|
کدخبر: 207798 شهریار خادمی

گفتگوی گسترش نیوز با وزیر پیشین مسکن و شهرسازی:

گلوی خشک فلات ایران سیرآب می شود

در ایران پشت به دریا زندگی می‌کنیم یعنی دریا را نمی‌بینیم و به جای اینکه در شهرهای ساحلی از دریا برای آبرسانی به آن شهر استفاده کنیم، آب را از مناطق دیگر به آنجا می‌آوریم. این بخشی از سخنان علی عبدالعلی‌زاده، وزیر پیشین راه،‌ مسکن و شهرسازی است.

اقتصاد گلوی خشک فلات ایران سیرآب می شود

در گفتگویی که با عبدالعلی‌زاده داشتیم از او درباره پروژه انتقال آب خلیج‌فارس سوال کردیم.

چگونه با پروژه انتقال آب خلیج‌فارس آشنا شدید؟

برخی از دوستان فعال در پروژه، از همکاران من در دوره وزارت بودند. برخی را هم به واسطه رابطه کاری می‌شناختم. من، ایده‌ای تحت عنوان «مدیریت بدون پول» داشتم. این مفهوم را در دوره دکتری مدیریت، در قالب یک نظریه ارائه کردم. در دوران استانداری و وزارت هم سعی کردم نظریه خود را عملیاتی کنم. هنگام استانداری یک مجموعه بدهکار را تحویل گرفتم. در طی ۵ سال استانداری از هیچ مقام و سازمانی تقاضای پول نکردم. توانستم نرخ بیکاری را از ۹،۵ درصد به ۶،۶ دهم درصد کاهش دهم. در زمان استانداری من، سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی توسعه پیدا کرد؛ به‌طوری‌که اتوبان زنجان-تبریز بدون پول دولت و با پیگیری‌های من ساخته شد. شاید بتوان گفت که من نگاه مدیران آن دوره را عوض کردم. از بودجه دولتی به «کار با مردم» تغییر مسیر دادم. این هنر من در آن دوران بود. در وزارتخانه، از طریق تغییراتی که در سیاست‌های مربوط به زمین شهری اعمال کردم رانت‌خواری را به صفر رساندم. توانستیم آمار ساخت‌وساز مسکن را بهبود ببخشیم. همه این موفقیت‌ها بدون پول به دست آمد. مدیریت یعنی استفاده از منابع موجود برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن.

شهریار-خادمی-عبدالعلی-زاده

پروژه انتقال آب خلیج‌فارس به فلات مرکزی ایران از نظر حجم عملیات انجام شده، هزینه و تاثیری که بر طبیعت و آینده ایران خواهد داشت و از همه مهم‌تر به لحاظ تابو‌شکنی، یک پروژه عظیم به شمار می‌آید. اکثر کشورهای خلیج‌فارس و حاشیه مدیترانه از دریا و رودخانه‌های اطراف برداشت می‌کنند. ما برای اولین بار، این کار را انجام می‌دهیم پس تابوشکنی است. ما در ایران پشت به دریا زندگی کرده‌ایم یعنی به جای اینکه در شهرهای ساحلی از دریا برای آبرسانی به آن شهر استفاده کنیم، آب را از مناطق دیگر به آنجا می‌آوریم. به‌عنوان‌مثال در آبادان و خرمشهر تلاش داشتیم که از طریق کارون آبرسانی کنیم، درحالی‌که با احداث و تعبیه آب‌شیرین‌کن می‌توانستیم از آب دریا استفاده کنیم. اینکه آب دریا را از مسافت ۹۰۰ کیلومتری به اردکان یزد بیاوریم قطعاً تابوشکنی است. وزرای نیروی کشور یعنی آقایان چیت‌چیان و اردکانیان، چنین باوری نداشتند و از طرح حمایت نکردند. برای انجام چنین کار بزرگی دوستان، بنده را انتخاب کردند.

نقش شما در پروژه انتقال آب خلیج‌فارس چیست؟

 ۶ یا ۷ سال است که به عنوان رئیس شورای فنی در پروژه، حضور پاره‌وقت دارم. در دولت اول آقای روحانی، این بحث مطرح شد که این پروژه باید در زمره طرح‌های توسعه ملی قرار گیرد. وزیر نیرو مخالف بود اما به واسطه پیگیری‌ها، توضیحات و دفاع و پافشاری من به اولین طرح غیردولتی تبدیل شد که در صندوق توسعه ملی قرار گرفت. در برخی مناطق شاهد آن هستیم که صنعت و معدن، تعادل زیست‌محیطی را به هم زده و آب را از طبیعت گرفته‌اند. ما آب خلیج‌فارس را جایگزین می‌کنیم. به صنعت، آب باکیفیت می‌دهیم. این طرح، تعادل زیست‌محیطی را به هم نمی‌زند و آب طبیعی را به محیط‌زیست برمی‌گرداند. مدام به مردم گفته می‌شود که در مصرف آب، صرفه‌جویی کنید چون مصرف سرانه آب در فلان شهر اروپایی خیلی کمتر است. این در حالی است که مصرف آب شرب آنها بیشتر از ماست.

روند کار را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

در تهران نصف آب شرب مصرفی به بخش صنعت منتقل می‌شود و در آمار مربوط به سرانه آب شرب لحاظ می‌شود. این رویه اشتباه است. رودخانه‌ها و سدها خشک شده چون بخش زیادی از آب گران‌ قیمت و شیرین، توسط مصرف‌کنندگان پرمصرف استفاده می‌شود. این استفاده بیش از حد و غیرمجاز را هم در سرانه آب لحاظ می‌کنیم. آمارها باید اصلاح شود. باید آب بخش صنعت را از دریا تامین کنیم. البته این آب برای بخش کشاورزی، گران به حساب می‌آید. صنعت در آب شرب مصرفی مردم شریک است بنابراین نمی‌توانیم آب باکیفیت به مردم بدهیم. وزارت نیرو نمی‌تواند دو نوع آب (صنعتی و شرب) برای مردم تامین کند. اگر قرار بود که دولت این طرح را اجرا کند کمبود بودجه باعث می‌شد که هرروز، جایی از آن با مشکل مواجه شود. بخش خصوصی توانایی تامین هزینه را دارد و می‌تواند طرح را در بلندمدت ادامه دهد و به پیش ببرد.

دولت می‌تواند به عنوان دستمزد، بخشی از این آب را مورد بهره‌برداری قرار دهد. به عبارت دیگر می‌تواند آب را به بخش صنعت یا حوز‌ه‌های دیگری که صلاح می‌داند بفروشد. اتفاق جدیدی به شمار می‌آید. اینکه در کنار کالاهایی مثل فولاد، شیشه، غذا؛ آب هم به عنوان کالایی تجاری فروخته شود تازگی دارد. این درحقیقت مدیریت آب است و می‌تواند مصرف آب شرب را هم بهینه کند.

این پروژه، توجیه اقتصادی دارد و به تنهایی باعث اشتغال‌زایی برای هزاران نفر در بخش‌های مختلف می‌شود. بخش‌هایی مثل خطوط انتقال برق، ساخت تلمبه‌خانه‌ها و مخازن از آن جمله است. بخش عظیمی از کشور که از نعمت آب و برق محروم بودند از این مواهب بهره‌مند می‌شوند. از هر زاویه که نگاه کنید یک پروژه بنیادی و ملی است و به آبادانی کشور کمک می‌کند.

دستاورد این طرح چیست؟

ترکیه فرات را خشک کرده است. فرات، ستون فقرات کشاورزی عراق است. صدام دجله را از شمال یعنی از منطقه کردستان، منحرف کرد. این آب دجله است که کشاورزی عراق را زنده نگه داشته است. آب نداشتن فرات به این دلیل است که ترکیه روی تمام زیرشاخه‌های آن سد زده است. در نتیجه آب دجله به هورهای داخل ایران نمی‌ریزد و خشک شده‌اند. به محض وزیدن یک باد ضعیف، ریزگردها از زمین بلند می‌شود. شروع پروژه انتقال آب خلیج‌فارس در حقیقت برای آبرسانی به هورها و برطرف شدن مشکل ریزگردها بود. دستاورد این پروژه، تر شدن گلوی خشک فلات ایران است. می‌خواهیم به مردم بگوییم نگران کم‌آبی نباشید، نگران بی‌برنامگی و بی‌همتی مدیران باشید.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها