|

بحران درمان بازنشستگان به مرز خطرناک رسید

در حالی که بازنشستگان و بیماران خاص هر ماه مبالغی بابت بیمه درمانی می‌پردازند، دسترسی آن‌ها به ابتدایی‌ترین خدمات پزشکی به رؤیایی دوردست تبدیل شده است. نظام بیمه‌ای که قرار بود پشتوانه‌ی دوران سخت زندگی باشد، حالا خود به یکی از عوامل اصلی فشار و ناامیدی بدل شده؛ پرسش اصلی اما هنوز بی‌پاسخ مانده: این پول‌ها کجا می‌رود؟

اقتصاد

در شرایطی که بازنشستگان و بیماران خاص هر ماه مبالغی بابت بیمه درمانی از حقوقشان پرداخت می‌کنند، دسترسی آن‌ها به دارو و درمان به یک رؤیای دست‌نیافتنی تبدیل شده است. بیمه‌هایی که قرار بود تکیه‌گاه دوران کهولت باشند، امروز نه‌تنها باری از دوش برنمی‌دارند، بلکه با ناتوانی در جبران هزینه‌های درمانی، فشار مضاعفی بر این قشر فراموش‌شده تحمیل کرده‌اند. سؤال ساده اما مهم اینجاست: این پول‌ها دقیقاً کجا می‌روند؟

بحران درمانی بازنشستگان؛ چرا بیمه‌ها فقط پول می‌گیرند ولی خدمتی نمی‌دهند؟

حسن عباسی فعال رسانه ای گفت : در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان، بیمه‌های درمانی ابزاری برای تأمین هزینه‌های سلامت و کاهش بار مالی بیماری‌ها هستند، بازنشستگان و بیماران خاص در ایران—به‌ویژه در استان‌هایی چون ایلام—با شرایطی مواجه‌اند که بیشتر به بی‌دفاعی مطلق در برابر بیماری شبیه است تا برخورداری از یک سیستم حمایتی.

حق بیمه‌ای که هر ماه کسر می‌شود، ولی اثری در درمان ندارد

در حالی که هر ماه از حقوق بازنشستگان، مبالغی تحت عنوان بیمه درمانی کسر می‌شود، این بیمه‌ها عملاً توانایی جبران هزینه‌های درمانی و دارویی را ندارند. این تناقض دردناک، سؤالات جدی و بی‌پاسخی را در ذهن بازنشستگان ایجاد کرده: این پول‌ها کجا می‌رود؟ چرا وقتی بیمار می‌شویم، باید همه‌چیز را از جیب پرداخت کنیم؟

دارو نیست، درمان نیست، بیمه هم فقط تماشا می‌کند

یکی از عمیق‌ترین بحران‌های سیستم درمانی ایران، دسترسی محدود به داروهای حیاتی و درمان‌های خاص است. قیمت داروها سر به فلک کشیده و بیمه‌ها که باید حامی باشند، حتی در موارد پایه‌ای مانند تأمین سمعک، عینک، واکر یا عصا هم حمایت خاصی نشان نمی‌دهند. برای بازنشسته‌ای که تنها منبع درآمدش همان حقوق ماهانه‌ی محدود است، این شرایط چیزی جز فاجعه نیست.

پول‌های ناپیدا؛ ابهام در مصرف منابع بیمه‌ای

بازنشستگان حق دارند بدانند پول‌هایی که سال‌ها برای بیمه درمانی پرداخت کرده‌اند، صرف چه شده است. در نبود شفافیت، این سؤال به یک مطالبه‌ی عمومی بدل شده: چرا بیمه‌ها نمی‌توانند درمان‌های ضروری را پوشش دهند؟ چگونه می‌شود که یک سیستم بیمه‌گر، در بزنگاه‌های زندگی بیمه‌گذاران، ناتوان و بی‌اثر باقی می‌ماند؟

قانون‌نویسی برای آرشیو یا اجرا؟

طبق ماده ۲۳ قانون اساسی، دولت موظف به تأمین خدمات بهداشتی برای همه‌ی مردم است، به‌ویژه اقشار آسیب‌پذیر. ماده ۲۵ میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز ایران را ملزم به فراهم‌سازی حداقل استانداردهای زندگی برای شهروندان کرده است.

پیامدهای خطرناک بی‌توجهی به درمان سالمندان

نادیده‌گرفتن نیازهای درمانی بازنشستگان، فقط یک بحران اخلاقی نیست، بلکه تبعات اقتصادی و اجتماعی جدی دارد. فشار روانی، افسردگی، کاهش کیفیت زندگی و افزایش احتمال بیماری‌های مزمن از جمله پیامدهایی است که نه‌فقط بازنشستگان، بلکه کل سیستم سلامت کشور را گرفتار خواهد کرد.

سیستم درمانیِ ناعادلانه، فقط هزینه تولید می‌کند

افزایش هزینه‌های بستری، گسترش بیماری‌های لاعلاج و کاهش طول عمر، نتایج محتومی است که بی‌عملی بیمه‌ها در پی خواهد داشت. وقتی بازنشسته نتواند ساده‌ترین داروی موردنیازش را تهیه کند، هزینه آن به‌شکل تصاعدی از جیب دولت و جامعه پرداخت خواهد شد.

شفافیت، واژه‌ای گم‌شده در سیستم بیمه‌ای ایران

بیمه‌های درمانی نیازمند اصلاحات ساختاری فوری‌اند. افزایش پوشش خدمات پزشکی، پاسخ‌گویی شفاف به بیمه‌گذاران و ارائه گزارش‌های منظم درباره نحوه تخصیص منابع، تنها بخشی از اقدامات ضروری است. نظام بیمه‌ای باید از یک نهاد صرفاً پول‌گیر به یک حامی واقعی سلامت مردم تبدیل شود.

آینده‌ی بازنشستگان گروگان یک سیستم ناکارآمد

اگر امروز صدای بازنشستگان و بیماران خاص شنیده نشود، فردا جامعه‌ای بیمار، ناراضی و بی‌اعتماد به‌جا خواهد ماند. اصلاح بیمه‌های درمانی، دیگر یک انتخاب نیست—ضرورتی است که بیش از این نمی‌توان آن را به تعویق انداخت.

منبع: رکنا
کدخبر: 351048 امیر خیرخواهان

ارسال نظر