|
کدخبر: 286990

فرهنگ کاری باید متحول شود

محسن کوهکن-نماینده ادوار مجلس

وقتی قرار است به‌سوی اصلاح ساختار اقتصادی حرکت کنیم، نخستین اتفاقی که باید بیفتد، این است؛ کلیه افرادی که در بخش تولید فعالیت می‌کنند، که معدن هم جزئی از آن است، باید تحولی در نوع نگاه و برخوردشان ایجاد کنند.اگر این اتفاق رخ ندهد، هم واحد تولیدی و هم کلیه افرادی که به آن وابسته هستند، آسیب می‌بینند.اگر من کارگر معدن بودم، منافع خود را در این می‌دیدم که کارفرما من را چشم‌وچراغ خود بداند و باور داشته باشد که اگر بخواهد تولیدش از نظر کمی و کیفی افزایش و ارتقا پیدا کند، باید کارگر را شریک خود بداند.

محسن-کوهکن

متاسفانه آنهایی که خودشان راه تعامل درست و سازنده و تامین منافع کارگر و کارفرما را طی کرده‌اند، وقتی برای ما نسخه می‌پیچند، می‌گویند کارگرها باید سندیکای مستقل داشته باشند و به منافع خود فکر کنند؛ کارفرماها هم به همین ترتیب.

در حال‌ حاضر ما برای کار یک قانون مستقل می‌نویسیم، یک قانون برای کارگر و قانون دیگری برای کارفرما؛ در حالی ‌که به این نکته توجه نداریم که چراغ کارگاه باید روشن باشد و همه کار کنند و هرکس به‌اندازه تلاش و دسترنج خود سهم ببرد.

در فرهنگ کاری کشور، به‌محض اینکه سود کم شد و واحد تولیدی به‌سوی زیان‌آوری حرکت کرد، بلافاصله استراتژی تعدیل نیروی انسانی مطرح می‌شود یا کاهش حقوق و دستمزد آنها را در پیش می‌گیریم و سعی می‌کنیم از این طریق هزینه‌ها را کاهش دهیم.

در حالی‌ که در دیگر نقاط دنیا این اقدام در مرحله آخر قرار دارد. کارفرمای ما به این موضوع توجه ندارد که نیروی انسانی کارآمد اگر با خلاقیت مدیر با استفاده از روش‌های نوین و راهکارهای شرکت‌های دانش‌بنیان گام بردارد و به سمت‌وسوی ارتقای کیفیت و کاهش هزینه‌های غیرضروری پیش برود، ناچار نخواهد شد که کارکنان خود را  از دست بدهد، زیرا نیروی انسانی چشم‌وچراغ یک مجموعه تولیدی و صنعتی است.باید کارفرمای ما نگاه عقب‌افتاده و شیوه دهه‌های گذشته را در مدیریت بنگاه اقتصادی کنار بگذارد. به‌عنوان‌مثال، دیگر پذیرفته‌شده نیست که معدنداری به بهانه افزایش هزینه، در بخش حقوق دولتی، فشار را به بخش کارگری منتقل کند.

من ۸سال عضو اتاق بازرگانی بودم و کاملا با این رویه آشنا هستم. به‌محض‌اینکه، کوچک‌ترین اتفاقی می‌افتد یا تغییر قیمتی ایجاد می‌شود، کارفرمایان دور هم جمع و خواهان معافیت یا بخشودگی مالیات می‌شوند یا درخواست می‌کنند خدمات شرکت‌های دولتی رایگان شود و... اما به‌این‌ترتیب اصلا نمی‌شود کشور را اداره کرد. کسی که توانمند است و مدعی است که وارد حوزه تولید شده، باید با محاسبه همه هزینه‌ها، از نرخ مواد اولیه گرفته تا دستمزد کارگران و پرسنل، با تدبیر، برنامه‌ریزی و مدیریت؛ افزایش هزینه را پوشش دهد، اما اگر اتفاقی خارج از اراده او رخ دهد،  انتظار دارد که دولت ورود کند و تصمیمات مقطعی بگیرد تا آن بخش از تولید به روال عادی برگردد.اگر عرصه فعالیت آزاد باشد، دیگر نورچشمی‌ها یا سفارش‌شده‌ها با زیرمیزی و چرب کردن سبیل دیگران، جایی در میدان رقابت پیدا نخواهند کرد. در دنیایی که قرار است، آزاد بخریم و آزاد بفروشیم و با دیگران رقابت کنیم، کسی که زیر بغلش را گرفته‌اند، نمی‌تواند حرکت کند.

اگر بر اثر اتفاقی غیرمترقبه، هزینه‌های سراسری چندبرابر شود، برای اینکه شوک نرخ در بازار رخ ندهد، دولت می‌تواند به‌صورت مقطعی برای کنترل آن قدم پیش گذارد و اقدامات حمایتی انجام دهد که این اقدامات کاملا بجا و ضروری است و همه دولت‌ها چنین اقداماتی انجام می‌دهند، اما اینکه تولیدکننده همچنان چشمش به این باشد که هزینه‌هایش ثابت بماند و تغییر نکند، تا نرخ تمام‌شده‌اش افزایش نیابد، اصلا شدنی نیست.در نهایت باید گفت ای ‌کاش تشخیص منافع مشترک از هر دوسو اعمال می‌شد. کارفرما نباید دنبال این باشد که با دسترنج کارگر یک‌شبه ره صدساله را طی کند و باید بداند که صحت و سلامت کار و افزایش درآمد و در گروه رضایت قلبی کارگر است. بالاترین اشتباه در شرایط سخت اقتصادی این است که تعدیل نیرو انجام شود یا دستمزد و حقوق کارگر کاهش یابد، زیرا بدون شک کارفرما هم آسیب خواهد دید و باید به این آگاهی برسیم که در شرایط سخت اقتصادی تنها تفاهم فکری و درک مشترک کارگر و کارفرما راهگشا است.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها