|
کدخبر: 106636

افشاگری هافبک سابق پرسپولیس:

یک جادوگر با پژمان نوری تماس گرفته بود!

محمدرضا مامانی بازیکن سابق پرسپولیس، در مورد شکسته شدن لپ‌تاپ‌ افشین قطبی، درگیری با سیاوش اکبرپور، بستن بازوبند کاپیتانی پرسپولیس و مسائل دیگر گفتگو کرد.

فوتبال یک جادوگر با پژمان نوری تماس گرفته بود!

در زمان حضور افشین قطبی در پرسپولیس، شکسته شدن لپ‌تاپ‌ قطبی را گردن شما، شیث رضایی، مسعود زارعی و علیرضا نیکبخت واحدی انداختند؟

 نمی دانم چه کسی آن لپ‌تاپ‌ را شکاند. مسئله مهمی هم نیست. اگر درون دلش هم مانده، ببرید ۱۰ لپتاپ برایش بخرید. اگر من شکسته بودم، به جان خواهر زاده ام می گفتم که کار من بوده است. اگر مسعود زارعی گفته، حتما می داند چون او مانند CIA بوده و همه جا حضور دارد. به من تهمت این کار را زدند و گفتم من در صورت یارو هرچه خواسته ام گفتم حال بروم لپتاپش را بشکانم؟

مسعود زارعی حتی می گفت در لیست ۱۸ نفره نبوده که اصلا بخواهد به سراغ لپ‌تاپ‌ برود.

 به هر حال این صحبت ها را می کردند. اگر مسعود گفته آقای مرزبان آن را شکسته، من نمی دانم. باید با خودش صحبت کنم و بپرسم.

اگر بخواهید خاطره ای تلخ یا شیرینی از فصلی که با پرسپولیس قهرمان شدید، بگویید، کدام را انتخاب می کنید؟

 شیرین و تلخش با هم است. شیرینش یعنی قهرمان شدیم و تلخ یعنی اینکه روی سکو بودم و نه مدال و نه لوح دریافت کردم.

در آن فصل گفته می شد شما به محسن خلیلی خیلی پاس نمی دادید. درست است؟

 چرا پاس می دادیم. محسن فوتبالیست قوی و گلزنی بود و کاملا فوتبالی به پرسپولیس آمد. حتی در ابتدای فصل که مشاوره به یکدیگر می دادیم، من خودم مطرح کردم که محسن خلیلی به پرسپولیس بیاید زیرا هم دوره بودیم و زمانی که من در پاس بودم، محسن در بانک ملی بازی می کرد. وقتی می خواهی به پرسپولیس یا استقلال بیایی، به شما می گویند که باید چگونه رفتار کنی و حرف بزنی و با چه کسانی کانکشن داشته و نداشته باشی. محسن راهی را انتخاب کرد که با روزنامه نگارها و کسانی که دوست داشتند اسمشان لیدر باشد، ارتباط برقرار کرد. این ها پول می گرفتند که در تمرین فلانی را تشویق کنند و برایش در استادیوم بنر بیاورند و سرود بخوانند که من ۲-۳ نفرشان را در زمین نفت سر جای خود نشاندم. یک روز در بازی برابر پگاه گیلان در رشت ۱-۰ شکست خوردیم. در زمین آنجا تا زانو در گل بودیم. پس از مسابقه در رختکن نفری ۳ درصد قراردادمان جریمه شدیم. همه عصبی بودند و پس از آن بازیکنان چون من مجرد بودم، با من تماس گرفتند که به خانه ام بیایند و در نهایت ۱۲ نفر پیش من آمدند. دلیل عصبانیت بچه ها ۳ درصد نبود و این بود که در کورس قهرمانی الکی شکست خورده بودیم. پس فردای آن روز، روزنامه صبح ایران نوشت که “جلسه براندازی افشین قطبی در خانه یکی از بازیکنان پرسپولیس در جردن ” و جالب اینجا بود که فقط من از بین بچه ها جردن زندگی می کردم. فردای آن روز همه سر تمرین رفتیم و من بابت آن مسئله عصبی بودم. یک دوستی در روزنامه صبح ایران داشتم به نام امید ذاکری که با او تماس گرفتم و گفتم ببین چه کسی تماس گرفته و این خبر را درآورده است. به ما گفتند که محسن خلیلی این کار را کرده است. نمی دانم راست و دروغش این مسئله را ولی خود محسن آمده بود و می گفت پیش من بیاید و حالا این گونه گفته است؟ دمت گرم واقعا! دیگر نگویم که من، علیرضا نیکبخت واحدی، کریم باقری، شیث رضایی و … چه بلایی سر او آوردیم. همین طور آدم فروش را در تمرین خطاب به او می گفتیم یا می گفتیم که اگر می خواهی بفروشی، گران بفروش و خیلی اذیت کردیم. در نهایت او آمد و عذرخواهی کرد و سپس او را با علیرضا نیکبخت واحدی آشتی دادیم و به محسن خلیلی گفتیم که پسر ما به تو کاری نداریم و تو فیکس تیم هستی و گل می زنی و تشویق نیز می شوی. خوب گلی که می زنی پاسش از کجا می آید؟ از هوا که نمی آید. اخلاقت را درست کن. کار تیمی و تیم ورک داریم و مانند کشتی انفرادی نیست. اگر بخواهی اخلاقت را درست نکنی و به همین منوال پیش بروی، مطمئنا به صخره برخورد می کنی و اگر نخوری، خودمان تو را به صخره می خورانیم. تو داری همه را می فروشی که خودت تیتر باشی؟ ما هم ۴ تا رفیق داریم.

دربی ۶۰ در سال ۱۳۸۴ شما را یاد چه چیزی می اندازد؟

 یاد این می افتم که از پله ها بالا آمدم و نفسم گرفت.

و درگیری با سیاوش اکبرپور؟

 سه شب پیش با او صحبت کردم. ولش کن.

نه خوب در مورد درگیری بگویید و این که اکنون رابطه تان چگونه است؟

 رابطه بسیار خوبی داریم. می گویند دعوا کن بعد رفیق پیدا کن. اتفاق است و در فوتبال رخ می دهد. به هر حال می توانید آن صحنه ها را ببینید. او تکل دو پا زد و من نیز بدن آمده بودم. من هم اخلاقم این گونه است و شاید درست نباشد ولی اخلاق و ذاتم است. به هر حال گفتم وقتی پایین آمدیم آن را تلافی کنم.

می گفتند کار پس از مسابقه به چاقو کشی کشیده شده است؟

 چاقوکشی به آن شکل نه. بهتر است این موضوع را یک بار برای همیشه بگویم. جواد کاظمیان وقتی در اردو بودیم ماشین نیاورده بود و قرار بود به خانه جواد برویم. علیرضا حقیقی نیز گفت با شما می آیم و سوار ماشین من شد. هتل استقلالی ها هتل المپیک بود و ما در هتل آزادی بودیم. دوستم ماشین را برایم دم در استادیوم آورد و تحویلم داد. کریم باقری نیز گفت من هم ماشین ندارم و مرا نیز تا فرشته برسانید و من گفتم چشم. سپس گفت که علیرضا منصوریان با من تماس گرفته که بیا یک چایی بخوریم. آقا کریم و جواد کاظمیان وارد هتل استقلال شدند و من و علیرضا حقیقی درون ماشین ماندیم. سپس آقا کریم با من تماس گرفت که چرا در ماشین نشسته ای و به جمع ما ملحق شو. سپس دم در با رضا عنایتی چشم در چشم شدم. بعدا خود آقا رضا گفت که بلافاصله به سیاوش اکبرپور زنگ زده ام و گفتم که آن پسر اینجاست و اگر می خواهی تلافی کنی الان وقتش است چون هم لیدرها هستند و هم در هتل خودمان هستیم. خوب من وارد هتل شدم و با برخی بازیکنان استقلال از جمله وحید طالبلو و مهدی امیرآبادی سلام و علیک داشتم. در آن زمان موهایم بلند بودند. سپس از پشت ستون های هتل المپیک که ستون های بزرگی هم هستند دیدم یک نفر موهایم را می کشد. ابتدا گفتم وحید، مهدی این کار را نکنید و بسیار خسته بودیم. تا برگشتم و نگاه کردم، یک مشت وارد صورتم شد. من نیز میز و قندان و همه چیز را زدم و دیدم لیدرها سمتم حمله کردند. پیروز قربانی، علیرضا منصوریان و آقا کریم مرا به یک اتاق بردند. پس از آن بحث های دیگری پیش آمد ولی در نهایت با سیاوش اکبرپور رفیق شدیم.

از بازیکنان آن دوران، دیگر با چه کسانی رفیق هستید؟

 ارتباط وجود دارد ولی نه به این شکل که رفت و آمد کنیم یا مرتبا پشت تلفن صحبت کنیم. در حد اینکه کار یا سوالی پیش بیاید، ارتباط برقرار می کنیم.

رابطه تان با علیرضا نیکبخت واحدی همچنان به صمیمیت سابق است؟

 اتفاقا علیرضا چند روز پیش بابت تولدم تماس گرفت. با یکدیگر کم و بیش در تماسیم.

یک مدت شما بازوبند پرسپولیس را بر بازو می بستید. بستن بازوبند کاپیتانی تیمی مانند پرسپولیس چه حسی داشت؟

 آن قدر حس داشت که هیچ حسی نگرفتم. یعنی اصلا باورم نمی شد. آرزوی خیلی ها است که تمرین پرسپولیس را از نزدیک ببینند. من عاشق پرسپولیس بودم و وقتی تمرین رده سنی پاس در نازی آباد برگزار می شد و با بازی پرسپولیس تداخل داشت، تمرین را رها می کردم تا به استادیوم آزادی بروم و پرسپولیس را تشویق کنم. فکر کنید حتی بستن این بازوبند ۳۰ ثانیه باشد و ببینید چه بازیکنان بزرگ و چه اسطوره هایی این بازوبند را بسته اند.

در سال هایی که در پرسپولیس بودید، بازی کدام بازیکن را از نظر فنی بیشتر قبول داشتید؟

 بازیکنان زیادی بودند. حسن رودباریان در دروازه عالی بود. محمد نصرتی و شیث رضایی در دفاع بی نظیر بودند. علیرضا نیکبخت واحدی فوق العاده بود. عباس آقایی استثنایی بود. حسین بادامکی بسیار عالی بود. آقا کریم باقری که چیزی نگویم بهتر است زیرا همه چیز مشخص است. پژمان نوری همچنین باید به این جمع اضافه شود. تیم واقعا خوبی داشتیم.

بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را بستی ولی مدتی از تیم جدا شدی. دلیلش چه بود؟

 پس از فصلی که با قطبی قهرمان شدیم، حبیب کاشانی را برکنار کردند و داریوش مصطفوی را آوردند. سپس قطبی مجددا بازگشت. در آن برهه حدود ۲۰ روز استیلی سرمربی تیم بود که در همان برهه خودش به من گفت که تو را نمی خواهم. ناگفته نماند که هیچ چیز از رفاقت بلد نیست.

پس از جدایی از پرسپولیس، دیگر آن دوران خوب برایتان شکل نگرفت. چه اتفاقی رخ داد؟

 من پس از پرسپولیس به پاس همدان رفتم و پس از آن یک نیم فصل در لیگ ۱ بازی کردم. سپس به راه آهن رفتم. طبیعت فوتبال همین است. اگر به تیم های استقلال و پرسپولیس بروی، جاودانه تر هستی تا اینکه از این تیم ها بیرون بروی. ناخودآگاه دید مردم کمتر می شود.

در زمان شما صحبت هایی در خصوص جادوگری در فوتبال مطرح می شد. این را دیده بودید؟

 بله چنین چیزی بود. خودم ندیدم ولی می دیدم که برخی به آن اعتقاد داشتند.

چیزی هم شنیده بودید؟

 پژمان نوری یک بار برایمان تعریف کرد که یک نفر زنگ زده که تو بازی با ملوان گل می زنی و اگر پول بدهی، کاری می کنم دو گل بزنی.

در خصوص وضعیت فعلی لیگ چه نظری دارید؟ اینکه برخی معتقدند لیگ تعطیل شود و برای موافق برگزاری بازی ها هستند.

 از لحاظ علمی سواد آن را ندارم که در خصوص ویروس کرونا صحبت کنم. نظر من این است که هرکس باید در حیطه و موقعیت خودش نظر دهد. من تخصصی در مورد ویروس، علم، کرونا و درمان ندارم و در مورد آن نظری نمی دهم. در مورد فوتبال یک چیزهایی می دانم و می گویم اگر برخی تیم ها از ادامه مسابقات انصراف داده اند، ابتدا باید ببینیم چه تیم هایی هستند و کجای جدول هستند و آیا می خواهند پول بازیکنان شان را بدهند یا خیر و اینکه ایده و آینده نگری شان چگونه است. اگر به دنیا نگاه کنیم، فقط چند لیگ تعطیل شدند و مرجع شان نیز اعلام کرد که فلان تیم قهرمان و فلان تیم ها سقوط می کنند. ما هم اگر مرجع داریم، باید از آن اطاعت کنیم. اگر می خواهیم خودمختار باشیم، به استان خود با همان ۴-۵ تیم رفته و قهرمان را بین خودمان مشخص کنیم.

اگر صحبتی یا سوالی مانده که مطرح نشده بفرمایید.

 از لطف و زحمتتان تشکر می کنم. به تمام مردم سرزمینم درود می فرستم و آرزوی سلامتی می کنم. در این روزهای سخت بیماری و اقتصادی آرزوی قلبی ام این است که همیشه حالتان خوب باشد. دوستتان دارم.

 

منبع: پارس فوتبال

ارسال نظر