|
کدخبر: 201782

فریاد اعتراضی معلمان این بار با خودکشی

ماجرای خودکشی معلم اهل استان فارس به دلیل مشکلات مالی بازتاب گسترده‌ای داشته است. وضعیت معیشتی مردم روز به روز بدتر می‌شود.

آموزشی فریاد اعتراضی معلمان این بار با خودکشی

این روزها برخی از مردم دیگر راهی برای بیان درد‌ها و به سامان شدن زندگی‌شان نمی‌یابند. جز آنکه خود را تمام کنند. خودکشی‌های خشن و در ملاعام فریاد اعتراض این مردم دردمند است، فریادی که معلمان نیز در صف آن قرار گرفته‌اند.

خرداد ماه سال گذشته حسین گوهرشناس معلم ۶۸ ساله بوشهری خود را به دار فقر آویخت، داری که تنها طناب آن را خودش مهیا کرده بود، اما ملزومات آن پیش‌تر توسط هزینه‌های کمرشکن زندگی و بی‌توجهی مسئولان ذیربط به معیشت و نیاز‌های او فراهم شده بود.

تیر ماه امسال نیز امین کیان‌پور ۴۳ ساله معلم ریاضی در اصفهان درحالی‌که به دلیل درگیری در یک پرونده ملکی و نرسیدن به حقوقش خود را مقابل دادگستری این شهر به آتش کشید تا شاید بالاخره فریادش شنیده شود. شعله‌های آتشی که پیکرش را بلعید بلندترین صدای تظلم‌خواهی او بود. مرداد ماه نیز یک معلم در آستانه بازنشستگی و با سابقه ۳۱ سال خدمت در آموزش و پرورش نائین به زندگی خود پایان داد.

برخی از شنیده‌ها حاکی از آن است که همین چند روز پیش نیز یک معلم از اهالی استان فارس به دلیل عدم توانایی در تامین رهن مسکن و جواب شدن از سوی صاحبخانه تهدید به خودکشی کرده است که این تهدید به خودکشی، آنچنان جدی بوده است که دوستان او با جمع‌آوری پول مشکلش را حل کرده‌اند.

حالا هم خبر خودکشی یک معلم در شهر گراش از توابع استان فارس دست به دست می‌شود. این معلم ۳۲ ساله به نام غلامعباس یحیی‌پور خود را در مدرسه حلق‌آویز کرد درحالی‌که علت خودکشی او مشکلات مالی و درخواست وام عنوان شده است.

معلمی که خودش را در مدرسه حلق‌آویز کرد

یکی از دوستان غلامعباس یحیی‌پور درباره او به جامعه ۲۴ می‌گوید: «از زمانی که با او آشنا شدم بیشتر از مشکلات مالی که معلمان با آن دست به گریبان هستند گلایه داشت. هنوز ازدواج نکرده بود و آرزو داشت از وضعیت مالی نامناسبش در بیاید. سعی کرد در کسب و کار‌های اینترنتی سرمایه‌گذاری کند، اما سرش را کلاه گذاشتند. این سرمایه‌گذاری‌ها را با قرض و قوله و وام انجام می‌داد، اما متاسفانه موفقیت‌آمیز نبودند.»

«بار‌ها به او پول قرض دادیم آخرین بار قبل از عید فطر بود که مبلغی قرض خواست. گفت می‌خواهد باقی‌مانده وام قبلی را تسویه کرده و وامی جدید بگیرد. مبلغ را قرض دادم. با این حال وقتی با او صحبت کردم مشخص شد که به محض اینکه وام را به حسابش ریخته‌اند حسابش مسدود شده. علت مسدود شدن حسابش هم آن بود که ضمانت شخصی دیگری را کرده و آن فرد هم اقساط وامش را پرداخت نکرده بود.»

«از دوستانش هرازگاهی قرض می‌گرفت، اما برای ما مشخص نبود که این پول‌ها کجا خرج می‌شود، به همین دلیل هم با احتیاط به او قرض می‌دادیم. خانواده‌اش خیلی برای او زحمت می‌کشیدند و حتی کل بدهی‌های او را پرداخت کرده و از ما خواستند که به او پول قرض ندهیم آن‌ها می‌گفتند با این قروض نه تنها مشکلاتش حل نمی‌شود که به آن‌ها اضافه هم می‌شود. به دلیل همین مشکلات بود که به شدت از نظر روحی به هم ریخته شد.»

«غلامعباس در مجموع ۱۲، ۱۳ سال سابقه کار داشت، مدتی معلم ریاضی بود. بیشترین مشکل او سقف آرزوهایش بود که با حقوق آموزش و پرورش به جایی نمی‌رسد. وقتی به او می‌گفتم چرا ازدواج نمی‌کند می‌گفت با این حقوق نمی‌شود. با اینکه از معلمی به سمت پست معاونت اجرایی مدرسه رفته بود و در این جایگاه مشغول کار بود و تا جایی که می‌دانم با توجه به این پست حکم حقوقی‌اش حدود ۷ میلیون تومان بود، اما باز هم تامین زندگی و رسیدن به آرزوهایش سخت بود، مساله‌ای که برای همه ما معلمان قابل درک است.»

«او پیش از اینکه خودکشی کند چند باری اعلام کرده بود که بالاخره روزی این کار را خواهد کرد به همین علت هم همه سعی می‌کردیم مراقب او باشیم. وقتی او را در مدرسه پیدا کردند هنوز نمرده بود، اما در نهایت دچار مرگ مغزی شد و اعضایش را اهدا کردند.»

«به دلیل همین شرایط مالی است که بسیاری از معلمان دیگر اولویت‌شان معلمی نیست و در سایر مشاغل هم مشغول به کار شده‌اند. این موضوع به آموزش و پرورش لطمه می‌زند. ما همواره می‌گوییم آموزش و پرورش مانند یک کشتی بی‌ناخدا شده است به دلیل اینکه مشکلات مالی کاری با معلمان کرده است که دیگر اولویت معلم، معلمی کردن نیست و معلم برای تامین معاش خانواده باید دو شغل یا حتی سه شغل داشته باشد.»

مدیر آموزش و پرورش شهرستان گراش، اما مدعی شده که غلامعباس گرفتار سایت‌های شرط بندی شده بوده و وام آموزش و پرورش را برای همین موضوع می‌خواسته است.

این سخن، اما واکنش خانواده غلامعباس را به دنبال داشت، برادر او ضمن تکذیب درگیری غلامعباس با سایت‌های شرط‌بندی گفته است: «برادرم تقاضای یک وام کرده بود و برای اخذ وام باید ۵ میلیون تومان پول را به عنوان ودیعه اولیه به بانک می‌سپرد. اما تنها ۳ میلیون و هشتصد هزار تومان از پول را تهیه کرده بود. او از یکی از دوستانش تقاضا کرده بود که یک میلیون و دویست هزار تومان به او قرض بدهد تا بتواند بعد از گرفتن وام پول را پس بدهد. اما فشار‌های عصبی روی برادرم زیاد شد و همه عوامل دست به دست هم تا اینکه بالاخره تصمیم به خودکشی گرفت، بنده بابت اتهامی که به برادرم وارد کرده اند به بازرسی اداره آموزش و پرورش مراجعه کرده و موضوع را با شکایت پیگیری می‌کنم.»

معلمان زیریوغ برده‌داری مدرن

یکی از معلمان استان فارس که نمی‌خواهد نامش فاش شود درباره مشکلات معیشتی معلمان  می‌گوید: «از زمانی که در آموزش و پرورش استخدام شدم یعنی بیش از ۲۰ سال پیش همواره معلمان را در خصوص وضعیت حقوق و معیشتی‌شان معترض دیده‌ام. وضعیت حقوقی معلمان نسبت به سایر کارکنان دولت به شدت پایین است. روز گذشته تعدادی از همکاران من با نماینده‌های شیراز در مجلس درباره مشکلات حقوقی‌شان صحبت کرده‌اند، اما پاسخی که شنیدند این بود که حقوق شما با سایر کارمندان دولت به یک اندازه است، درحالی که چنین نیست معلمان هر چه دارند در فیش حقوقی آنهاست و از مزایای شغلی و موارد رفاهی محرومند. اضافه کاری هم یا ندارند یا اگر تحت شرایط خاصی داشته باشند با فاصله یکی، دو ساله به آن‌ها پرداخت می‌شود، درحالیکه در سایر سازمان‌ها حتی اگر فرد اضافه کاری هم نکند برایش اضافه کار در نظر می‌گیرند که گاهی عدد آن به ۱۸۰ ساعت هم می‌رسد. البته ممکن است کارمندان ادارات آموزش و پرورش اضافه کاری مانند سایر دستگاه‌های دولتی داشته باشند، اما درباره معلمان اینگونه نیست.»

«ما چند نوع معلم در آموزش و پرورش داریم. یک گروه معلم‌های شرکتی هستند که توسط پیمانکارانی که مدارس را اجاره کرده‌اند. استخدام می‌شوند و میزان حقوق آن‌ها نهایتا یک میلیون تومان است که در مناطق محروم حضور دارند. در منطقه سیستان و بلوچستان تعداد زیادی از این پیمانکار‌ها وجود دارند، معلمی شرکتی را می‌شناسم که ۳ سال پیش حدود ۵۰۰ هزار تومان حقوق می‌گرفت. بیمه هم بعید می‌دانم داشته باشند اگر هم تحت پوشش بیمه باشند که حقوقشان کمتر از یک میلیون تومان هم می‌شود. گاهی پرداخت حقوق آن‌ها یکسال طول می‌کشد.»

«گروه دیگر معلمان حق‌التدریس هستند که تعداد آن‌ها حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر است. حقوق امسال این گروه حدود ۲ تا ۲.۵ میلیون تومان بود. این معلم‌ها طی تابستان از حقوق و بیمه محروم بوده و نهایتا خودشان مبلغ بیمه را پرداخت می‌کنند. امسال ۷ نفر از همکاران من در مدرسه حق‌التدریسی در مقطع ابتدایی بودند که ماهیانه ۲۵ ساعت کار می‌کردند.»

«گروه دیگر معلمان جوانی هستند که از دانشگاه فرهنگیان وارد مدارس شده‌اند یا اینکه از طریق ماده ۲۸ استخدام شده‌اند. این معلم‌ها یا پیمانی هستند یا استخدام آن‌ها قطعی شده است. حقوق این گروه ولو با ۵ سال خدمت کمتر از ۴ میلیون تومان است. به علاوه آنکه بیمه و بازنشستگی و مالیات هم از فیش حقوقی آن‌ها کم می‌شود، یعنی حدود یک میلیون تومان بابت این موارد از حقوق‌شان کسر می‌شود.»

«معلمانی که در مدارس غیرانتفاعی کار می‌کنند هم به واقع تحت برده‌داری مدرن قرار گرفته‌اند. چند روز پیش از یک معلم حق‌التدریس که در مدرسه غیرانتفاعی کار می‌کند و ۱۲ سال هم سابقه خدمت دارد صحبت کردم، می‌گوید حقوق او ماهیانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. این ظلم مضاعف در مدارس غیرانتفاعی رخ می‌دهد که از ناحیه شهریه دانش‌آموزان میلیارد‌ها تومان درآمد دارند، اما به معلمان اینگونه ظلم می‌کنند.»

«من ۲۵ سال سابقه خدمت دارم و سعی کردم تمام حواسم را روی کار معلمی متمرکز کنم، هرگز هم سراغ کار دیگری نرفته ام. اما واقعا زندگی ما به سختی می‌گذرد. با این میزان گرانی و این سطح از حقوق مدت‌هاست ندیده‌ام که معلمی صاحب خانه شود. به لحاظ میزان حقوق تفاوتی میان معلمان در شهر‌های بزرگ و کوچک نیست، اما هزینه‌ها متفاوت است. مثلا یک معلم در تهران هزینه‌های بیشتری دارد، اما می‌تواند به سایر مشاغل هم اشتغال داشته باشد مثلا در اسنپ کار کند کسی هم او را نمی‌شناسد و مشکلی پیش نمی‌آید، اما در شهر‌های کوچک وضعیت متفاوت است و چون این شهر‌ها کوچک هستند معلمی که مثلا مسافرکشی کند بلافاصله شناسایی شده و مورد ریشخند قرار می‌گیرد به این دلیل که معمولا در این جوامع کوچک اینکه معلم به شغل دیگری هم بپردازد مورد پسند مردم نیست.»

«معتقدم اگر یک دهم معلمان تهران برای اعتراض به مقابل مجلس یا آموزش و پرورش رفته و پیگیر مسائل معلمان باشند در عرض یکسال مشکلات حل می‌شود، اما این کار انجام نمی‌شود و معلم ترجیح می‌دهد به جای اینکه چنین کاری کند سراغ کار برود تا بتواند از پس هزینه‌های سرسام آور زندگی در تهران بربیاید. وقتی معیشت و بدهکاری به فرد فشار می‌آورد وقتی مشکل مسکن امان او را می‌برد، زمانی که شرمنده خانواده باشد قطعا دچار افسردگی می‌شود.»

آموزش و پرورش اتاق سرایداری را هم از معلم دریغ می‌کند!

«معتقدم اگر مشکل مسکن معلمان حل شود به آن‌ها کمک بسیاری می‌شود. خصوصا معلمانی که به تنهایی درآمد خانه را تامین می‌کنند با مشکلات بسیاری به‌ویژه در حوزه مسکن دست و پنجه نرم می‌کنند. در شهر ما بیش از ۲۰ مدرسه وجود دارد که اتاق سرایداری خالی مانده، اما به خاطر بخشنامه آموزش و پرورش، مدرسه نمی‌تواند این اتاق‌ها را در اختیار معلمان بگذارد. اما اگر این اقدام انجام شود حداقل ۲۰ معلم از شرایط بسیار بد رها می‌شوند. گرچه زندگی در این اتاق‌ها سخت است، اما معلمانی را می‌شناسم که آنقدر شرایط‌شان سخت است که حاضرند در این اتاق‌ها زندگی کنند تا حداقل مشکل مسکن‌شان حل شود. حتی برخی از معلمانی که در این اتاق‌ها زندگی می‌کردند به دلیل بخشنامه وزارتخانه از این اتاق‌ها بیرون شدند.»

«البته مشکلات تنها مربوط به معلمان نیست و خدمتگزاران مدارس هم از زمان شیوع کرونا و تعطیل شدن آموزش حضوری با مشکلاتی مواجه شده‌اند. در گذشته این افراد می‌توانستند از طریق مدیریت بوفه مدرسه درآمدی هم کسب کنند. این افراد امروزه در چنان شرایط سخت اقتصادی قرار گرفته‌اند که در برخورد با بسیاری از آن‌ها متوجه شده‌ام به سوی کارگری کشیده شده‌اند، یعنی در میدان شهر می‌ایستند به امید اینکه کسی برای کارگر اعلام نیاز کند.»

 

منبع: خبرآنلاین
  • ناشناس ارسالی در

    مدیر کثافت پاچه خواری را باید به گاری ب ست

  • علیزاده ارسالی در

    با سلام . کارمند بانک و دیگر کارمندان از شهرداری تا وزارت نفت و ....بانصف سابقه من حداقل دوبرابر بیشتر حقوق می گیرند ! ۱۵ سال سابقه کار در روستاهای محروم دارم و رتبه ام عالی است با ۲۰ سال سابقه. ۴۱ سالگی ازدواج کردم و فرزندی هم ندارم . مس تاجرم و ماشین هم ندارم . امیدوارم هرچه زودتر سکته کنم و بمیرم و از منت های این دولت خلاصی پیدا کنم ‌.

ارسال نظر