|
کدخبر: 175883

پیامدهای اکتفا به فضای مجازی در مشارکت سیاسی

امروزه گستردگی و فراگیری فضای مجازی در دنیا از سویی و همه­گیری ویروس covid۱۹ در سرتاسر جهان از سوی دیگر، موجب وابستگی شدید انسان‌ها به فضای مجازی شده و همه‌روزه شاهد رشد روزافزون آن در زندگی فردی و اجتماعی بشر هستیم تا جایی که در عصر حاضر دیگر انجام بسیاری از فعالیت‌های روزمره انسان، بدون کمک از قابلیت‌های این شبکه عملاً با مشکل مواجه خواهد شد.

در همین راستا تأثیر فضای مجازی بر حوزه سیاست به ویژه در عرصه انتخابات نیز به موضوعی انکارناپذیر تبدیل شده است. فضای مجازی اگرچه در نگاه اول می‌تواند در ایجاد جوی تحریک‌کننده به سمت شرکت در انتخابات مؤثر باشد، اما با دقت در تأثیرات ثانوی آن می‌تواند آسیب‌هایی را متوجه انتخابات و حضور مردمی در آن نماید. این یادداشت در تلاش است به زوایای پنهان این تأثیرات بپردازد:

کاهش اعتماد عمومی

اعتماد عمومی در جامعه محصول مفاهیمی است که یکی از آن‌ها مفهوم «آگاهی» می‌باشد. هر نظام سیاسی که آگاهی­ افراد جامعه خویش را افزایش دهد، ضریب اعتماد آن جامعه را بالاتر خواهد برد. بی‌شک فضای مجازی بستری پویا و فعال در انتقال آگاهی است. برخی اندیشمندان به مطالعات پیرامون ارتباط اعتماد و مشارکت در انتخابات با فضای مجازی و رسانه­های جمعی با بدبینی تمام پرداخته‌اند. پوتنام از تأثیرات منفی رسانه­های ارتباط جمعی و فضای مجازی در اجتماعی شدن و بسیج سیاسی شهروندان سخن می­گوید و معتقد است رسانه­ ها و احتمالاً فضای مجازی بالقوه موجب انفعال شهروندان می­شود و صرفاً آن‌ها را به تماشاگرانی ساده از زیست سیاسی تبدیل می­کند. افراد دیگری چون کاپللا و جیمسون نیز با بهره­گیری از یک رهیافت متفاوت به نوعی نظر پوتنام را تأیید نموده و استفاده از اخبار خاص به جای اخبار موضوع‌محور در رسانه و فضای مجازی را موجب انزوای شهروندان می­دانند. این نگاه اگرچه از این نظر با انتقاداتی همراه است که فرصت‌های قابل استفاده از فضای مجازی را - به خصوص به عنوان یک واقعیت غیر قابل انکار- نادیده می‌گیرد، اما نمی­توان اصل این سخن و نتیجه آن را از نظر دور کرد. این اندیشمندان به درستی بیان کرده‌اند که شهروندان با استفاده از فضای مجازی دچار نوعی انزوای فیزیکی می­شوند که یکی از تبعات آن انحراف افکار و سوگیری آنان است. نتیجه این مسئله عدم انتقال آگاهی­های واقعی به جامعه است که می‌تواند کاهش مشارکت عمومی را موجب شود. نوع اطلاعات جابجا شده در کشور ما در شرایط کنونی از همین جنس است؛ یعنی اطلاعاتی که عمدتا هدفمند و مأیوس‌کننده همراه با خوانشی تک‌بعدی در یک جنگ شناختی از وضعیت جمهوری اسلامی که تزریق آن می‌تواند بی‌اعتمادی و گفتمانی ضدمشارکتی را در بدنه جامعه به وجود آورد. اطلاعات ناصواب با راهبردی هدف­مند موجب آگاهی کاذب شده و این آگاهی کاذب با تکرار مکرر در فضای مجازی مانع از پذیرش آگاهی حقیقی می‌شود.

از دیگر لوازم ایجاد شور انتخاباتی در جهان خارج در راستای افزایش اعتماد عمومی، مقابله با القاء بی‌توجهی و بی‌اهمیتی مردم نسبت به حمایت از کاندیدای مورد علاقه‌شان است، خطی که اکنون توسط رسانه‌های بیگانه دنبال می‌شود. حضور فیزیکی هر دو طرف کاندیداها و مردم در جامعه و عینیت بخشی به فعالیت­های انتخاباتی در کنار فعالیت­های فضای مجازی می‌تواند به خوبی با این خط مبارزه کند.

تقلیل کنش‌های خارجی

بار دیگر به سخنان پوتنام، کاپللا و جیمسون باز می‌گردیم:

فضای مجازی می‌تواند موجب انفعال و انزوای شهروندان شود.

استفاده از فضای مجازی به عنوان تنها مجرای حمایت از نامزد مورد نظر هر شهروند، مانع از فعالیت­های افراد در عرصه­های واقعی انتخاباتی می­شود. این امر خود می­تواند موجب وارد ساختن خدشه به حرارت و تب انتخاباتی شود. لذا اگرچه شرایط خاص همه­گیری کرونا ما را ملزم به استفاده بیشتر و حداکثری از فضای مجازی نموده است، اما نباید تمام کنش­های انتخاباتی برای حمایت از کاندیدای مورد نظر را - که ارتباط فزاینده­ای با مشارکت حداکثری مردم در انتخابات دارد- به آن خلاصه نمود.

دریفوس با الهام از اندیشه‌های پاسکال می‌گوید انسان برای فرار از پوچی باید به دنبال معنایی در زندگی خود باشد که ارزش آن را داشته باشد که تمام زندگی خود را وقف آن کند. دنبال کردن این معنا در فضای مجازی با غرق شدن در اینترنت وهمی است که انسان را متقاعد می‌کند برای هدف والای خود هزینه کرده است؛ در حالی که عملا کار خاصی نکرده و با این کنش محدود در فضای مجازی تنها اهمیت آن معنا را در زندگی خود پایین آورده است.

این تقلیل کنش برخاسته از ذات فردگرای اینترنت است. واقعیت آن است که اگرچه فضای مجازی، شبکه­های اجتماعی و رسانه­های ارتباط جمعی بسترهایی با هدف تسهیل روابط اجتماعی هستند، اما نباید از این نکته غافل شد که اینترنت و فضای مجازی بیش از آن متعلق فرد است، نه جامعه! لذا ماهیت آن براساس فعالیت­های فردی می­باشد. نای این گزاره را تایید نموده و ذات اینترنت را بر اساس فعالیت­های فردی به حساب آورده و درنتیجه توجه مطلق به فضای مجازی را تضعیف کننده هرگونه مشارکت می­داند. به بیان دیگر محور قرار گرفتن فضای انتخاباتی در موسم انتخابات، موجب غفلت و فراموشی راهبردهای مهم دیگری چون اقناع در مواجهه چهره به چهره می­شود که این امر احتمال کاهش مشارکت را در پی خواهد داشت.

تجانس و همگنی

بررسی نحوه استفاده مردم از فضای مجازی نشان­دهنده این موضوع است که فضای مجازی بیش از آن‌که تنوع سلایق را نشان دهد و موجب شناخت بهتر شود، موجب تجانس و همگنی می­شود. بنابراین فضای مجازی در عمل باعث توسعه اطلاعات در بین افراد هم‌گروه می­شود و اساساً بیش از آن‌که مشوق مردم در مشارکت سیاسی واقعی باشد، مانع از خلق انگیزه برای مشارکت می­شود و یا این‌که با بهره‌گیری نامناسب باعث ایجاد دوقطبی‌های مختلف خواهد شد. گرفتار شدن فرد در آن‌چه که برخی اندیشمندان فضای مجازی از جمله کیت همپتون آن را مارپیچ سکوت دانسته‌اند، این توهم را به وجود خواهد آورد که اکثریت جامعه فیزیکی با او هم‌نظر هستند؛ در حالی که این تنها اکثریت جامعه مجازیِ زیسته‌ی فرد است که با او هم‌نظر بوده است. از این‌جاست که این شبکه‌ها عاملی قوی برای از بین بردن دموکراسی و ترویج دیکتاتوری باشند.


 Spiral of silence: نظریه‌ای در علوم ارتباطات است که اولین بار توسط فردی به نام الیزابت نولی نئومان (Elisabeth Noelle-Neumann) مطرح شد. مطابق با این نظریه می‌توان بر اساس قدرت رسانه‌ای عقاید مخالف و انحرافی را مأیوس ساخت و در گردابی از سکوت فرو برد به گونه‌ای که دیگر جرات ابراز مخالفت نداشته باشند.

ارسال نظر