|
کدخبر: 270990

آپارتمان نشینی چه بر سر مردم آورد؟

مصطفی آب‎‌روشن - جامعه شناس

بدون تردید آپارتمان نشینی به عنوان یکی از شاخصه‌های مهم سبک زندگی در دنیای امروزی است که ناشی از تغییرات محیط اقتصادی و اجتماعی زندگی ماست در واقع این تعاملات در هم تنیده که در شهرهای کلان، به انسانها تحمیل شده، گاهی گریزناپذیر بنظر می‌رسد. اما در جامعه ما یکی از پدیده‌های نو ظهوری که به عنوان یک مسئله اجتماعی می‌توان به آن پرداخت، بحث افزایش ساخت‌وساز و برج نشینی است که متاسفانه اینگونه مجوزها هیچ گونه برچسب اجتماعی ندارد.

به عبارتی ابتدا بایستی الگو و تجربه زندگی جمعی در برج‌ها به شهروندان آموزش داده شود و سپس این سبک از زندگی در قالب بلند مرتبه‌سازی در جامعه نهادینه گردد، به نوعی در حوزه آپارتمان نشینی جامعه ما با نوعی تاخر فرهنگی روبه‌روست در واقع شهر نشینی برای خیلی از ساکنان شهری خریداری شده، زیراحقوق و مسئولیت‌های زندگی در آپارتمان، هنوز در شهروندان درونی نشده بطوریکه انبوهی از مسائل و درگیری‌ها و اختلافات را در آپارتمان‌ها شاهد هستیم که بعلت فقر فرهنگی و نبود الزامات زندگی آپارتمان نشینی به‌وجود آمده، گفتنی است که خیلی از برج‌های ساخته شده حتی با بافت اجتماعی منطقه همسازی نداشته و به عنوان وصله‌ای ناجور در منطقه خود نمایی می‌کند.

آب_روشن

نکته دیگری که بایستی مورد توجه مدیران شهری قرار گیرد این نکته است که آیا بستر‌های فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و زیر ساخت‌های خدمات رسانی برای افزایش جمعیت اینچنینی مورد محاسبه قرار گرفته است یا خیر؟ خدمتتان عرض کنم که این محدودیت‌ها بایستی به شکل مدیریت متمرکز در مباحث معماری شهری مد نظر مدیریت شهری قرار گیرد. در واقع با افزایش جمعیت ناگهانی در یک منطقه و محدودیت‌های منابع زیرساختی؛بطور قطع ما با انواع مسائل و نارضایتی‌های شهروندان روبه‌رو خواهیم شد.

بدیهی است که هر چقدر تراکم جمعیتی در یک منطقه ی خاص افزایش پیدا کند، به طور قطع تراکم اخلاقی را نیز در پی خواهد داشت در واقع افزایش جمعیت با افزایش خشونت و کجروی نسبت مستقیمی دارد، زیرا نسبت جمعیت به منابع را از حالت اعتدال خارج می‌کند به عبارتی شهروندان برای رسیدن به منابع محدود با هم رقابت می‌کنند و این الگوی رفتاری، خشونت‌های کلامی و فیزیکی را افزایش می‌دهد برخی مواقع این پرسش مطرح می‌گردد که چرا در فصل تابستان خشونت‌های رفتاری در جامعه بیشتر می‌گردد که این پدیده به اصلی که گفته شد بر می گردد یعنی در این فصل‌ها تمایل به مسافرت در مکان‌های زیارتی و تفریحی بیشتر می‌گردد و افزایش ناگهانی جمعیت در یک منطقه جغرافیایی که با محدودیت منابع مواجه است به طور قطع، تنش‌های بین فردی و آسیب‌های فراوانی را به‌وجود می‌آورد. به عنوان مثال شهروندان بر سر به‌دست آوردن جای پارک با هم به نزاع می‌پردازند در حالیکه در فصل زمستان کمترین خشونت رفتاری و جرم را در ان منطقه شاهدیم، زیرا در فصل زمستان به تناسب تراکم جمعیتی کم، تراکم اخلاقی کمتری را شاهد خواهیم بود.

افزایش مجوزهای برج و آپارتمان‌سازی موقعی از کمترین آسیب بر خوردار است که منابع زیر ساختی آن از قبل مهیا گردد تا شهروندان کمتر بر سر منابع محدود رقابت کنند نکته دیگری که افزایش ساخت‌وسازهای غیر اصولی به جامعه تحمیل می‌کند پدیده‌ای بنام گمنامی در مناطق شهری است در واقع هر چقدر جمعیت زیادتر گردد احساس گمنامی در شهروندان بیشتر شده و افرادی که انگیزه‌های مجرمانه دارند فرصت پیدا می‌کنند تا به جرایم و رفتارهای خشونت آمیز دست بزنند چرا که نظارت اجتماعی به شدت پایین می‌آید. اما در روستاها و شهر‌های کوچک به علت نظارت شدید اجتماعی که ناشی از ارتباطات چهره به چهره، فامیلی و محلی است، شخص کمتر امکان وفرصت کجروی پیدا می‌کند، از سوی دیگر مناطق کوچک شهری و روستایی به علت همگن بودن جمعیت از لحاظ طبقاتی و اقتصادی، شخص فشارهای روانی کمتری را احساس می‌کند ولی در شهر‌ها به دلیل ناهمگنی جمعیتی و در هم تنیدگی طبقات مختلف اجتماعی، شکاف عمیق طبقاتی به شدت مشهود است و این احساس بی‌عدالتی، فشارهای مضاعفی را از نظر روانی به طبقات فرو دست جامعه تحمیل می‌کند.

در مبحث ارتباط معماری شهری و وقوع جرم و خشونت خدمتتان عرض کنم که میان وقوع جرم و محیط زندگی رابطه ی مستقیم برقرار است.با توجه به پژوهش‌های بعمل آمده، اندازه و فرم فضای شهری، فشردگی بافت محلات، آلودگی دیداری و کیفیت شبکه معابر از عوامل کاهش و افزایش وقوع جرم است.در واقع اندازه فضا درایجاد امنیت و آسایش اجتماعی تاثیر‌گذار است و در ابعاد کوچکِ تر فضا، روابط صمیمانه تر برقرار است اما بر عکس در میدان‌های بزرگ شهرهای کنونی به دلیل گمنامی افراد و جمعیت زیاد، شرایط ناهنجاری برای زندگی ایجاد می‌شود هر چند فضاهای کوچک که با ازدحام جمعیت همراه باشد می‌تواند شرایط آسیب‌پذیری را به‌وجود بیاورد اما مجرمان هیچ علاقه‌ای به دیده شده در حال ارتکاب جرم ندارند.

از منظر فرمِ فضا، هر محیطی که کمک به مخفی ماندن فرآیند مجرمانه کند برای مجرمان شرایط ایدئالی را فراهم می‌کند. به عبارتی فضاهایی که از منظر ساختاری نمایانی آن به حداقل برسد بطور بالقوه شرایط جرم خیزی را افزایش می‌دهد.از نظر فشردگی بافت شهری نیز مکانهایی که تراکم کاربردی زیادی را داراست بطور طبیعی تراکم اخلاقی را به‌وجود می‌آورد چرا که تردد انبوهی از جمعیت با فرهنگ‌ها و مناسبات اجتماعی مختلف، زمینه ساز مساعدی برای ارتکاب جرم و ناهنجاری در محیط‌های شهری است.

نویسنده: مصطفی آب‌روشن

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها