|
کدخبر: 308432 گیتا جاودانی

آینده در مرز بیم و امید

جامعه آینده در مرز بیم و امید

یک نوزاد متولد ۲۰۲۳ تا سن ۷۰سالگی، به‌طورمتوسط سالانه بالغ بر ۱۰تن فلز و کانی مصرف خواهد کرد.این عددی است که پژوهشگران باتوجه به مصارف انسان مدرن در قالب محصولات صنعتی، کشاورزی، دارویی، خودروی شخصی و عمومی و... تخمین زده‌اند.مطالعات اخیر نشان داده است جمعیت جهان در ۲ دهه گذشته ۲۷ درصد افزایش پیداکرده و از نزدیک ۶.۱ به ۷.۴ میلیارد نفر رسیده و سالانه ۱.۳۷ درصد رشد داشته است. از سوی دیگر، میزان مصرف سرانه براساس آمارهای سال ۲۰۲۰ چیزی حدود ۱۰ تن است و اگر همین سیر صعودی و میانگین مصرف را مبنای محاسبات خود برای ۲۰ سال آینده در نظر بگیریم، بشر در سال ۲۰۴۰، به چیزی حدود ۹۰ میلیارد تن فلز و کانی نیاز دارد که برای تامین آن یا باید ۶۷۲ میلیارد تن باطله‌برداری انجام شود یا این مقدار باطله در مرحله فرآوری تولیدقرار گیرد.

به‌این‌ترتیب، در قدم اول، چالش بزرگی با محیط‌زیست ایجاد خواهد کرد. باتوجه به نکاتی که ذکر شد، این پرسش مطرح می‌شود که آینده معدنکاری چگونه خواهد بود و بشر تا کجا می‌تواند تولید مواد معدنی را افزایش دهد. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی صمت با انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدنی درباره این موضوع است.

آیا حیات بشر در بلندمدت بدون معدنکاری به‌مخاطره‌می‌افتد یا با تداوم آن؟

پاسخ به این پرسش را با ذکر این جمله معروف از ماکس پلانک فیزیکدان آلمانی آغاز می‌کنم که می‌گوید: «همه‌چیز معدنکاری نیست، اما بدون معدنکاری هم هیچ کاری ممکن نیست.» سازمان زمین‌شناسی ایالات‌متحده‌امریکا USGS در تحقیقات و بررسی‌های خود به این نتیجه رسیده که سرانه مصرف مواد معدنی اعم از فلزات و کانی‌ها به اضافه سوخت‌های فسیلی برای هر فرد در دنیا چیزی نزدیک به ۱۰ تن است.در این مطالعات که مستند و نتایج آن در فضای مجازی منتشر شده است، برای افراد ساکن در کشورهای پیشرفته این عدد به‌سوی ۲۰ تن میل می‌کند. به‌عنوان‌مثال، در کشور ایالات‌متحده در سال ۲۰۲۲ هر فرد امریکایی کمابیش۱۷.۷ تن مواد معدنی و سوخت‌های فسیلی مصرف کرده است.در کشورهای در حال توسعه و عقب‌مانده، این اعداد کمتر از متوسط جهانی است، اما به‌طورمیانگین می‌توان گفت هر فردی در دنیا به‌طورمتوسط در طول سال ۱۰ تن مواد معدنی مصرف می‌کند. درحال‌حاضر جمعیت جهان کمی بیش از ۸ میلیارد نفر است و پیش‌بینی می‌شود که در سال ۲۰۳۰ جمعیت جهان به ۸.۳ میلیارد نفر خواهد رسید و در پایان قرن ۲۱ و آغاز قرن ۲۲ یعنی در سال ۲۱۰۰ جمعیت کره زمین به عدد شگفت‌انگیز ۱۱.۱ میلیارد نفر خواهد رسید. بر این اساس، مشخص می‌شود که میزان سرانه مصرف مواد معدنی همزمان با رشد جمعیت جهان به چه مرزهای شگفت‌انگیزی می‌رسد و به این ترتیب، تا ۷۷ سال آینده افزایش میزان مصرف مواد معدنی روزافزون خواهد شد و ادامه حیات بدون معدنکاری به‌مخاطره خواهد افتاد، اما این تمام ماجرا نیست.

پس از این زمان چه اتفاقاتی پیش‌بینی می‌شود؟

همان‌طور که گفته شد، حداقل تا سال ۲۱۰۰ نیاز به مواد معدنی روزبه‌روز افزایش پیدا خواهد کرد، اما سازمان ملل در ادامه پیش‌بینی‌های خود عنوان کرده است که جمعیت جهان از سال ۲۱۰۰ تا سال ۲۲۰۰ از میزان ۱۱.۱ میلیارد نفر به چیزی در حدود ۱۰.۴ میلیارد نفر می‌رسد، یعنی چیزی در حدود ۷۰۰ میلیون نفر از جمعیت جهان کاسته خواهد شد و طبق پیش‌بینی‌های سازمان ملل، فاجعه اصلی بین سال‌های ۲۲۰۰ تا ۲۳۰۰ رخ خواهد داد که جمعیت جهان از ۱۰.۴ میلیارد به ۷.۵ میلیارد نفر تقلیل پیدا می‌کند، یعنی چیزی نزدیک به ۳ میلیارد یا دقیق‌تر ۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون نفر از جمعیت کره زمین طی ۱۰۰ سال، کاهش پیدا می‌کند.

شاید یکی از علل آن مسائل زیست‌محیطی گرم شدن کره زمین از بین رفتن جنگل‌های موجود روی کره زمین، نبود یا کمبود آب، افزایش گازهای گلخانه‌ای و بیشتر شدن آسیب‌های موجود در لایه ازن و دیگر مشکلات محیط‌زیستی باشد که امروزه بشر به‌شکل محدود با آن روبه‌رو است یا در اخبار چیزی از آنها می‌شنود و به این ترتیب، سیر صعودی افزایش جمعیت از سال ۲۱۰۰ به بعد روند کاهشی خواهد داشت و جمعیت بشر کم خواهد شد.

پس بهره‌برداری از منابع و ذخایر کره زمین در درازمدت به زیان بشر خواهد بود؟

به‌باورمن، این‌طور نیست. با تمام آمار و ارقام و پیش‌بینی‌هایی که نهادهای معتبر ارائه کرده‌اند، من باز به نقل و قول ماکس پلانک برمی‌گردم و معتقدم باوجود اینکه همه‌چیز معدنکاری نیست، اما بدون معدنکاری، هیچ کاری برای بشر، چه امروز و چه فردا، ممکن نخواهد بود.

چه دلایلی برای اثبات این نظریه می‌توان ارائه کرد؟

دلیل اول من درباره اینکه ادامه حیات بشر بدون معدنکاری ممکن نیست، به این واقعیت تاریخی برمی‌گردد که از اواخر قرن ۲۰و آغاز قرن ۲۱، رویکرد صفر و یکی معدنکاران و فعالان صنایع معدنی محیط‌زیست و منابع‌طبیعی پیرامون خود به رویکرد تعادلی و تعاملی تبدیل شده‌ است. یعنی اگر تا پیش از این معدنکاران تنها وظیفه خود را اکتشاف، استخراج، استحصال و فرآوری مواد معدنی می‌دانستند، از اواخر قرن گذشته و اوایل قرن جاری تخصص reclamation یا بازسازی معادن به یکی از تخصص‌های مهم و اساسی حوزه معدنکاری بدل شده است. از دهه ۱۹۷۰ و با افزایش شیب رشد جمعیت استفاده از منابع کره زمین برای تامین مایحتاج بشر فزونی پیدا کرد. پس به‌خطرافتادن شرایط حیات در این کره برای انواع و اقسام گونه‌های گیاهی و جانوری از سال ۱۹۷۰ به بعد آغاز شد. در طول ۳۰ سال، تا پایان قرن بیستم، مباحثی جسته و گریخته در از سوی تشکل‌های زیست‌محیطی در جای‌جای محتلف دنیا مطرح می‌شد تا اینکه در سال ۲۰۰۵ و با گزارش‌هایی که از فعالان و سازمان‌های دخیل در مسائل زیست‌محیطی گرفته می‌شد، این فاجعه برای تصمیم‌گیران ملموس‌تر شد و فرآیند گرم‌شدن کره زمین بیش از پیش خود را نشان داد و آب شدن یخ‌های ۲قطب که در سال ۲۰۰۵ موضوع جدی‌تر شد و طی ۱۰ سال تا ۲۰۱۵ با بررسی‌های سیستماتیک و علمی که انجام شد، به این نتیجه رسیدند که بشر با دست خود در حال بر هم زدن توازن و تعادلی است که در سیاره زمین حاکم است و این اختلال می‌تواند هم خود بشر و هم سایر گونه‌های زنده را به‌سوی نابودی سوق دهد. همه این عوامل، دست به‌دست هم داد که معاهده ۲۰۱۵ اقلیمی پاریس مورد توافق قرار گرفت و به امضای بسیاری از کشورها رسید.

معاهده اقلیمی پاریس چیست؟

در اوایل قرن حاضر یا به‌عبارت‌دقیق‌تر در سال ۲۰۱۵ معاهده‌ای میان کشورهای عضو سازمان ملل برقرار شد که معاهده پاریس نام دارد. این معاهده ذیل چارچوب پیمان‌نامه سازمان ملل در تغییر اقلیم است. بنابراین، کربن‌زدایی صفر در کشورهای توسعه‌یافته بیش از ۲ دهه است که در دستور کار کشورهای توسعه‌یافته قرار گرفته و تلاش زیادی برای مهار گازهای گلخانه‌ای انجام شده و مگاپروژه‌هایی با هدف سوق دادن صنایع به‌سوی تولید کربن صفر یا کربن منفی تعریف شده است.علاوه بر این، دیگر کشورها ملزم شده‌اند در نهایت تا سال ۲۰۶۰ میزان آلودگی‌های تولیدشده به‌ویژه در صنایع را کاهش دهند یا به‌صفر برسانند و حتی به‌صورت ایده‌آل میزان اکسیژنی که تولید و میزان تعادلی که در محیط‌زیست ایجاد از برهم زدن و زیانی که به محیط‌زیست وارد می‌کنند، بیشتر باشد. بنابراین، کشورهای پیشرفته تغییرجهت به‌سوی معدنکاری پاک و پاک‌تر را آغاز کرده‌اند و به این ترتیب، امروزه یکی از گرایش‌های جدید و پرطرفدار رشته معدنکاری سبز است. مورد دیگری که من بر اساس آن، تحلیل‌ها و آمار و ارقامی که از سوی سازمان‌های گوناگون منتشر می‌شود را محل نقد جدی می‌دانم و باور دارم در آینده حیات بشر معدنکاری نقش پررنگ‌تری خواهد داشت، این است که بشر معمولا در تحلیل‌های خود دچار خطای Presentism یا حال‌نگری می‌شود. به این معنا که با جو و شرایط و تکنولوژی و پیشرفت‌های حال حاضر، اقدام به پیش‌بینی آینده می‌کند و متغیرهای تاثیرگذار بر آینده را یا به‌دلیل اینکه هنوز به‌وجود نیامده‌اند یا به‌علت اینکه فرد با آنها آشنا نیست، ندیده می‌گیرند و در تحلیل‌ها نقشی ندارند و انسان قادر نیست تغییرات را در پیش‌بینی‌های خود در کنار هم قرار دهد و برآیند آنها را تصور کند، بنابراین معمولا نقش فناوری‌های نوین در بررسی‌های آینده‌نگرانه بشر موردتوجه قرار نمی‌گیرد.

می‌توانید در این زمینه مثالی بیاورید؟

به‌عنوان‌مثال، آیا بشر می‌توانست تا چندی پیش تصور کند که از پساب زباله می‌توان آب مناسب برای کشاورزی استحصال یا تصور می‌کرد که بتوان از نور خورشید برق به‌دست بیاورد؟ آیا می‌توانست باور کند که می‌تواند ابر را محبوس و تبدیل به آب شرب کند، آیا بشر می‌توانست، تصور کند که آب اقیانوس‌ها را تبدیل به آب شیرین و قابل شرب کند؟ همه این تحولات، شاید در ‌۱۰۰ سال گذشته چیزی جز تخیل و رویایی دست‌نیافتنی نبوده، اما امروز به واقعیت پیوسته است. حال به همین قیاس وقتی بخواهیم درباره ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال آینده صحبت کنیم، پیش‌بینی ما براساس علم، امکانات و پیش‌بینی‌هایی است که درحال‌حاضر در اختیار داریم و این نخستین نقدی است که به نظر من می‌توان به تحلیل‌های قبلی وارد دانست. مورد دیگر، که شاید کمتر به آن پرداخته شده اما نشانه‌های آن قابل مشاهده است، موضوع توسعه معدنکاری فضایی است. امروزه جهان پیشرفته چشم به معدنکاری فضایی دوخته است و بشر به‌ سمت‌وسویی در حرکت است که به زودی محدودیت منابع موجود در کره زمین را از سیاره‌ها و کرات دیگر منظومه شمسی تامین خواهد کرد و این اتفاق می‌تواند در آینده، جلوی تخریب بیشتر کره زمین بر اثر معدنکاری را بگیرد، اما مسئله آخر که شاید موضوع فنی و تخصصی معدن نباشد و به انسان‌شناسی مربوط ‌شود، این باشد که قدرت تطبیق‌پذیری بشر با شرایط حاکم بر محیط‌زیست بسیار زیاد است.

اینکه انسان توانسته است در اقصی نقاط جهان، از سردترین نقاط زمین مثل قطب‌ها گرفته تا در نقاط گرمسیری نزدیک خط استوا و از شرق تا غرب عالم پراکنده شود حکمرانی کند، به‌واسطه قدرت تطبیق‌پذیری این موجود با شرایط طبیعی است. پس این را هم نباید ندیده بگیریم که بشر با فرازوفرودهای حاکم بر جهان هماهنگ می‌شود و به‌همین‌دلیل، گونه انسان با چنین گستردگی در سراسر جهان تکثیر شده است.نمونه بارز این انطباق را در پهنه سرزمینی خودمان شاهد هستیم. وجود قنات‌هایی که در کشور ما سابقه‌ای چند هزار ساله دارند، اثبات این مدعا است که مشکل کم‌آبی در ایران مربوط به امروز و دیروز نیست و سال‌های درازی است که مردم این خطه خود را با این موضوع وفق داده‌ و مصرف خود را با آن هماهنگ کرده‌اند.یادم می‌آید در گذشته‌ای نه‌چندان دور، در دهه ۵۰ گفته می‌شد که نفت ایران تا ۳۰ سال آینده تمام می‌شود و امروز بیش از ۳۰ سال از این زمان می‌گذرد و هنوز ما ذخایر غنی گاز و نفت داریم و تمام نشده‌اند، زیرا با علم و دانش و کشفیات آن زمان، این پیش‌بینی‌ها صورت گرفته بود و پیشرفت‌های امروزی همه آن برآوردها را تغییر داده است. خلاصه اینکه، پیش‌بینی‌های اضطراب‌آوری که مرتب به‌گوش می‌رسد، صددرصد قطعی نیست و محل بحث و گفت‌وگو است.من معتقدم معدن و محیط‌زیست از نقطه تضاد و تقابل به نقطه تعامل دست پیدا کرده‌اند و باور دارم در سال‌های پیش‌رو خبرهای خوبی از همکاری متقابل این دو بخش خواهیم شنید و تحولاتی مثل معدنکاری سبز و افزایش توجه به محیط‌زیست در کنار توسعه معدنکاری نوین اتفاق خواهد افتاد.

معدنکاری سبز چگونه می‌تواند به کمک بشر بیاید؟

وجه تمایز معدنکاری امروز یا به‌عبارت‌دیگر، معدنکاری سبز این است که یک مرحله به مراحل معدنکاری افزوده است، در معدنکاری سنتی پس از کشف ماده معدنی فرآیند طراحی، برنامه‌ریزی و عملیات فرآوری روی ماده معدنی صورت می‌گرفت و بعد از پایان عمر معدن، در عمل منطقه معدنکاری، به حال خود رها می‌شد که آسیب‌هایی جدی به محیط‌زیست تحمیل می‌کرد. اما در معدنکاری سبز، فرآیند دیگری طی می‌شود، یعنی پس از فرآوری عملیات بازسازی یا خنثی‌سازی معدنکاری اتفاق می‌افتد و در تعریف اولیه، به‌‎عنوان مرحله‌ای منفک از مراحل دیگر گنجانده می‌شود.تا چندی پیش، ترتیب کار به این صورت بود که طراحی، برنامه‌ریزی، استخراج، فرآوری و در نهایت بازسازی، مرحله به مرحله پیش می‌رفت، اما در سال‌های اخیر به‌عنوان فرآیندی مداوم و مستمر در طول عمر معدنکاری دیده شده است. به‌عبارت‌دیگر، در کشورهای پیشرفته معدنی، امروزه باید از لحظه‌ای که برای استخراج و فرآوری مواد معدنی طراحی و برنامه‌ریزی می‌شود، روش‌های معدنکاری سبز و برنامه‌های بازسازی مدنظر قرار گیرد و بدون شک، این فرآیند در آینده کارآمدتر می‌شود و بسط و گسترش بیشتری می‌یابد./صمت

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها