موبایل لوکستر از طلا شد
در حالیکه کشور در شرایطی نگرانکننده و مبهم به سر میبرد و سایه شوم جنگ همچون ابری سنگین بر آسمان سیاسی و اجتماعی کشور سایه افکنده، این سؤال اساسی برای بسیاری از شهروندان و فعالان اقتصادی به وجود آمده است که بازارهایی همچون موبایل که همواره نسبت به تحولات امنیتی و سیاسی حساس بودهاند، این روزها در چه وضعیتی قرار دارند و چه آیندهای در انتظار آنهاست؟

با ادامهی تنشهای منطقهای و عدم اطمینان نسبت به پایان قریبالوقوع بحران، بازار موبایل در ایران نیز همچون سایر حوزههای اقتصادی، دستخوش نوسان و اضطراب شده است. از یک سو، واردکنندگان و فروشندگان بزرگ در حالت تعلیق به سر میبرند و از ترس افزایش قیمت ارز، دست از خرید کشیدهاند، و از سوی دیگر، مصرفکنندگان نیز خریدهای خود را به تعویق انداختهاند یا تنها به گزینههای ارزانتر و ضروریتر بسنده میکنند.
نباید فراموش کرد که بازار موبایل در ایران نهتنها به عنوان بستری برای فروش کالاهای دیجیتال، بلکه به عنوان یکی از شاخصهای سنجش اعتماد عمومی به ثبات اقتصادی کشور عمل میکند. هر نوع تشدید بحران، بهویژه در سطح امنیتی و نظامی، به شکل مستقیم بر قیمتها، میزان عرضه، و نوع تقاضا در این بازار تأثیر میگذارد. گزارشهای میدانی نشان میدهد که در پی انتشار اخبار جنگی و ناامنی، خرید و فروش موبایل در بسیاری از فروشگاهها متوقف شده یا با شیب چشمگیری کاهش یافته است.
از سوی دیگر، تداوم سایه تهدیدات خارجی، نگرانیهایی را نسبت به اختلال در زنجیره تأمین موبایلهای وارداتی نیز بهوجود آورده است. تحریمها، بسته شدن مسیرهای لجستیکی، و نوسان قیمت دلار، همگی عواملی هستند که در چنین شرایطی، آیندهی بازار را بیش از پیش غیرقابل پیشبینی کردهاند. واردکنندگان دیگر تمایلی به ریسکهای سنگین ندارند و فروشندگان خرد نیز با احتیاط مضاعف کار میکنند، چرا که هر روز احتمال تغییر معادلات وجود دارد.
در نهایت باید گفت بازار موبایل، مانند نبضی حساس از وضعیت کلی کشور، در وضعیت نیمهتعلیق و انتظار به سر میبرد. تا زمانی که فضای سیاسی و امنیتی به ثبات نرسد و افق روشنی برای بازگشت آرامش ترسیم نشود، این بازار نیز نمیتواند مسیر روشنی برای خود بیابد؛ نه برای عرضهکنندگان، نه برای خریداران، و نه برای سرمایهگذارانی که روزی بازار موبایل را یکی از حوزههای سودده و امن میدانستند.
بهجای اینکه درباره قیمت دلار و ویژگیهای موبایلها صحبت کنند، درباره اتفاقات و تنشهای این روزهای ایران حرف میزنند. آنها در قلب تپنده بازار موبایل کشور فعالیت دارند؛ فروشندگان بازار موبایل علادین که تقریبا چندی پیش مغازههای خود را بسته بودند، حالا به قول خودشان دوباره ویترینهایشان را چیدند.
ظهر دوم تیر ماه است، چند ساعت مانده به موشک باران سر ظهری که همه اهالی پایتخت را غافلگیر کرد. راننده ماشینی که با آن به سمت علادین در حرکت هستم میداند که خبرنگارم و قصد تهیه گزارش از وضعیت بازار برای زومیت را دارم. میپرسد: مگر بازار باز است؟ میگویم: دنبال همین آمدهام. وقتی به تقاطع حافظ و جمهوری میرسیم میگوید: میبینی که باز هستند؛ بیا همین را بنویس و برگردیم. اما واقعیت اینجاست وضعیت بازار علادین زیر موشک باران تهران برایم جذابتر از اینست که به دیدنش از دور اکتفا کنم.
بهجای یک مامور امنیتی، چهار مامور امنیتی دم در علادین هستند. تنها یک در از پاساژ باز است و سایر درهای این مجتمع بسته شده است. ماموران بهدقت به مردم نگاه میکنند و معدود بازدیدکنندگان را زیرنظر دارند و آنهایی که کیفی به دوش دارند را با احتیاط بیشتری راه میدهند.
مغازهها در حال چیدن ویترینهایشان هستند و البته بسیاری از طبقات ویترینها خالی است. علی، یکی از این فروشندگان به زومیت میگوید: «فقط یک طبقه از ویترین خودم را چیدم. تا دیروز کل ویترین را برداشته بودم. الان هم تمام این یک طبقه را موجودی ندارم اما گوشیهای پرفروش را گذاشتم تا شاید بتوانم جور کنم.» از او میپرسم اینکه گوشیها احتکار شده راست است؟ میخندد و جوابی نمیدهد. توقعی هم نداشتم که جوابم را بدهد.
ناصر جوان کم سن و سالی است که احتمالا با پایان یافتن امتحاناتش در مغازهای مشغول به کار است. او میگوید: «قیمتها دائم در حال رشد هستند. بهترین وقت خرید الان است.» همکارش که زومیت را میشناسد هم میگوید: «بازار بهشدت کساد است. از زمان کرونا کسادتر است. هیچکس بهدنبال خرید گوشی نمیآید. کسی هم وارد پاساژ شود به دنبال تعمیر یا خرید لوازم جانبی است.»
قیمت گوشی با قیمت فروشگاههای اینترنتی تخصصی مثل دیجیکالا تقریبا برابر است؛ البته کمی گرانتر، مثل همیشه. ناصر درباره نرخ گوشیها میگوید: «از هفته پیش تا حالا هم توی بازار هم توی سایتها یکی دو میلیون تومان روی قیمت گوشیهای متوسط کشیده شده و گوشیهای پرچمدار هم تا پنج میلیون تومان افزایش قیمت داشتند.»
او معتقد است اگر وضعیت جنگی ادامه پیدا کند، بازار موبایل به یک کمای عجیب و غریب فرو میرود: «نه اینکه جنس تامین نشود، اتفاقا جنس از طریق دیگر مثل بازار زمینی و دریایی تامین میشود، بحث اینست که احتمالا شاهد رشد نرخ دلار باشیم و موبایلها تبدیل به یک کالای فوق لوکس شوند.»
کرکرههای بسته، فروشندگان خسته
در همان طبقه اول علادین، خیلی از کرکرهها پایین است و این موضوع در طبقههای فوقانی بیشتر هم به چشم میآید. بسیاری از مغازهداران هنوز به وضعیت بازار و اوضاع پایتخت اعتماد نکردند و کاسبی خودشان را خواباندهاند. میتوان گفت تقریبا از هر چهار مغازه، یکی تعطیل است. مردمی که وارد پاساژ شدند عمدتا جزو فروشندگان و فعالین خود پاساژ هستند و عدهای نیز بهدنبال تعمیرات و خرید لوازم جانبی آمدند.
طبق مشاهدات من و پرسش از مغازهداران، طی یک ساعت و نیمی که در پاساژ چرخیدم، یک گوشی هم خرید و فروش نشد. علی در اینباره میگوید: «ما شده ۴۸ ساعت هم گوشی نفروشیم. بلکه بیشتر.» او درباره خرید گوشیها نیز به زومیت میگوید: «آمار مردمی که میخواهند گوشیهای خود را بفروشند به مراتب بیشتر از قبل شده. برای همین دم در که میایستیم تاکید میکنیم که خرید هم داریم. خیلی از افراد به دنبال فروش گوشیهای قدیمی خود و یا گوشیهای جدیدشان هستند تا سرمایه درون جیبشان را بیشتر کنند. برخی از آنها طلب وجه نقد هم میکنند!»
محمد یکی از مغازههای بزرگ طبقات بالا را در اختیار دارد و از فروشندگان عمده لوازم جانبی موبایل است. او به زومیت درباره وضعیت این نوع کالاها میگوید: «بازار ما هنوز بهتر از بازار موبایل است. اتفاقا فروش پاوربانک و کابل شارژ در همین چند روز خیلی زیاد شده طوری که نتوانستم برخی سفارشها را فاکتور کنم چون موجودی نداشتم.»
محمد باور دارد بازار موبایل همین الان هم در یک کما به سر میبرد و مغازهداران نصف گوشیهایی که در ویترین خود گذاشتهاند را موجود ندارند. برای صحت سنجی حرف محمد تصمیم میگیرم در نقش خریدار به دنبال گوشی پرفروشی مثل redmi note ۱۴ از برند شیائومی بگردم. جعبه آن در همه ویترینها است اما تقریبا پنجاه درصد فروشندگان اذعان دارند که این گوشی را ندارند. محمد در این باره میگوید: «خیلیهایشان واقعا موجودی ندارند و بعضیهایشان هم موجودی دارند اما نمیفروشند. قیمتها میتواند با تداوم جنگ در هفتههای آینده دو برابر بشود. من هم داشتم نمیفروختم.» این جمله را آنقدر راحت درباره احتکار میگوید که تصور میکنم اگر روزی من هم خردهفروش موبایل بودم، باید این کار را میکردم.
بازار گرمی یا واقعیت؟ کسی نمیداند
از زوجی که برای خرید آیفون به پاساژ آمدهاند میپرسم چرا الان را برای خرید گوشی انتخاب کردند. آنها تاکید دارند فروشندگان به آنها هشدارهای متفاوتی دادند: «زمان خریدن همین الان است. آیفونها معلوم نیست پس از جنگ با آمریکا وضعیتشان چطور شود. ممکن است دوباره ممنوع شوند.» همینها را به عنوان دلایلی برای خرید آیفون در این روزهای شلوغ معرفی میکنند. ماجراها آنقدر سریع و غیرقابل پیشبینی پیش میرود که نمیتوانم صد در صد ادعای فروشندگان را رد کنم و آن را یک بازار گرمی بدانم؛ به قول محمد که سالهاست در اینجا فروشنده است: «هیچکس نمیتواند چند دقیقه آینده را پیشبینی کند.»
از همین صحبتهای محمد «چند دقیقهای» بیشتر نگذشته که صدای موشک باران از بیرون و از سطح شهر میآید. اخبار را که میخوانی میبینی چندین نقطه مورد حمله بیرحمانه قرار گرفته است. برخی فروشندگان شروع به جمع کردن ویترینهای لاغر و ناقص خود میکنند و دیگر کسی پاسخگوی هیچکس نیست. تنش آنقدر زیاد شده که علیرغم میل باطنیام نمیتوانم به قلب دوم این بازار یعنی پاساژ چارسو سر بزنم؛ پاساژی که از دور زنده و سرحال به نظر میرسد اما با یک نگاه اجمالی به درون آن میتوانم ببینم همانند علادین خالی از بازدیدکننده و پر از کرکرههای بسته است.
من سالم به خانه رسیدم؛ اما نمیدانم دوستداران تکنولوژی و فناوری در آینده نزدیک چه سرنوشتی دارند. آیا هشدارها درباره گران شدن، ممنوع شدن، نایاب شدن و... گوشیها را باید بازارگرمی دانست یا اینکه بدون توجه به این هشدارها باید در موقعیت زمانی مناسبتری بهدنبال خرید گوشی بود. تنها باری است که تقریبا هیچ پاسخی برای این پرسش ندارم؛ نه من و نه هر فروشنده دیگری که مستقیما این سوال را از آنها پرسیدم. همه ما شبیه علامت سوالهایی هستیم که زیر موشکها، هیچ پاسخی جز علامت تعجب به این سوالات نداریم.
تجربه شما در این ایام درباره خرید و فروش گوشی چگونه است؟ آیا گوشی خود را فروختهاید یا دستگاه جدیدی خریداری کردید؟ فکر میکنید بازار موبایل به کجا میرود؟
ارسال نظر