گفتگوی اختصاصی گسترش نیوز:
آرامش مصنوعی در بازار دلار و بی اعتمادی در بورس | اقتصاد ایران بر لبه تیغ در حرکت است؟
معصومپور اقتصاددان به گسترشنیوز گفت: آرامش فعلی بازارها در آبانماه ۱۴۰۴ مصنوعی است و از دل مداخلههای دستوری بیرون آمده، نه بهبود واقعی اقتصاد.کاهش بازده اوراق و ثبات ظاهری ارز نشانه سلامت نیست، بلکه هشدار بیاعتمادی عمیق سرمایهگذاران است. بورس تهران همچنان درگیر خروج نقدینگی و مداخلات دولتی است و بازار طلا نیز به پناهگاه روانی مردم تبدیل شده است؛ جایی که ترس از آینده اقتصادی، بیش از هر تحلیل مالی، رفتار سرمایهگذاران را تعیین میکند.
اقتصاد ایران در هفتههای ابتدایی آبانماه ۱۴۰۴ با مجموعهای از سیگنالهای متناقض در سه بازار اصلی روبهرو است؛ از یکسو افت بازده اوراق دولتی و تغییرات نرخ بهره بینبانکی، و از سوی دیگر آرامش ظاهری در بازار ارز و رشد تقاضا برای طلا و سکه. با وجود این شرایط، کارشناسان هشدار میدهند که پشت این آرامش، نشانههای بیاعتمادی و ناپایداری نقدینگی پنهان است.
رحمان معصومپور امیرآبادی، اقتصاددان و تحلیلگر بازارهای مالی، در گفتوگو با گسترشنیوز تأکید کرد که کاهش بازده اوراق و کنترل نرخ ارز در ایران، برخلاف الگوهای کلاسیک اقتصاد جهانی، الزاماً به معنای بهبود شرایط نیست، زیرا اغلب از مسیر مداخلههای دستوری و تأمین مالی پنهان دولت شکل میگیرد. به باور او، این سیاستها نه تنها ثبات ایجاد نمیکنند بلکه موجب تشدید انتظارات تورمی و فرار نقدینگی از بازار سرمایه میشوند. آنچه امروز در ظاهر آرام دیده میشود، به گفته این اقتصاددان، در واقع نوعی «آرامش مصنوعی پیش از تلاطم» است.

نشانه کمبود خریدار نه بهبود سیاست پولی
رحمان معصومپور امیرآبادی در ابتدای گفتوگو با خبرنگار گسترش نیوز با اشاره به افت بازده اوراق دولتی گفت: «در ظاهر، افت بازده اوراق معمولاً به معنای کاهش فشار نرخ بهره و جذابتر شدن بازار سهام است، اما در ساختار اقتصادی ایران رابطهها به این سادگی عمل نمیکنند. بازار اوراق ما نه تابع سیاست پولی شفاف، بلکه نتیجه مداخله و تأمین مالی پنهان دولت است. وقتی بازده اوراق پایین میآید، بیشتر از آنکه نشانه کاهش هزینه پول باشد، نشاندهنده کمبود خریدار حقیقی و تزریق اجباری منابع بانکی است.»
او تأکید کرد: «در چنین شرایطی، هرگونه تغییر در نرخ بهره بینبانکی میتواند نشانهای از خروج بازار پول از تعادل باشد. اگر نرخ بهره بینبانکی دچار نوسان شود، یعنی شبکه پولی کشور درگیر عدم توازن است. این نوسانها به جای ایجاد فرصت برای بورس، پیام بیثباتی نقدینگی را به بازارها مخابره میکند. برای بازاری مانند بورس تهران که حجم معاملاتش به شدت به نرخ تأمین مالی وابسته است، چنین بیثباتی به جای رشد، باعث احتیاط و عقبنشینی سرمایهگذاران میشود.»
رشد بورس بدون اعتماد ممکن نیست
این تحلیلگر مالی با اشاره به رفتار اخیر شاخص کل بورس افزود: «از نگاه فاندامنتال، بورس زمانی رشد میکند که نرخ بهره واقعی منفی باشد و جریان نقدینگی بهصورت ارادی به سمت سهام هدایت شود، نه به اجبار سیاستهای بانکی. اکنون بازار سرمایه ایران در وضعیتی قرار دارد که ظاهراً ارزان است اما واقعاً بیاعتماد. کاهش بازده اوراق، اگر بدون اصلاح سیاست پولی و شفافسازی نقدینگی باشد، فقط یک اثر روانی کوتاهمدت دارد و دوام نمیآورد.»
معصومپور معتقد است حتی اگر شاخص بورس در روزهای ابتدایی آبان رشد موقتی را تجربه کند، این روند پایدار نخواهد بود: «تا زمانی که نرخ بهره، انتشار اوراق و سیاستهای مالی دولت در چارچوب منسجم قرار نگیرند، هیچ سیگنال مثبتی از بازار پول نمیتواند موتور واقعی رشد در بورس ایران را روشن کند.»
آرامش ظاهری در بازار ارز؛ فشار پنهان در زیر پوست بازار
به گفته این اقتصاددان، بازار ارز در هفتههای اخیر اگرچه از نظر عددی ثبات داشته، اما از منظر بنیادی در وضعیت پرریسکی قرار دارد: «رشد نقدینگی، بیانضباطی مالی دولت و نبود شفافیت در عرضه ارز، مانند وزنهای روی فنر بازار عمل میکنند. سیاستگذار با تزریق کوتاهمدت ارز و وعدههای موقتی فقط زمان میخرد نه ثبات. هر بار که این مداخلات متوقف میشود، بازار مسیر واقعی خود را پیدا کرده و جهش شدیدتری رقم میزند.»
او افزود: «در ظاهر همه چیز کنترلشده است، اما این کنترل بیشتر به فشار مصنوعی شبیه است تا سیاست پایدار. بازاری که بر پایه تصمیمات دستوری آرام گرفته، در برابر اولین شوک سیاسی یا مالی واکنش انفجاری نشان میدهد. بانک مرکزی به جای شفافیت و اعتمادسازی، با سکوت و تصمیمهای مبهم، تنها انتظارات تورمی را تشدید کرده است.»
فاصله باریک میان ثبات و تلاطم در آبان ماه
معصومپور در ادامه اظهار داشت: «احتمال جهش بزرگ در آبان پایین است، اما فاصله میان ثبات و بیثباتی بسیار باریک شده است. تا زمانی که سیاستگذار به جای اصلاح ساختار ارزی به مداخله کوتاهمدت تکیه کند، آرامش امروز چیزی جز پیشدرآمد تلاطم فردا نخواهد بود.»
رشد تقاضای سکه و طلای آبشده از ترس نه تحلیل
او درباره وضعیت بازار طلا نیز گفت: «افزایش خرید سکه و طلای آبشده در مهر بیشتر ریشه در نگرانی از آینده نرخ ارز و تورم دارد تا تغییرات قیمت جهانی طلا. در سطح بینالمللی، روند اونس تحت تأثیر سیاستهای انقباضی بانکهای مرکزی و انتظارات نرخ بهره نوسان محدودی دارد و بعید است در آبان جهش خاصی را تجربه کند. اما در داخل، این هجوم تقاضا باعث شده فاصله قیمت سکه با ارزش ذاتی بالا بماند و نوسان معاملات طلا افزایش یابد.»
نوسان و هیجان؛ ویژگی اصلی بازار طلا در آبان
به گفته این کارشناس، بازار داخلی اکنون میان دو فشار متضاد قرار گرفته است: «از یک سو احتیاط بانک مرکزی در کنترل نقدینگی و از سوی دیگر رفتار هیجانی سرمایهگذاران خرد که با هر خبر سیاسی یا اقتصادی به سمت طلا میروند. اگر ثبات ارزی حفظ شود احتمال جهش قیمتی پایین است، اما کوچکترین تضعیف ریال میتواند موج تازهای از افزایش قیمت را رقم بزند.»
او تأکید کرد: «بازار طلا در آبان بیش از آنکه صعودی یا نزولی باشد، مستعد نوسان و هیجان است. سرمایهگذاران باید به جای دنبالکردن روزانه قیمت، به نسبت ارزش ذاتی و سرعت واکنش بازار توجه کنند. سود واقعی در این فضا از آن کسانی است که منضبط، صبور و بدون هیجان تصمیم میگیرند.»
بحران اعتماد در بورس تهران
معصومپور در بخش دیگری از گفتوگو با گسترشنیوز اظهار داشت: «بازار سرمایه ایران از لحاظ ساختار، کارکرد و عمق مالی فاصله زیادی با بورسهای واقعی دنیا دارد. شاخص بورس تهران نه بر اساس جریان آزاد اطلاعات و توازن عرضه و تقاضا، بلکه تحت تأثیر تصمیمهای دستوری، محدودیتهای معاملاتی و مداخلات سیاسی نوسان میکند. دامنه نوسان، توقفهای پیدرپی نمادها، قیمتگذاریهای دولتی و حضور نهادهای شبهدولتی عملاً امکان شکلگیری یک بازار کارا را از بین برده است.»
بورس ایران، ابزار کنترل نه سرمایهگذاری
وی در ادامه گفت: «از منظر بنیادی، شرکتهای بورسی با تورم ساختاری، ناپایداری نرخ ارز و نبود شفافیت مالی مواجهاند. در حالی که شاخصهای جهانی مانند S&P500 یا DAX بر پایه دادههای واقعی حرکت میکنند، شاخص کل بورس ایران بیشتر بازتابی از سیاستهای مالی دولت و نحوه تخصیص رانت ارزی است. این تفاوت بنیادین باعث شده سرمایهگذار حرفهای، بورس را نه ابزار سرمایهگذاری بلکه صحنهای از مهندسی اعتماد عمومی بداند.»
کوچ سرمایه به بازارهای موازی اجتنابناپذیر است
به گفته این اقتصاددان، افت شاخص در پایان مهر تنها نشانهای از بحران اعتماد است: «در چنین شرایطی انتقال نقدینگی به بازارهای موازی اجتنابناپذیر است. در بازار طلا و ارز، حداقل عنصر عرضه و تقاضای واقعی هنوز زنده است. بررسیها نشان میدهد هر بار که شاخص بورس بیش از پنج درصد افت کرده، طی دو هفته بعد تقاضای سکه و دلار بین ۱۲ تا ۱۵ درصد افزایش یافته است.»
فرار از بورس، نتیجه بیاعتمادی به سیاستگذار
او افزود: «به زبان ساده، آنچه در آبان شاهد خواهیم بود نه کوچ سرمایه بلکه فرار از بازاری است که به ابزار کنترل سیاسی و مالی دولت تبدیل شده است. بورس ایران تا زمانی که از این وابستگی ساختاری جدا نشود و قواعد شفافیت، حاکمیت شرکتی و رقابت آزاد را نپذیرد، نه تنها نمیتواند سرمایه جذب کند بلکه خود به عامل تشدید بیاعتمادی در اقتصاد بدل میشود.»
تغییر الگوی اعتماد جهانی به نفع طلا
معصومپور در بخش پایانی گفتوگو با اشاره به تحولات جهانی توضیح داد: «افزایش ذخایر طلای بانکهای مرکزی نشانهای از تغییر در الگوی اعتماد جهانی است. زمانی که نهادهای پولی بزرگ به جای اوراق دلاری به خرید طلا روی میآورند، در واقع پیام میفرستند که ثبات مالی مبتنی بر ارزهای فیات در حال فرسایش است. این رفتار در شرایط تنشهای ژئوپلیتیکی، نه فقط تصمیمی اقتصادی بلکه اقدامی برای محافظت از ارزش ذخایر محسوب میشود.»
اثر روانی طلا بر سرمایهگذاران ایرانی
او افزود: «در ایران، این روند جهانی اثر روانی پررنگی دارد. اقتصادی که با نااطمینانی مزمن و انتظارات تورمی ساختاری مواجه است، چنین تحرکاتی را بهصورت بیاعتمادی به نظام پولی بینالمللی تفسیر میکند. همین ذهنیت موجب افزایش تمایل به خرید سکه و طلای آبشده شده است؛ زیرا بسیاری باور دارند وقتی بانکهای مرکزی به پناهگاه طلا میروند، نقدینگی شخصی نیز باید از پول کاغذی فاصله بگیرد.»
طلا، شاخص ناامنی مالی در ایران
معصومپور در پایان به خبرنگار گسترش نیوز گفت: «بازار طلا اکنون در نقطهای قرار دارد که سیاستهای انقباضی جهانی و نااطمینانی ژئوپلیتیکی اثر یکدیگر را خنثی کردهاند. اما در ایران، تأثیر ارز و تورم محلی این نوسانات را چند برابر میکند. تغییرات کوچک در انتظارات ارزی میتواند موجی از خرید هیجانی ایجاد کند که نه از تحلیل اقتصادی بلکه از ترس فرار ارزش ناشی میشود. در چنین فضایی، احتیاط سرمایهگذاران به سمت انباشت دارایی فیزیکی متمایل است، اما اگر بدون مدیریت ریسک انجام شود، خود میتواند به شکلگیری حبابهای کوتاهمدت منجر شود. طلا در آبان بیش از هر زمان دیگر شاخصی از احساس ناامنی مالی است؛ بازاری که از منطق اقتصادی تغذیه نمیکند بلکه از ترس و بیاعتمادی رشد مییابد.»