|
کدخبر: 266942 امیرمحمد درویش

گزارش میدانی گسترش نیوز از وضعیت دستفروشان پاساژ علاالدین

کلاهبرداری در روز روشن / شغل این افراد سیاه زنی است

مقابل پاساژ علاالدین پر شده است از دستفروشانی که کالاهای تقلبی را به اسم اصل می فروشند و اگر دقت زیادی در خرید نداشته باشید ممکن است سر شما را کلاه بگذارند.

اجتماعی کلاهبرداری در روز روشن / شغل این افراد سیاه زنی است

شاید کم تر کسی باشد که برای خرید تلفن همراه به پاساژ علاالدین مراجعه نکرده باشد. حتی اگر به این پاساژ مراجه نکرده باشید، قطعا اسم آن را زیاد شنیده اید و متوجه آن شده اید که مقابل آن جا دستفروشانی هستند که اقدام به فروش گوشی های تقلبی و یا دست دوم به اسم نو می کنند. شنیده ایم که حتی اکثر این تلفن های همراه، سرقتی بوده و خریدار هرگز متوجه این قضیه نمی شود. اما ماجرا فقط به فروش تلفن همراه ختم نمی‌شود. لوازم جانبی بی کیفیت و یا حتی خراب، از جمله مواردی است که این دستفروشان اقدام به فروش آن ها می کنند. برای متوجه شدن نحوه کار آن ها و لوازم هایی که مقابل این پاساژ به فروش می رسد به خیابان جمهوری تهران،نرسیده به پل حافظ رفتیم تا از نزدیک شاهد فعالیت این دستفروشان باشیم.

کابل-شارژ

 

فروش لوازم جانبی تقلبی به جای اصل

ساعت یک ظهر است و گرما به اوج خود رسیده. از دور سایه بان هایی را مقابل پاساژ علاالدین می توان دید. برای خود چتر درست کرده و زیر آن بساط خود را پهن کرده اند. می توان انواع شارژر، کابل شارژ، پاوربانک و... را مشاهده کرد. نزدیک یکی از همین فروشندگان شدم. سرش خلوت بود و مشتری نداشت. داداش کابل شارژ برای این گوشی چنده؟«این گوشی رو فقط اورجینال دارم، سیصد تومن، یک سالم برات ضمانت می کنم حرفه ای»چرا انقد گرون؟ از کجا بفهمم اورجیناله؟ «هرچی جلوتر بری گرون ترم میشه. اینجارو ببین،دست به سیم بزنی از جنسش متوجه میشی که اورجیناله. ببین یه ضخامتی داره.  شارژر های تقلبی این ضخامتو نداره»

کاملا مشخص بود که دروغ می گوید و شارژر تقلبی را به اسم اورجینال می فروشد. شاید اگر کسی متوجه این قضیه نباشد، مبلغ را پرداخت کرده و به راحتی سرش کلاه می رود. از او تشکر کردم و به مسیرم ادامه دادم.

 

موبایل-دزدی

کمی جلوتر،بساط دیگری پهن بود و تعدادی تلفن همراه روی آن قرار داشت. قیمت یکی از تلفن های همراهی که می دانستم چند است از او پرسیدم، در جواب گفت«فقط یکم ال سی دیش ترک خورده،اینم بهت می دم دو میلیون.»باور کردنی نبود،حداقل قیمت این گوشی هشت میلیونه،چطور با این قیمت پایین این گوشی را می فروشد؟داداش جعبه هم دارد؟«جعبه؟جعبه می خوای چی کار کنی؟مهم گوشیه که قیمتش مناسبه دیگه دنبال جعبه نباش. می خوای یا نه؟»نه دست شما درد نکنه. گوشی بدون جعبه احتمال دزدی بودن آن را تا حد زیادی بالا می برد.

معامله گوشی های سرقتی

اندکی جلو تر صداهایی به گوش می رسید. انقدر آرام می گفتند که باید نگاهشان می کردی تا دوباره حرفشان را تکرار کنند. داداش فروشنده ای؟چیه گوشیت؟بیا اینجا قیمت خوب می خرم.در همین لحظه، دستی به روی گوشی من آمد. با ترس نگاهش کردم،اولش فکر کردم که قصد سرقت گوشی را دارد اما بعد از چند لحظه گفت:«فروشنده ای؟بیا بریم اون جا وایسیم حرف بزنیم. باطریت سالمه؟سالم باشه بیشترم برمیدارم ازت. جعبه هم نداشته باشی یه قیمتی ازش کم می کنم.»امان حرف زدن نمی داد. هرطور شده می خواست گوشی را بخرد. گفتم اصلا قصد من فروش نیست.«آها پس قصد خرید داری؟گوشی از اون ور آب اومده دارم حرفه ای اما چون توی بار بوده یکم خط و خش داره اما سالمه»آقا من داشتم از این جا رد می شدم فقط نه قصد خرید دارم نه فروش. این را که گفتم از کنارم رفت و مجدد مقابل دیوار ایستاد و جلوی شخص دیگری را گرفت. خودم را به وردی پاساژ رساندم.

ناراحتی کسبه پاساژ از حضور دستفروشان

وارد پاساژ شدم و به یکی از مغازه های طبقه اول رفتم. به هوای خرید قاب برای گوشی سعی کردم سوالاتی از فروشنده بپرسم.آقا این دستفروشای این جا جلوی کاسبی شمارو نگرفتن؟«چرا آقا. خوبم جلوی کاسبی مارو گرفتن. جنس بی کیفیت میدن به مردم به اسم اصل،اونوقت مشتری هم فکر می کنه خوبه از همون جا می خره. دیگه توی پاساژ نمیاد که. هرچقدرم ما اعتراض کردیم و نامه نوشتیم به شهرداری،فایده ای نداره که نداره.»جنساشون تقلبی و دزدیه اکثرا؟«اکثرا آره،بعضی هاشون هم سیاه میزنن به مردم. برو خداروشکر کن تاحالا سیاه بهت نزدن.»سیاه نزدن؟یعنی چی؟«سیاه زنی دیگه. یعنی گوشی چینی رو به اسم اورجینال می دن به مردم. بعدشم که طرف برمی گرده اصلا گردن نمی گیرن که این گوشی رو فروختن. اصولا نمیشه راحت فهمید،شاید بعد چند ماه بشه متوجه شد. اینایی که این جا بساط می کنن و گوشی می فروشن همشون باهم یه باند هستن.خیلیم راحت سر بقیه رو کلاه می ذارن اگه متوجه نباشی.البته اینم بگما،اکثرشون دلال های همین مغازه های اینجان. بساط پهن کردن . لوازم اونارو می فروشن. اونایی که لوازم جانبی دارن.»اینا درآمدم دارن؟«خیلی زیاد.مخصوصا اینایی که گوشی معامله می کنن. خیلیاشونو من می دونم کارشون چیه و چجوری این گوشی ها به دستشون رسیده ولی خب من کاسبم و می ترسم حرفی بزنم. اینا خطرناکن،روزی چهار تا پنج میلیون درآمد دارن و یهو می بینی یک هفته پیداشون نمیشه. داداش اون قابی که برای گوشیت خواستی پیدا نکردم شرمنده»از او تشکر کردم و از پاساژ بیرون آمدم.

گوشی-سرقت

 

همان سناریو همیشگی در حال اجرا بود و خریداران و فروشندگان گوشی، مرتب جلوی عابران پیاده را می گرفتند و قصد داشتند که یا گوشی آن ها را به پایین ترین قیمت بخرند یا گوشی های دست دوم و تقلبی یا بعضا دزدی را به آن ها بفروشند. در همین لحظه، شخصی کنار من ایستاد و گفت:«داداش اگه فروشنده ای توی پاساژ نفروش. بیا اینجا خودم قیمت خوب ازت می خرم.» صورتش پر بود از خط و خش های بزرگ و روی دست هم چند جای بخیه دیده می شد.قصد داشت گوشی من را دو میلیون بخرد.نه داداش قصد فروش ندارم.

اکثر تلفن های همراهی که در این جا معامله می شود بدون کارتن و بدون شارژر هستند و همین امر باعث می شود به راحتی متوجه سرقتی بودن آن ها شد. شاید در زمان های قبل این چنین نبود و مردم به راحتی از همین دستفروشان خرید می کردند.اما حال این پیاده رو به عنوان مرکز خرید و فروش گوشی های دزدی بر سر زبان ها افتاده است.

لوازم جانبی هم به همین صورت است. کیفیت پایین و چنس های درجه سه که در بسساط این دستفروشان دیده می شود،صدای بسیاری از مردم را درآورده است و آن ها منکر فروش جنس تقلبی می شوند زیرا که این دستفروشان به صورت تیمی فعالیت می کنند و آن قدر قدرت گرفته اند که دیگر زور کسی به آن ها نمی رسد. بد تر آن که این دستفروشان با سناریویی از پیش ساخته شده و سر رهگذران پیاده روی پاساژ علاالدین را کلاه می گذارند.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها