اختصاصی گسترش نیوز؛
پاتک آمریکا به ایران پس از اوکراین
درگیری لفظی شدید میان رؤسای جمهور ایالات متحده و اوکراین در کاخ سفید، موجی از واکنشهای بینالمللی را به همراه داشته است. این مشاجره که میان ولادیمیر زلنسکی و دونالد ترامپ رخ داد، میتواند پیامدهای جدی برای ثبات اروپا و تنشهای ژئوپلیتیکی در سطح جهان داشته باشد.

گسترش نیوز - سهیل مافی: مشاجره شدید لفظی میان رؤسای جمهور ایالات متحده و اوکراین در کاخ سفید، واکنشهای گستردهای را در سطح بینالمللی برانگیخته است.
این تنش میان ولودیمیر زلنسکی و دونالد ترامپ ممکن است پیامدهای مهمی برای ثبات اروپا و توازن ژئوپلیتیکی در سطح جهانی داشته باشد. بسیاری از تحلیلگران ضمن نقد هر دو طرف ماجرا، نسبت به آینده نزاع روسیه و اوکراین ابراز نگرانی کردند. آمریکا بار دیگر این موضوع را به اثبات رساند که در راستای تامین منافع خود، یک دولت قابل اعتماد نیست و می تواند هر لحظه به سمت دیگری متمایل شود؛ موضوعی که در خصوص ایران و توافق هسته ای نیز از سوی بسیاری پیش بینی شده بود.
این اختلافات در حالی رخ داده است که اروپا بیش از هر زمان دیگری به حمایت نظامی و مالی آمریکا برای مقابله با روسیه نیازمند است. تضعیف روابط اوکراین و آمریکا میتواند جبهه غرب را در برابر روسیه دچار تزلزل کند و برخی کشورهای اروپایی را به بازنگری در سیاستهای خود وادار نماید. در صورت کاهش کمکهای ایالات متحده، توان دفاعی اوکراین تضعیف خواهد شد و این امر فشار مضاعفی بر ناتو و اتحادیه اروپا وارد میکند.
سیاستهای دوگانه آمریکا در قبال متحدانش، بار دیگر این پرسش را مطرح کرده است که واشنگتن تا چه حد شریک قابل اعتمادی در عرصه بینالملل است؟ بسیاری از تحلیلگران معتقدند که سیاست خارجی آمریکا بهراحتی قابل تغییر است و دولتهای این کشور بسته به منافع لحظهای خود تصمیم میگیرند. این مسئله، نگرانیهایی را در میان کشورهای همپیمان واشنگتن ایجاد کرده است؛ زیرا نشان میدهد که تضمینهای آمریکا در سیاست بینالملل هیچگاه پایدار نیستند.
این درگیری لفظی میان زلنسکی و ترامپ فراتر از یک اختلاف شخصی است و میتواند نظم جهانی را بیش از پیش بیثبات کند. اگر آمریکا حمایت از اوکراین را کاهش دهد، احتمال گسترش نفوذ روسیه افزایش یافته و معادلات سیاسی منطقهای و جهانی دستخوش تغییرات عمده خواهد شد. در این میان، کشورهایی مانند چین، ایران و کره شمالی نیز میتوانند از این وضعیت برای تعاملات جدید و پیشبرد اهداف استراتژیک خود استفاده کنند.
درگیری کلامی اخیر میان زلنسکی و ترامپ، صرفاً یک مشاجره دیپلماتیک نیست؛ بلکه نشانهای از بیثباتی در اتحادهای غربی و ضعف سیاستهای آمریکا در قبال متحدانش است. این رویداد، نهتنها آینده جنگ اوکراین را در هالهای از ابهام قرار داده، بلکه میتواند پیامدهای خطرناکی برای اروپا و جهان داشته باشد.
آیا آمریکا همچنان بهعنوان یک متحد قابل اعتماد در معادلات بینالمللی باقی خواهد ماند؟ یا اینکه جهان باید بهدنبال مسیرهای جایگزین برای توازن قدرت باشد؟ این پرسش ها در حالی مطرح می شود که به نظر می رسد همه چیز به سود دیگر ولادیمیر این منازعه پیش میرود. پوتین بیرون از گود در حال تماشای اشتباه تاکتیکی زلسنکی است و حالا میتواند در جهت دستیابی به اهدافش حرکت کند.
در روزهای گذشته وزرای خارجه آمریکا و روسیه در خصوص آینده جنگ مذاکراتی داشتند و ظاهرا به توافقاتی نیز در خصوص کارت اوکراین دست پیدا کردند. بگو مگوهای شب گذشته ترامپ و ونس با زلنسکی و موضع سختگیرانه دولت آمریکا در این جلسه نیز می تواند گواه مطالب بسیاری باشد.
شباهت تاریخی؛ توافق هستهای ایران و سیاست آمریکا
این تحولات، بار دیگر سابقه آمریکا در نقض تعهدات بینالمللی، ازجمله در توافق هستهای ایران (برجام)، را یادآوری میکند. در آن پرونده نیز، واشنگتن ابتدا نقش میانجی و تضمینکننده را ایفا کرد، اما سپس از توافق خارج شد و تحریمهای شدیدی علیه ایران اعمال نمود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که همان سرنوشتی که برای توافق هستهای ایران رقم خورد، میتواند در مورد اوکراین نیز تکرار شود.
سیاستهای تحریمی آمریکا علیه ایران، بهویژه در حوزه نفتی، بخشی از استراتژی گستردهای است که واشنگتن طی سالهای اخیر برای اعمال فشار حداکثری بر تهران دنبال کرده است. این سیاست که در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ شدت گرفت و با خروج یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) همراه بود، با هدف تغییر رفتار سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه و جهان طراحی شده است.
تحریمهای نفتی؛ سلاح اقتصادی واشنگتن علیه تهران
پس از خروج از برجام، آمریکا نهتنها تحریمهای قبلی را بازگرداند، بلکه با اعمال تحریمهای ثانویه علیه خریداران نفت ایران، تلاش کرد صادرات نفتی این کشور را متوقف کند. این اقدام که از سوی آمریکا بهعنوان "فشار حداکثری" مطرح شد، با این اهداف دنبال میشود:
اقتصاد ایران وابستگی بالایی به درآمدهای نفتی دارد و هرگونه محدودیت در صادرات نفت، مستقیماً بر منابع ارزی و بودجه کشور تأثیر میگذارد. بخش عمدهای از درآمدهای ارزی کشور از طریق صادرات نفت تأمین میشود و واشنگتن بهخوبی آگاه است که با کاهش درآمدهای نفتی، دولت ایران با مشکلات بودجهای گستردهای مواجه خواهد شد. این امر میتواند بر تامین هزینههای عمومی، پروژههای توسعهای و حتی هزینههای نظامی و امنیتی ایران تأثیر بگذارد و تهران را در موضع ضعف قرار دهد.
تحریمهای نفتی، علاوه بر دولت، به معیشت مردم ایران نیز آسیب میزند. کاهش درآمدهای نفتی، باعث نوسانات ارزی، افزایش تورم، رکود در صنایع وابسته به نفت و کاهش قدرت خرید مردم میشود. واشنگتن با اعمال فشار اقتصادی، دولت ایران را تحتفشار قرار داده و هزینههای داخلی آن را افزایش میدهد تا تأثیرات سیاسی و اجتماعی مدنظر خود را ایجاد کند.
آمریکا و متحدان منطقهای آن، از جمله اسرائیل و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، همواره نگران نقش ایران در معادلات خاورمیانه بودهاند. کمکهای مالی ایران به گروههای مقاومت در لبنان، فلسطین، یمن و سوریه، بخشی از سیاست خارجی تهران محسوب میشود. با کاهش درآمدهای نفتی، آمریکا امیدوار است که توان مالی ایران برای حمایت از این گروهها کاهش یابد و نفوذ منطقهای آن تضعیف شود.
وادار کردن ایران به مذاکره از موضع ضعف
یکی از اهداف کلیدی تحریمهای نفتی آمریکا، فشار بر ایران برای بازگشت به مذاکرات هستهای تحت شرایط مطلوب واشنگتن است. واشنگتن قصد دارد با افزایش فشار اقتصادی، تهران را وادار کند تا امتیازات بیشتری در مذاکرات هستهای و سایر پروندههای سیاسی بدهد. در واقع، آمریکا تلاش میکند شرایطی مشابه دوران پیش از برجام ایجاد کند تا ایران بهناچار به توافقی جدید، با محدودیتهای بیشتر، تن دهد.
این سیاستها یادآور تجربه برجام و رفتار غیرقابل اعتماد آمریکا در روابط بینالمللی است. در توافق هستهای، آمریکا در ابتدا بهعنوان میانجی و تضمینکننده یک توافق بینالمللی ظاهر شد، اما سپس بهصورت یکجانبه از آن خارج شد و تحریمها را بازگرداند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که همان استراتژی که در قبال ایران بهکار گرفته شد، اکنون در موضوعات دیگر مانند جنگ اوکراین نیز تکرار میشود.
کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین اکنون بهطور جدی بر استقلال از دلار و توسعه روابط اقتصادی جایگزین تمرکز کردهاند تا وابستگی خود به اقتصاد غرب را کاهش دهند. تجربه خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای سنگین علیه ایران، اعتماد به تعهدات واشنگتن در سطح بینالمللی را کاهش داده و کشورهای دیگر را نیز نسبت به سیاستهای این کشور محتاطتر کرده است.
جمعبندی
تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران، صرفاً یک اقدام اقتصادی نیست؛ بلکه بخشی از یک استراتژی کلان برای اعمال فشار حداکثری بر تهران است. این سیاست با اهدافی مانند تضعیف اقتصاد ایران، افزایش نارضایتی داخلی، کاهش نفوذ منطقهای و وادار کردن ایران به مذاکره از موضع ضعف دنبال میشود. با این حال، تجربه برجام و رفتار غیرقابل اعتماد واشنگتن نشان داده است که ایران و سایر کشورها نمیتوانند به تعهدات آمریکا اطمینان داشته باشند، موضوعی که در تحولات اوکراین و روابط آمریکا با سایر متحدانش نیز قابل مشاهده است.
ارسال نظر