طبقه کارگری در آستانه حذف | دولت به تمام وعده هایش پشت کرد
بحران مسکن در ایران امروز فراتر از یک مشکل اقتصادی ساده است و به طور مستقیم با سرنوشت اجتماعی و امنیتی جامعه گره خورده است. زمانی که هزینههای زندگی و اجارهبها به حدی بالا میرود که کارگران توان تامین سرپناه مناسب خود را ندارند، انگیزه و امید برای ادامه فعالیت و تلاش روزمره به شدت کاهش مییابد. این وضعیت میتواند باعث شود نیروی کار مستعد و سختکوش به لایهای فراموششده و حذفشده از جامعه بدل شود، نسلی که بدون امنیت مسکن و آیندهای روشن، انگیزهای برای مشارکت در توسعه کشور ندارد.

مسکن نباید به کالایی لوکس و دستنیافتنی تبدیل شود، بلکه باید جزو حقوق اولیه هر شهروند، به ویژه کارگران، تلقی شود. وقتی خانه به عنوان یک نیاز ابتدایی تأمین نشود، اثرات آن نه تنها بر زندگی شخصی افراد، بلکه بر پویایی اقتصادی و اجتماعی کل کشور محسوس خواهد بود. طبقه کارگر که ستون اصلی تولید و خدمات جامعه است، با فقدان دسترسی به مسکن مناسب، در معرض آسیبهای اجتماعی و روانی قرار میگیرد.
پیامدهای اجتماعی بحران مسکن فراتر از فشار مالی است؛ احساس ناامنی و بیثباتی میتواند منجر به افزایش تنشهای اجتماعی شود. جامعهای که بخش بزرگی از نیروی کارش فاقد خانه باشد، با مشکلاتی نظیر افزایش فقر، بیکاری و حتی ناهنجاریهای اجتماعی مواجه خواهد شد. این موضوع همچنین به امنیت ملی و انسجام اجتماعی مرتبط است، زیرا احساس بیعدالتی و محرومیت میتواند به نارضایتی و اعتراضات گسترده منجر شود.
راهحلها باید هم اقتصادی و هم سیاستگذاری اجتماعی را در بر بگیرد. ارائه وامهای مسکن معقول، توسعه مسکن اجتماعی و افزایش دسترسی به زمینهای مناسب برای ساختوساز میتواند بخشی از این مشکل را حل کند. حمایت دولت و نهادهای مسئول در تامین مسکن برای کارگران نه تنها عدالت اجتماعی را تقویت میکند، بلکه بازدهی نیروی کار و ثبات اقتصادی را نیز تضمین میکند.
بحران مسکن و سرنوشت طبقه کارگر
در نهایت، حفظ انگیزه و امید در طبقه کارگر، کلید پایداری اقتصادی و اجتماعی است. وقتی خانه به عنوان یک حق اولیه تضمین شود، کارگران با انگیزه و آرامش بیشتری به تولید و فعالیت میپردازند و جامعه به سوی توسعه و رفاه حرکت میکند. بیتوجهی به این مسئله، هزینههای انسانی، اجتماعی و اقتصادی سنگینی به دنبال خواهد داشت که جبران آن دشوار خواهد بود.
نماینده کارگران در شورایعالی کار، با انتقاد از عملکرد دولتها در حوزه مسکن، قرارگاه مسکن که طی سال های اخیر مطرح شد را بیثمر دانست و گفت: طرحهای حمایتی فقط روی کاغذ ماندهاند و کارگران حتی توان اجارهنشینی را هم از دست دادهاند.
محمدرضا تاجیک، نماینده کارگران در شورای عالی کار درباره مشکلات کارگران در تأمین مسکن گفت:با وجود وعدههای متعدد درباره ساخت و تأمین مسکن کارگران، همچنان بخش بزرگی از جامعه کارگری کشور، از داشتن سرپناه مناسب محروماند. در دولت گذشته، «قرارگاه مسکن» با هدف ساماندهی این مسئله تشکیل شد، هیچ خروجی نداشت و شبیه یک برنامه واقعی نبود.
کارگران بیخانه، وعدههای بیسرانجام
وی درباره اینکه وضعیت مسکن کارگران را چطور ارزیابی می کنید افزود: وضعیت بسیار بحرانی است. مسکن برای کارگران نه فقط یک نیاز، بلکه تبدیل به بحران شده. بسیاری از کارگران حتی در حاشیه شهرها هم توان اجارهنشینی ندارند، چه برسد به خرید خانه. افزایش سرسامآور اجارهبها و قیمت زمین، خانهدار شدن را به رؤیایی دور از دسترس تبدیل کرده است. وقتی یک کارگر با حداقل حقوق، باید بیش از نصف درآمدش را فقط صرف اجاره کند، چطور میتواند به آینده فکر کند یا انگیزه کاری داشته باشد؟
تاجیک درباره عملکرد قرارگاه مسکن در دولت قبل گفت:متأسفانه «قرارگاه مسکن» در دولت گذشته بیشتر یک عنوان تبلیغاتی بود. نه برنامه روشنی داشت، نه خروجی مشخصی برای کارگران. ما انتظار داشتیم این قرارگاه، طرحهایی جدی و هدفمند برای دهکهای پایین درآمدی، بهویژه کارگران تدوین کند، اما در عمل هیچ تغییر محسوسی ایجاد نشد. ساختوسازهایی که وعده داده شده بود، یا به سرانجام نرسید یا اصلاً از ابتدا شروع نشد.
این نماینده کارگری درباره طرح های مسکن کارگری بیان کرد: اغلب طرحهای مسکن، چه ملی و چه حمایتی، بهگونهای طراحی شدهاند که کارگر عملاً نمیتواند وارد آن شود. سهم آورده اولیه، اقساط بالا، شرط داشتن سابقه بیمه خاص، یا حتی سکونت در منطقه مورد نظر، همه اینها باعث شده کارگرها عملاً از این طرحها کنار گذاشته شوند. نتیجه این شده که طرحهای مسکن برای کارگران، فقط روی کاغذ ماندهاند.
طبقه در حال حذف
وی درباره پیامدهای بی مسکنی برای کارگران ادامه داد:وقتی یک کارگر بعد از ۱۰یا ۱۵سال کار، هنوز نتوانسته حتی یک خانهی کوچک برای خانوادهاش تهیه کند، طبیعی است که احساس امنیت نکند. خیلیها مجبور شدهاند به مناطق دورافتاده مهاجرت کنند، یا در شرایط نامناسب زندگی کنند. این مسئله فقط اقتصادی نیست؛ مسکن، پایهی آرامش خانواده است. وقتی نباشد، خانواده از هم میپاشد، بهرهوری پایین میآید و آسیب اجتماعی افزایش پیدا میکند.
تاجیک با بیان اینکه از دولت انتظار داریم واقع بینانه به کارگران وعده مسکن دهد گفت: وعده دادن بدون پشتوانه، مشکلی را حل نمیکند. باید طرحهای مسکن با در نظر گرفتن وضعیت معیشتی کارگران طراحی شود. سهم آورده کاهش پیدا کند، وامها با بهره پایین و اقساط متناسب با حداقل حقوق پرداخت شوند. همچنین دولت باید زمینهای دولتی را در اختیار تعاونیهای کارگری قرار دهد تا خود کارگران بتوانند برای خود خانه بسازند. هیچ نسخهای موفق نخواهد بود، مگر اینکه کارگر را در متن تصمیمگیری قرار دهد، نه در حاشیه.
وی افزود: اگر چارهای اندیشیده نشود، کارگران از طبقهی در حال سختکوش به طبقهی در حال حذف تبدیل میشوند. نه انگیزه میماند، نه امید. این خطر فقط اقتصادی نیست، اجتماعی و امنیتی هم هست. مسکن نباید کالای لوکس باشد؛ باید حق اولیه هر کارگر باشد.