|
کدخبر: 121024

بورس هم تهدید و هم فرصت برای اقتصاد ایران

همزمان با افزایش قیمت در بازارهای دارایی و کالایی و متورم شدن اقتصاد بحث‌های ارتباط قیمتی بین دو بازار دارایی و کالا و خدمات در بدنه کارشناسی اقتصاد داغ شده است، به‌ویژه از زمانی که برخی کارشناسان اقتصادی بورس را منشأ اثرات تورمی معرفی و نسبت به آن هشدار دادند.

اقتصاد بورس هم تهدید و هم فرصت برای اقتصاد ایران

وحید شقاقی‌شهری تحلیل خود را از دینامیسم‌ تورم در شرایط کنونی اقتصادی ایران ارائه می‌کند.

این اقتصاددان خطاب به گروهی که بازار سرمایه را عامل رشد تورم می‌دانند، می‌گوید نباید منشأ پولی تورم را فراموش و تحلیلی برعکس از اوضاع به‌دست داد. اما با این حال او معتقد به نوعی سرریز تورم از بازار دارایی به بازار کالایی است و برای جلوگیری از این جریان منفی توصیه رشد بازار اولیه را به مسوولان می‌دهد. «در بازار سرمایه عمدتا سوداگری و سفته‌بازی پررونق است. واقعیت این است که دولت برای توسعه بازار اولیه برنامه داشته باشد به‌عنوان مثال دولت می‌تواند پروژه‌های کلان ملی را در بازار اولیه و در قالب صندوق پروژه تعریف کند، نمونه همان صندوق‌های دارا که اکنون راه افتاده است. اما در اینجا پروژه‌ها و طرح‌های عمرانی در قالب صندوق به بازار سرمایه عرضه خواهد شد.»

آیا در حال‌حاضر اقتصاد با تورم بازارهای دارایی مواجه شده است؟ به نظر شما اصولا بین بازار دارایی و کالایی چه ارتباط قیمتی‌ای وجود دارد؟

به‌طور سنتی و تقریبا تا سال گذشته عموم مردم ایران با ۴ بازار دارایی اصلی سروکار داشته‌اند؛ بازار طلا، خودرو، ارز و مسکن. به ترتیب میزان نقدشوندگی این ۴ بازار برای مردم اولویت داشتند و از این منظر دلار و خودرو هم نقدشوندگی بالاتری دارند و هم در مقیاس سرمایه‌های خرد معامله‌پذیرند، لذا همواره از جذابیت بالایی برای سرمایه‌های خرد و کلان برخوردار بود‌ه‌اند. اما از نیمه دوم سال گذشته نوعی حرکت خاموش را در بازار سرمایه شاهد بودیم. تقریبا از این تاریخ بازار سرمایه شروع به واکنش به تاخر زمانی نسبت به ۴ بازار دارایی گفته شده و حرکت تدریجی و بی‌سروصدای نقدینگی به سمت این بازار کرد. در این شرایط با اضافه شدن چند عامل دیگر، بازار سرمایه وارد مرحله جدیدی از رشد شتابان شد.

عامل اصلی این رشد چه بود؟

یک عامل اصلی عقب‌افتادگی رشد بورس نسبت به ۴ بازار دیگر بود. اگر روند ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته این ۴ بازار را نگاه کنید، نشان می‌دهد بازار سرمایه نسبت به دیگر بازارهای دارایی از عقب‌ماندگی بالایی برخوردار بوده است. عامل دیگر شیوع ویروس کرونا در اسفند ماه بود. در شرایط نگرانی و قرنطینه معاملات ۴ بازار دارایی یادشده متوقف شد، زیرا شرط لازم دادوستد در آنها حضور فیزیکی افراد است، ولی در مقابل یکی از ویژگی‌های مهم بازار سرمایه این است که بدون حضور فیزیکی و از طریق اینترنت امکان معامله وجود دارد. این امر در شرایط شیوع بیماری و قرنطینه کمک‌کننده بود و برای بازار سهام نقطه قوت بزرگی محسوب می‌شد. بازار طلا هم در فروردین ماه تا ۴۰ روز تعطیل شد و عملا از این تاریخ هجوم بی‌رویه مردم عادی به بازار سرمایه را شاهد بودیم. شاخص این بازار در فروردین حدود ۵۰۰ هزار بود و از بعد تعطیلات تقریبا هر روز همه ۶۴۰ نماد روزانه مثبت ۵ را پر می‌کردند. این روند تا اواسط اردیبهشت ماه ادامه یافت و از این تاریخ به بعد روند تا حدی متعادل‌تر شد اما با این حال همچنان با بازدهی بالای این بازار مواجه بودیم. اگر سه ماه اول بازار سرمایه را بررسی کنیم، بخشی از سهم‌ها بازده بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ درصد تا سه ماه اول امسال داشتند. به‌عنوان نمونه نمادهای خودرویی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصد در این دوره بازده داشتند. بازده نجومی و رشدهای عظیم هجوم مردم به این بازار را افزایش داد. برآوردها نشان می‌دهد که تاکنون ۱۰۰ هزار میلیارد تومان به این بازار جذب شده است.

این میزان رشد در بازار سرمایه چه تبعاتی برای اقتصاد کلان داشته است؟

من می‌خواهم بگویم بازار سرمایه نسبت به ۴ بازار دیگر مناسب‌تر است، هم می‌تواند فرصت و هم تهدید برای اقتصاد ایران باشد. بازار طلا و دلار کاملا بازارهای دارایی مخرب در اقتصاد محسوب می‌شوند و بازار خودرو و مسکن بینابین هستند، یعنی رشد قیمت در این دو بازار می‌تواند محرک رشد باشد و هم می‌تواند اثرات منفی در اقتصاد ایجاد کند. رشد قیمت مسکن در بازار باعث تحریک سرمایه‌گذاران می‌شود و هرقدر بازار مسکن در شرایط رکودی باشد کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. ولی به هر حال رشد قیمت خودرو و مسکن بر بخشی از دهک‌‌های درآمدی اثرات منفی باقی می‌گذارد و تبعات نامطلوب اجتماعی هم دارد. اما بازار سرمایه کاملا می‌تواند فرصت باشد، اقتصاد ایران همواره با یک چالش کمبود منابع مالی مواجه بوده و این تنگنای منابع مالی می‌تواند در بازار سرمایه مرتفع شود. در ایران عمدتا تامین مالی از مسیر منابع بانکی بود و بازار سرمایه نقش چندانی در تجهیز منابع بنگاه‌ها نداشت، در حالی که در دنیا بازارهای سرمایه نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در تامین منابع مالی برای بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری و اقتصاد کلان دارد. اگر واقعا این بازار سرمایه خوب برنامه‌ریزی شود می‌تواند یک فرصت برای اقتصاد باشد.

شما گفتید رشد بازار سرمایه هم می‌تواند فرصت و هم تهدید باشد. در چه شرایطی این فرصت‌ و تهدید به‌وجود خواهد آمد؟

بازار اولیه می‌تواند برای تامین منابع اقتصاد کمک کند و بسیاری از پروژه‌های ملی و بخش خصوصی هم نیازمند منابع مالی است که در بازار سرمایه می‌تواند فراهم شود. شاهد بودم که طی ۴ ماه گذشته بسیاری از مردم طلا و دلارها یا حتی خودرو و مسکن مازاد خود را فروختند و منابع آن را در بورس سرمایه‌گذاری کردند. اینها منابعی هستند که بلااستفاده و راکد بوده‌اند که فایده‌ای برای اقتصاد نداشتند، اما برای استفاده درست از آنها شرطی وجود دارد؛ اگر بازار اولیه همپای بازار ثانویه توسعه پیدا کند، می‌تواند تنگنای منابع مالی را برای کشور رفع کند و موجب رشد سرمایه‌گذاری و راه‌اندازی پروژه‌های بزرگ شود. ولی اگر نتوانیم بازار اولیه را توسعه و به‌طور کل بازار سرمایه را مدیریت کنیم، یک جایی می‌تواند تهدیدی برای اقتصاد و حتی امنیت ملی شود. وقتی عموم مردم سرمایه‌های خرد خود را به بازار آوردند، انتظار دارند که این بازار برای آنها سودآور باشد و اگر با اصلاحات و ریزش‌های سنگین مواجه شود می‌تواند موجی از اعتراضات در کشور ایجاد کند.

موضوعی که این روزها بسیار مطرح شده این است که افزایش قیمت در بازار سرمایه تا چه اندازه می‌تواند بر دیگر بازارها تاثیر بگذارد. نظر شما در این زمینه چیست؟

معتقد هستم عامل اصلی رشد قیمت در اقتصاد ایران رشد نقدینگی است و تا زمانی که موتور رشد نقدینگی روشن باشد، تورم هم در پی آن بالا خواهد رفت. آمارهای خرداد ۹۹ نسبت به خرداد ۹۸ نشان می‌دهد که بیش از ۳۰ درصد حجم نقدینگی رشد کرده است. این در حالی است که رشد اقتصادی کشور منفی ۵/ ۳ درصد بوده است.در چنین اقتصادی رشد نقدینگی کاملا تبدیل به نقدینگی سرگردان و در بازارها به سوداگری افراطی منجر می‌شود. مسئله این است که عامل تمام این افزایش قیمت‌ها در بازار دارایی‌ها به رشد نقدینگی برمی‌گردد. امسال حدود ۲۵۰۰ هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی رشد کرده است. با توجه به آهنگ رشد این شاخص، برآورد می‌شود که حجم نقدینگی در پایان سال به بالای ۳میلیون میلیارد تومان برسد. یعنی امسال به تنهایی ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار میلیاردتومان به حجم نقدینگی اضافه خواهد شد.

در این میان طبق آماری که رئیس سازمان بورس اعلام کرده، تاکنون ۱۰۰ هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی به بورس وارد شده است. اگر خوش‌بینانه فرض کنیم تا پایان سال ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به بازار سرمایه اضافه شود، باز ۵۰۰ هزار میلیارد تومان به ۴ بازار دیگر دارایی خواهد رفت. یعنی در اقتصاد ایران علت رشد قیمت در بازار دارایی‌ها، رشد نقدینگی است، بنابراین اگر قرار باشد رشد قیمت را کنترل کنیم، ابتدا لازم است که رشد نقدینگی را کنترل کنیم. تا زمانی که موتور رشد نقدینگی روشن باشد، عملا این رشد نقدینگی عامل رشد بازار دارایی‌ها و بعد از آن بازار کالاها و خدمات است. اما موضوع مهم این است که اول بازار دارایی‌ها رشد و در مرحله بعد این رشد به بازارهای کالا و خدمات سرریز می‌کند، اما باید به یاد داشته باشیم که ریشه این نوسان‌ها از موتور داغ نقدینگی است و متاسفانه دولت نتوانسته که این موتور را خاموش کند.

پس شما معتقدید حتی اگر بازار سرمایه هم رشد داشته باشد، باز با تورم در دیگر بازارها مواجه خواهیم بود؟

در حالت خوش‌بینانه از رقم ۸۰۰ هزار میلیارد تومانی که امسال به نقدینگی اضافه خواهد شد، ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به بازار سرمایه و مابقی ۵۰۰ هزار میلیارد تومان هم در ۴ بازار دیگر منتقل می‌شود. بنابراین چون زایش نقدینگی همچنان بالاست و بالای ۳۰ درصد رشد نقدینگی خواهیم داشت و در عین حال با نرخ تولید منفی مواجه هستیم، تورم در بازار دارایی‌ها طبیعتا ادامه‌دار خواهد بود و از آن به بازار کالا و خدمات سرریز خواهد کرد. پس ما مسئله را نباید برعکس تحلیل کنیم.

مسئله این است که ریشه همه اینها در خلق نقدینگی است که هر دوره به یک بازار سرازیر می‌شود. از آنهایی که می‌گویند بازار سرمایه انتظارات تورمی را دامن می‌زند، باید پرسید فرض کنیم اگر بازار سرمایه وجود نداشت، این حجم نقدینگی که امسال در اقتصاد تولید می‌شود به کجا می‌رفت؟ چون مطمئنا به تولید وارد نمی‌شد، رشد تولید منفی است و اقتصاد در شرایط رکودی قرار دارد و فضای کسب وکار هم با مشکلات عدیده‌ای مواجه است، پس اگر بازار سرمایه وجود نداشت این بازار طلا و دلار بود که نقش اصلی مقصد و مامن نقدینگی را داشت.

اگر در حساب‌های بلندمدت بانک‌ها می‌ماند چه اتفاقی می‌افتاد؟

چون نرخ تورم در اقتصاد ایران بالا است، بسیاری با نرخ سود ۱۵ و ۱۸ درصد حاضر نیستند پول خود را در بانک حفظ کنند، چون وقتی می‌بینند بازارهای دارایی جذابیت بیشتری دارد و در مقابل نرخ بهره حقیقی بانک‌ها منفی است، مطمئنا حداقل برای حفظ ارزش پول خود تغییر رویه می‌دهند. از سوی دیگر ما در آینده با نااطمینانی‌های زیادی مانند انتخابات امریکا و ایران، تحریم و امثالهم مواجه هستیم؛ موضوعی که موجب می‌شود مردم پول خود را به دارایی تبدیل می‎‌کنند. من می‌گویم از میان همه بازارهای دارایی‌‎ها، بازار سرمایه حداقل نسبت به ۴ بازار دیگر محاسنی دارد. طلا و دلار در صندوق امانات به‌صورت راکد نگهداری می‌شوند. بازار خودرو و مسکن نیز بینابین است، چون می‌تواند اثرات مثبت و منفی بر متغیرهای اقتصاد کلان داشته باشد، اما در مقابل بازار سرمایه یک فرصت است و اگر حجم نقدینگی ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی که تا سال آینده به این بازار ورود خواهد داشت، همراه با توسعه بازار اولیه باشد، حتما به رشد تولید کمک خواهد کرد و این هنر مدیران اقتصادی کشور خواهد بود که بازار اولیه را توسعه و عمق ببخشند و پروژه‌های سرمایه‌گذاری را در این بازار تعریف کنند. مهم است که ما بازار اولیه را توسعه دهیم و اگر نتوانیم رونق در بازار ثانویه نفعی برای اقتصاد کلان نخواهد داشت.

مسئله همین است، چگونه می‌شود همپای رشد بازار ثانویه، بازار اولیه را هم رشد داد؟

دولت باید برای توسعه بازار اولیه برنامه داشته باشد، به‌عنوان مثال دولت می‌تواند پروژه‌های کلان ملی را در بازار اولیه و در قالب صندوق پروژه تعریف کند مثل همان صندوق‌های دارا که اکنون راه افتاده است. اما در اینجا پروژه‌ها و طرح‌های عمرانی در قالب صندوق به بازار سرمایه عرضه خواهد شد. با خرید سهام این صندوق‌ها از سوی مردم، منابع لازم برای گسترش تولید تجهیز می‌شود، از سوی دیگر در آینده هم این صندوق‌ها به بهره‌برداری و سودآوری می‌رسد و قیمت سهام آنها رشد پیدا می‌کند. همچنین دولت می‌تواند دارایی‌های راکد و بلااستفاده خود را در بازار سرمایه عرضه کند.

اگر اتفاقا دولت برای بازار اولیه و صندوق‌های پروژه برنامه داشته باشد نقدینگی می‌تواند در بازار سرمایه به بهترین محل برای رشد تولید تبدیل شود. اگر این اتفاق نیفتد همه منابع به بازار ثانویه سرازیر می‌شود و با ایجاد سودهای نجومی اثرات منفی‌ای مانند تشدید نابرابری، ایجاد حباب در قیمت سهام و بازده غیرمنطقی برجای خواهد گذاشت. لذا هنر این است که بازار اولیه را توسعه دهیم و این مهم باید در شرایط حاضر که نقدینگی وارد بازار شده صورت گیرد. اگر با تاخیر این اقدام صورت گیرد نقدینگی با یک گردش در بازار ثانویه وارد دیگر بازارهای دارایی خواهد شد.

منبع: دنیای اقتصاد

ارسال نظر