گفتوگوي روزنامه صمت با ليلي مقيمي مجري طرح نمايش «هزار شلاق»
تئاتر دانشجويي بدون حمايت دولت نميتواند کار کند
نمايش هزار شلاق نوشته ناصر حبيبيان و کارگرداني احسان ملکي اين روزها در تماشاخانه ناظرزاده کرماني در مجموعه ايرانشهر به روي صحنه رفته است.
به گزارش پایگاه خبری گسترش، روزنامه صمت نوشت: نمايشي که روايتي متفاوت از مقطعي از تاريخ را به عرصه آورده است. با ليلي مقيمي مجري طرح اين نمايش به گفتوگو نشستهايم که در ادامه ميآيد: روند اجرايي شدن نمايش «هزار شلاق» چه فرآينداي را طي کرد تا روي صحنه رفت؟ کمي از پيشينه فعاليت خود بگوييد و نمايش «هزار شلاق» چندمين تجربه شما در عرصه توليد و اجرا بود؟ نمايش هزار شلاق، پيش از اين و بعد از درخشش و کسب جوايز مختلف در سي و سومين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر، در تماشاخانه سنگلج روي صحنه رفته بود و با استقبال گسترده تماشاگران و شخصيتهاي نام آشناي عرصه تئاتر کشور، روبهرو شده بود. درواقع اجراي فعلي اين نمايش در تماشاخانه ايرانشهر که از 5شهريور آغاز شده و تا 4مهر ادامه دارد، باز توليدي از اين نمايش است که با تغييراتي در ترکيب بازيگران و بعضي از عوامل اجرايي در تمرينات فشرده گروه انجام شده است. من پيش از اين در تابستان سال نود، توليد نمايش خرده خانوم به نويسندگي آقاي اصغر عبداللهي و کارگرداني استاد کيومرث پوراحمد را برعهده داشتم که آن هم در نوع خود تجربه متفاوت و به يادماندنياي بود. وضعيت هنر نمايش را با توجه به تکثر تماشاخانهها و سالنهاي خصوصي چطور ارزيابي ميکنيد؟ به گمانام خصوصيسازي تئاتر و افزايش تعداد سالنها و تماشاخانهها اگر با زيرساختهاي صحيح انجام ميشد ميتوانست تاثير چشمگير و مثبتي در اقتصاد تئاتر داشته باشد ولي متاسفانه بايد گفت که اجراي تاتر در سالنهاي خصوصي هم پيچيدگيهاي ويژه خودش را دارد و اين روزها شاهد اين هستيم که شرط اصلي موفقيت در گيشه تئاتر استفاده از سلبريتيها و سوپراستارهاي سينما در ترکيب بازيگران است. طبيعي است که پرداخت دستمزد هر کدام از اين ستارهها براي يک ماه روي صحنه رفتن و همچنين تامين مخارج اجارهبهاي اين سالنها به خودي خود به دشواري توليد تئاتر افزوده است. به طور قطع طيف وسيعي از فعالان تئاتر جوانان با استعداد و پرشوري هستند که شانس و فرصت عرضاندام و ديده شدن به دلايلي از اين دست، از آنها گرفته ميشود. توليد يک نمايش در بخش خصوصي، ميليونها تومان هزينه دارد و تهيهکنندگان محدودي هم که در حوزه تئاتر مشغول هستند براي سرمايهگذاري نخستين شرطشان تضمين بازگشت پولشان است. آيا اقتصاد تئاتر با شرايط فعلي ميتواند تامينکننده هزينههاي خود باشد و تماشاگران را به سمت آن بکشاند؟ با توجه به محدوديت سالنهاي تئاتر دولتي و حجم زياد متقاضيان اجرا در اين سالنها که تاحدودي از حمايت مرکز هنرهاي نمايشي برخوردارند، يک معضل به شمار ميرود. رويآوردن بسياري از کارگردانها به سالنهاي خصوصي، شايد تا حدودي باعث رونق تئاتر شده باشد ولي واقعيت اين است که با توجه به هزينههاي بالاي توليد و محدود بودن زمان اجرا در خيلي از موارد چيزي که درنهايت پس از کسر هزينهها باقي ميماند گاهي بسيار ناچيز است و درواقع سهم قابلتوجهي از موفقيت مالي يک اجرا در گرو داشتن يک سرمايهگذار يا تهيهکننده است که بتواند براي توليد يککار حرفهاي هزينهها و مخارج بالاي آن را تقبل کند و پس از توليد هم با هزينه کردن در حوزههاي تبليغهاي محيطي و مجازي جذب تماشاگر کند. نمايشهايي از جنس «هزار شلاق» چه مولفههايي را براي حفظ شرايط خود و ايجاد رغبت در تماشاگر تعريف ميکنند؟ به طور مسلم براي جذب تماشاگر موءلفههايي مثل خوشريتم بودن، جذابيتهاي بصري در طراحي صحنه و شکل بيروني اثر اهميت دارد. اعتقاد شخصي من اين است که بايد به فرم و محتوا به موازات هم توجه کرد تا اثري قابلقبول به مخاطب عرضه کرد. هزار شلاق نمايش خوشريتمي است. برشي از تاريخ را به زبان استعاري و گاهي طنزآلود روايت ميکند اما در کنار اين شوخ طبعي در زبان اجرايي، گزنده است و بهطور قطع اگر به درستي ديده شود تلنگرش را به ذهن مخاطباش ميزند. نماد و نشانه، استفاده از زبان استعاره در متن براي پرداختن به برشي از تاريخ ايران، همچنين بهره گرفتن از شيوههاي مختلف نمايش اصيل ايراني در اجرا و طراحي درست و خلاقانه صحنه ازجمله ويژگيهاي نمايش هزار شلاق است. نقش جشنوارهها و بهويژه جشنواره تئاتر فجر براي رونق وضعيت تئاتر و ارتقاي کيفيت نمايش را چطور ارزيابي ميکنيد؟ به اعتقاد من کيفيت برگزاري جشنوارهها بسيار مهمتر از کميت آنهاست. فضاي جشنواره به خودي خود ميتواند شور و حال و طراوت بخش تئاتر باشد. ولي با توجه به محدوديت بودجهاي که هر سال به تئاتر اختصاص مييابد مديريت هزينه کردن براي اين جشنوارهها و تحليل آماري بازدهي هر ساله اين جشنوارهها ميتواند کمک شاياني به ايجاد رقابت کشف و معرفي استعدادهاي جوان به عرصه تئاتر حرفهاي کشور کند. آيا هنر نمايش در ايران تنها با وابستگي به دولت ميتواند به حيات خود ادامه دهد؟ شرايط اين حرفه با حمايتهاي بخش خصوصي را چطور ارزيابي ميکنيد؟ تئاتر دانشجويي بدون حمايت مالي دولت هويت خود را از دست خواهد داد. کشف استعدادهاي جوان در فضاي دانشکدهها يا در روند برگزاري جشنوارهها و حمايت مالي و معنوي از گروههايي که درصدد بالندگي هنر تئاتر هستند و به اين هنر عشق ميورزند، بهطور قطع تضمينکننده ارتقاي سطح کيفي آثار توليد شده و نويد بخش چشمانداز سالهاي بعد تئاتر اين سرزمين خواهد بود.
ارسال نظر