|
کدخبر: 17216

مدیریت لال ادامه مدیریت کر و کور

ناصر بزرگمهر - مدیر مسئول

وقتی در یادداشت‌های «مدیریت نابینا» و «مدیریت ناشنوا» به آیه شریفه «صُمٌ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایرْجِعُونَ» اشاره کردم، برکت آن به این قلم هم سرریز شد و مهربانی خوانندگان محترم دوچندان گردید و با نگاه مهر، خطاهای نادانی و جسارت‌های گاه‌وبیگاه مرا در یادداشت‌هایم به دیده عفو نگریستند.

درآن یادداشت‌ها نوشتم که با توجه به این آیه مبارک در قرآن، پرسشی مطرح می‌شود که افرادی که چشم و گوش و زبان دارند پس چرا در قرآن از آنها به کر و لال و کور تعبیر شده است؟ در پاسخ خواندیم که قرآن منطق خاصی دارد؛ در فرهنگ قرآن چیزی در دایره آثار افراد دیده می‌شود که وجود و نبود آن از نظر قرآن به وجود و نبود آثار آن بستگی داشته باشد، بنابراین آنها که چشم دارند و از این نعمت الهی برای دیدن آیات پروردگار و مشاهده صحنه‌های عبرت‌آموز بهره نمی‌برند، مثل این است که در واقع چشم ندارند و از نظر قرآن کورند و آنها که گوش دارند ولی پیام خدا و صدای مظلومان را نمی‌شنوند، در منطق قرآن کر هستند و نیز کسانی که زبان دارند ولی آن را به یاد خدا و امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد جاهل و نادانان به کار نمی‌گیرند، در فرهنگ قرآنی لال به شمار می‌روند. با همین استدلال است که شهیدان با عملکرد خود زنده هستند و اثر کاربردی بیشتر از کسی دارند که به ظاهر نفس می‌کشد و هر روز می‌آید و می‌رود و برکت خدا را می‌خورد و هدر می‌دهد، زیرا حضورش هیچ تاثیری بر جامعه اطرافش ندارد و بود و نبودش یکی است. انسان‌های زنده از نظر قرآن دو دسته اند: اول، مومنان و انسان‌هایی که حیات قرآنی دارند و دوم، افراد بی‌ایمان و انسان‌های مرده‌ای که در بین زندگان راه می‌روند؛ یعنی کسانی که گوش شنوا ندارند از نظر قرآن مرده‌اند. نتیجه اینکه افرادی اگرچه در ظاهر دارای زبان و گوش و چشم هستند، ولی چون اثر وجودی این اعضا در آنها نیست، از نظر قرآن چنین انسانهایی کر و لال هستند. به همین دلیل «هُمْ لایرجِعُون: از راه خطا بازنمی‌گردند» چون ابزار شناخت ندارند. شما اگر یک انسان کر و کور و لال را در حال سقوط ببینید، به هیچ وجه نمی‌توانید او را نجات دهید زیرا نه زبان دارد که درخواست کمک کند، نه گوش دارد که صدای هشدار شما را بشنود و نه چشم دارد که علامت‌های هشداردهنده را ببیند. مدیریت کر نمی‌شنود، مدیریت کور نمی‌بیند. اما مدیریت لال از هر دو بدتر است؛ مدیریت لال هم می‌شنود و هم می‌بیند، ولی لب فرومی‌بندد، مصلحتگرای کامل است، دل به میز و مقام بسته است، آدم‌فروش تاریخ است، کار خودش را می‌کند و نان خودش را با عسل دیگران می‌خورد. مدیریت لال در وجود همه ما لانه کرده است، خانه ما و دیگری را با موریانه سکوت می‌خورد تا چرخ روزی را که دیگر برکت هم با خودش ندارد، بچرخاند و روزگار ما را وصل نماید. به فرموده خداوند، «بکم» هستیم و در برابر بی‌عدالتی‌ها و ظلم و ستمی که می‌بینیم و می‌شنویم، گنگ و لال هستیم. در خطبه ۱۰۸ نهج‌البلاغه از زبان مولا علی(ع) می‌خوانیم که به صراحت می‌فرمایند: «خدای را سپاس که با آفرینش مخلوقات بر مخلوقات تجلی کرد و با حجت خود بر قلوب‌شان آشکار ساخت و بدون بکارگیری اندیشه موجودات را آفرید زیرا اندیشه‌ها درخور آنانی است که دارای ضمایرند... طبیب همراه با طبّش در میان مردم می‌گردد، مرهم‌هایش را آماده ساخته و ابزارهایش را برای سوزاندن زخم‌ها داغ نموده، تا هر جا لازم باشد در زمینه دل‌های کور، گوش‌های کر و زبان‌های لال به کار گیرد. دارو به‌دست به دنبال علاج بیماری‌های غفلت و دردهای حیرت است زیرا این بیماران وجود خود را از انوار حکمت روشن ننموده و با آتش دانش شعله نیفروخته‌اند و از این بابت مانند چهارپایان چرنده و سنگ‌های سخت‌اند...» حضرت علی(ع) در ادامه چهره از آینده برداشته و می‌فرمایند: «حقایق پنهان برای اهل بصیرت آشکار و راه حق برای اشتباه‌کنندگان نمایان است و قیامت پرده از چهره برداشته و نشانه‌های آن برای صاحب فراست ظاهر گشته است. اما چه شده که شما را پیکرهایی بی‌جان و جان‌هایی بی‌پیکر و عابدانی بی‌صلاح و تاجرانی بی‌سود و بیدارانی خواب و حاضرانی غایب و ناظرانی کور و شنوندگانی کر و گویندگانی لال مشاهده می‌کنم... مردم بر معصیت، پیمان برادری بندند و بر دین از هم دوری نمایند و بر دروغ با یکدیگر دوست شوند و به راستی با هم دشمنی ورزند. در این وقت فرزند باعث خشم پدر و باران عامل حرارت گردد و مردم پست، فراوان و خوبان، کمیاب شوند. مردم (توانمند) آن روزگار همچون گرگ و حاکمان‌شان درنده و میانه‌حال‌شان طعمه و نیازمندان‌شان مرده خواهند بود، راستی ناپدید شود و دروغ فراوان گردد، مردم به زبان، اظهار دوستی و به دل، دشمنی کنند.» و چنین است که مدیریت‌های کر و کور و لال در وجود هر انسان به ظاهر زنده امکان زایش و پرورش داشته و دارند و گاه سرنخ هر کدام از ما در دستان نامرئی چنین موجودی قرار می‌گیرد و تا چشم باز کنیم هفتاد هشتاد سال عمر سپری شده است.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها