوع حیاتی کودک‌همسری که به‌عنوان یک مورد غیرقابل پذیرش در جهان امروز شناخته شده است، تنها به این نکته اشاره کرد که «فقط یک درصد از ازدواج‌ها در سایت همسریابی ما منجر به طلاق شده است!» این نوع نگاه، نشان‌دهنده کم‌توجهی به بحران عمیق و پیامدهای زیانبار کودک‌همسری است و ضرورت دارد رسانه ملی و نهادهای متولی با حساسیت و دقت بیشتری به این موضوع بپردازند و نقش واقعی خود را در حمایت از حقوق کودکان و پیشگیری از ازدواج‌های زودهنگام ایفا کنند.

 

مسئولیت نهادها، خانواده‌ها و رسانه‌ها

نباید فقط انگشت اتهام را به سوی سایت‌های همسریابی گرفت. خانواده‌هایی که فرزندان خود را بدون آگاهی و مسئولیت به این مسیر می‌فرستند نیز مقصرند. نهادهای نظارتی باید بر عملکرد این پلتفرم‌ها نظارت دقیق‌تری داشته باشند. احراز هویت واقعی کاربران، تعیین حداقل سن ثبت‌نام، و همکاری با سامانه ثبت‌احوال برای تطبیق سن واقعی از حداقل اقدامات لازم است.

رسانه‌ها نیز باید نقش روشنگرانه‌تری ایفا کنند. تولید محتواهای آموزشی درباره آسیب‌های کودک‌همسری، اطلاع‌رسانی درباره حقوق کودک، و ایجاد حساسیت عمومی در افکار عمومی از وظایف رسانه‌های جمعی است. نهادهای آموزشی، مدارس و شبکه‌های اجتماعی هم باید به آموزش مهارت‌های زندگی، آگاهی جنسی، و ارزش‌گذاری برای استقلال فردی در نوجوانان بپردازند.
 

چرا ایران باید در فهرست کودک‌همسری باشد؟

قرار گرفتن نام ایران در کنار کشورهایی مانند نیجر، سومالی یا سودان جنوبی در فهرست جهانی کودک‌همسری، نه‌تنها شوکه‌کننده بلکه تأسف‌بار است. کشوری با سابقه تمدن چندهزارساله، نظام آموزشی گسترده و دسترسی نسبی به رسانه و اطلاعات، چرا باید با کشورهایی که درگیر فقر شدید یا جنگ هستند، هم‌ردیف شود؟

در حالی که بسیاری از کشورها به‌دلیل نبود امکانات آموزشی یا امنیت اجتماعی بالا، گرفتار پدیده کودک‌همسری هستند، در ایران این پدیده به‌دلیل نارسایی قوانین، فشارهای فرهنگی، و فقر اقتصادی ادامه دارد. هنوز ازدواج دختری ۱۳ ساله نه‌تنها قانونی بلکه با اجازه ولی و دادگاه، کاملاً رسمی است.

این وضعیت، با ادعای تمدن‌سازی، حقوق کودک، و رشد فرهنگی کشور در تضاد است. تمدن فقط به گذشته پرشکوه یا ادبیات فاخر نیست؛ بلکه به توان امروز ما برای حفظ کرامت انسانی و حمایت از آینده‌سازان جامعه بازمی‌گردد.

کودک‌همسری، نقض آشکار حقوق بشر است و ایران سزاوار چنین جایگاهی در آمارهای جهانی نیست. زمان آن رسیده که با اصلاح قوانین، آگاهی‌بخشی عمومی و نظارت دقیق‌تر، این فاجعه قرن را پایان دهیم.

سخن پایانی

کودک‌همسری، به‌ویژه در قالب ثبت‌نام دختران کم‌سن در سایت‌های همسریابی، نشان‌دهنده بحران عمیق فرهنگی، اقتصادی و قانونی در جامعه ماست. این پدیده نه‌تنها مصداق بارز نقض حقوق کودک است، بلکه پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی جبران‌ناپذیری دارد. ازدواج در سنین پایین، اغلب حاصل فقر، سنت‌های غلط و اجبار است نه انتخاب آگاهانه. کودکی که هنوز به بلوغ فکری و جسمی نرسیده، نمی‌تواند نقش همسر یا مادر را بپذیرد. نهادهای مسئول، خانواده‌ها و رسانه‌ها باید با آگاهی‌بخشی و نظارت مؤثر، از تداوم این آسیب جلوگیری کنند. کودک‌همسری را باید خشونتی پنهان و ساختاری دید، نه یک انتخاب مشروع. مقابله با آن نیازمند اراده اجتماعی، بازنگری قوانین و آموزش گسترده است.

کدخبر: 353362 خبرنگار گسترش

ارسال نظر