|
کدخبر: 250778

از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر

پدرام باقرنژاد - روزنامه‌نگار

یادداشت از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر

عشق صدای صداهاست. صدایی ماندگار از اعماق قرون تا امروز. صدایی که از برای آن کهنگی نیست و فسردن و بازماندن. صدای همیشه و همیشه‌ها و فریاد بی‌صدا و بی‌پایان همه نسل‌ها، که عارفان و عاشقان می‌گویند و از شکوه و جلال عشق می‌گویند، تا زیر کبود آسمان شفاف بماند و به یادگار بپاید، که به یاد شاعر شوریده شیراز، خوش‌تر از آن نه صدایی بود و نه صدایی هست.

بخوانیم و نجوا کنیم از صدای سخن عشق، از عشق و از ملال خاطری که ملال را می‌شوید و غبارها را برمی‌گیرد به یاد آوریم و اعتقاد و باورمان شود و هرگز فراموش نکنیم که صیقل روح و جسم و انسانیت و اخلاق بشر، عشق است، بوده است و خواهد بود.

در آغاز سال را با سپهری آغاز می‌کنیم، با سهراب. آنکه به سفری بی‌بازگشت رفت. آنکه سال‌ها همراه آفتاب گستره کویر، طبیعت شفاف را به نظاره و ستایش ایستاد و با دیدگاه خود عشق را معنای دیگری بخشید. با عزیزی که با صدای پای آب غمگنانه زمزمه کرد: مرد بقال از من پرسید چند من خربزه می‌خواهی من از او پرسیدم دل خوش سیری چند؟ مردی که گفت: اهل کاشانم پیشه‌ام نقاشی است گاه‌گاهی قفسی می‌سازم با رنگ، می‌فروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی است دل تنهایی‌تان تازه شود. چه خیالی چی خیالی می‌دانم حوض نقاشی من بی‌ماهی است.

امروز در شروعی برای بهار دیگری من هنوز خوشی صدای سخن عشق را بهانه می‌کنم، تا بپرسم خانه دوست کجاست؟! عشق را چاشنی یادداشتم می‌کنم تا دور از سرمای زمستانی طولانی، شاید این واژه فراموش شده باز هم برایمان یادآوری شود و معنا یابد و ایمان و امیدمان را ترمیم کند. هرگز دیر نیست که دست یکدیگر را بگیریم و بفشاریم. هرگز برای عاشق بودن و عشق ورزیدن دیر نیست که در عشق رازی است، بسیار مقدس.

با یکدیگر مهربان باشیم. دل‌هامان را، افق دیدمان را و بسیاری از قدرت‌های نهفته در نهادمان را شناسایی کنیم و وسعت بخشیم. همدلی، همراهی، رفاقت، مهرورزی، گذشت، نگاهی دوسویه، قدرشناسی، قدردانی، هدایت، حمایت، صمیمیت و محبت، همه و همه واژه‌های خوب، مکمل راه عشق‌اند‌ و راه‌هایی که غالباً به وصل ختم می‌گردند. کلماتی که اگر از شعار به شعور و عمل تبدیل شوند دنیا گلستان خواهد شد.

روزی انسان به شیطان گفت: ای شیطان در کجا منزل می‌کنی؟ شیطان پاسخ داد در چشم‌هایی که با شک می‌نگرند. در زبان‌هایی که دروغ می‌گویند. در گوش‌هایی که استراق سمع می‌کنند. در دست‌هایی که کار درست نمی‌کنند. در پاهایی که با تردید گام برمی‌دارند. در عقل‌هایی که به سعادت ایمان ندارند. در اراده‌هایی که سُست هستند. در کلمات و جملات و حرف‌هایی که می‌آزارند و می‌رنجانند. در روح‌هایی که نور حقیقت را نادیده می‌گیرند و در اعمال غیراخلاقی و بد، بی‌وفایی، قدرناشناسی، خیانت، عدم وفای به عهد، خلاصه در تمامی تهدیدها و فرصت‌هایی که بشر را می‌توانند از حقیقت وجودی خود و حقیقت پیرامونی او غافل کند. انسان پرسید چگونه نظر خود را اعمال و ابراز می‌کنی؟

شیطان پاسخ داد با زهرخنده‌ای تلخ، با تمسخر با تحقیر کردن، با خودخواهی و خودکامگی و خودبزرگ‌بینی، با کبر و غرور با سخنان آزاردهنده، پیچیده و مبهم، با اشک‌های دروغین، با ریا، با تملق و چاپلوسی، با دروغ و تهمت‌افترا و  با هر آنچه می‌تواند انسانی را از انسانی دیگر آزرده و دلسرد کند. با تحریک انسان‌ها به نادیده گرفتن یکدیگر و بی‌اخلاقی و ...

این سال جدید را با دوری از وسوسه‌های شیطانی و با به حداکثر رساندن خصوصیات انسانی و علی‌رغم تمامی سختی‌ها و مصائب اطرافمان و فشارهای اقتصادی کمرشکن هم‌وطنانمان، با توکل به او که همه‌کس بی‌کسان است، آغاز می‌کنیم و با تمامی مشکلاتی که پایانی برایش قابل پیش‌بینی نیست، فقط با توکل و امید، با تلاش و اعتقاد، پرقدرت و استوار در کنار هم می‌مانیم. آیا می‌توان این‌گونه پنداشت هیچ مدیر فرد مدبر و متفکری، هیج فرد خوش ذوق و عالم و توانمندی، هیچ عاشق عارفی، هیچ یار و یاور پرانرژی و حمایتگری، در اوج سختی‌ها، به جز تفکر و تعقل و عمل و امید به آِینده کار دیگری انجام دهد.

آیا بودن، موثر بودن، مقبولیت، محبوبیت، موفقیت، ماندگاری و عشق هزینه‌ای ندارد؟ آیا می‌دانیم چرا بسیاری از ملت‌ها در جهان از ما موفق‌ترند، چون به ملیت و ملت خود افتخار می‌کنند. چون به وطن و هموطن خود عاشقانه وفادارند و عشق می‌ورزند. چون اتحاد و یکپارچگی دارند و پشت یکدیگرند و یکدیگر را عمیقاً حمایت می‌کنند. چون از یکدیگر نیرو می‌گیرند و به همدیگر نیرو می‌دهند و عزت و شرف و عظمت خود را در گروی رشد و تعالی و شکوفایی تک‌تک هم‌میهنان خود جستجو می‌کنند. چون ساده‌ترین فعالیت‌ها و تلاش‌های یکدیگر را ارج می‌نهند، توان و قدرت خود را در جهت پیشبرد موفقیت و ارتقا دیگران نیز به کار می‌گیرند. خود را نسبت به همنوع متعهد و در سرنوشت او سهیم می‌دانند.

بیایید در سال جدید اتحاد با یکدیگر و عشق ورزیدن به همنوع را تجربه و تقویت کنیم. شادی‌ها  و غم‌هایمان، فرصت‌ها و امکانات‌مان را با تفکر، درک، با اعتقاد و به مهربانی با یکدیگر قسمت کنیم. بیایید بخشی از امکانات‌مان را دانش و تجربه‌مان را  تا حد ممکن و بدون چشمداشت برای رشد و تعالی عمومی هزینه کنیم. بیایید قسمتی از توان‌مان را برای نتیجه‌ای عمومی صرف کنیم که قطعاً نتیجه‌ای تصاعدی و انعکاسی غیرقابل باور به همراه دارد. بیایید یکدیگر را دوست بداریم و همدیگر را یاری کنیم، یاری کنیم تا یاری شویم. سال جدید را با تمامی سختی‌های پیرامونمان با عشق آغاز کنیم که به واقع از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر.

نویسنده: پدرام باقرنژاد

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها