سقوط تاریخی؛ ۲۵ میلیون ایرانی رسماً بیچاره شدند
فقر در ایران دیگر تنها یک چالش اقتصادی نیست؛ بحرانی است که به گفته نهادهای رسمی، نزدیک به یکسوم جمعیت کشور را درگیر کرده و پیامدهایی فراتر از معیشت، برای جامعه و حاکمیت در پی دارد.

مساله گسترش فقر در ایران، در سالهای گذشته به یک موضوع کاملاً نگرانکننده تبدیل شده است. البته که آمارهای قابلتاملی نیز در این رابطه ارائه میشوند که تصویر روشنی را از وضعیت فقر در ایران ارائه میکنند. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، نرخ فقر در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳، در حدود ۳۰ درصد تثبیت شده و این مسئله بدان معناست که ۲۵ تا ۲۶ میلیون نفر از مردم ایران، زیر خط فقر قرار دارند. البته که برخی منابع غیررسمی و بینالمللی تاکید دارند که با وضعیت کنونی، حدودا ۸۰ درصد از مردم ایران با چالش فقر دستبهگریبان هستند.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی همچنین از افزایش نرخ فقر در سال ۱۴۰۲ به عدد ۳۰.۱ درصد خبر داده که نسبت به سال قبل حاکی از افزایش است. در اواخر سال ۱۴۰۳ نیز سلام ستوده، نماینده مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که بر اساس آمارهای رسمی، چیزی در حدود ۲۵ میلیون نفر در کشورمان زیر خط فقر هستند. آماری که نگرانکننده است و روی شیب صعودی قرار دارد.
تعمیق شکاف فقر
علاوه بر اینکه آمارها از گسترش فقر در ایران خبر میدهند، گزارشهای مختلف از صعودی شدن فاصله درآمدی افراد زیر خط فقر با خط فقر نیز حکایت دارند که از این شاخص با عنوان «شکاف فقر» یاد میشود. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی عنوان کرده که در سال ۱۴۰۱، این شاخص به حدوداً ۰.۲۸ رسیده است. البته که این نهاد بر صعودی بودن میزان شکاف فقر در ایران نیز تاکید کرده است.
دو سوم مردم سیستان و بلوچستان زیر خط فقر هستند
فقر در ایران در استانها و جغرافیاهای مختلف وضعیت متفاوتی پیدا میکند. برای نمونه در گزارشهای رسمی به این موضوع اشاره شده که در استان سیستان و بلوچستان، دو سوم جمعیت این استان فقیر هستند. این در حالی است که در تهران این نرخ حدودا ۱۳ درصد است.
تنها در تهران، خط فقر بیش از ۲۰ میلیون تومان عنوان شده که این بدان معناست افرادی که پایینتر از این حد درآمد دارند، عملا زیر خط فقر هستند. متاسفانه در کلانشهری نظیر تهران، بالا رفتن هزینههای مسکن سبب شده تا افراد با اضافه شدن این هزینهها، به جرگه فقرا بپیوندند.
گزارشهای رسمی به این موضوع اشاره میکنند که تنها در تهران، ۵۵ درصد از درآمد افراد صرف مسکن میشود. آمارهای وزارت کار در ایران نیز از این واقعیت پرده برمیدارند که در استانهایی نظیر البرز و قم، هزینههای مسکن، تا حد زیادی روند فقیرشدن افراد را تسهیل کرده است.
دلایل گسترش فقر در ایران چیست؟
تورم مزمن و بالا در سالهای اخیر در ایران، نقشی مهم در افزایش افراد فقیر در ایران بازی کرده است. کافی است توجه داشت که از سال 1351 به این سو، تنها در 6 سال نرخ تورم دورقمی نبوده است. این در حالیست که درآمد افراد متناسب با این نرخ تورم افزایش نیافته است.
تنها در مورد کارگران، آنطور که فتحالله بیات رئیس سندیکای کارگران قراردادی و پیمانی عنوان کرده، درآمد کارگران از نرخ تورم تا ۲۰۰ درصد در چهار سال اخیر عقب افتاده است. این موضوع سبب شده تا قدرت خرید طبقات متوسط و ضعیف کاهش چشمگیر پیدا کند و شمار زیادی از افراد به زیر خط فقر رانده شوند.
افزایش بیکاری در کشور هم بهعنوان یک برونداد وضعیت نهچندان مساعد اقتصادی در ایران در سالهای اخیر، موجب وخیمتر شدن وضعیت فقر در ایران شده است. مرکز آمار ایران از وجود دستکم دو میلیون بیکار در ایران خبر داده که ۸۰۰ هزار نفر از آنهارا فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند. در واقع، بدشدن وضعیت اقتصادی و آسیبرسیدن به مشاغل مولد، موجب شده تا فرصتهای شغلی کاهش یابند و یا نخبگان جامعه راه مهاجرت را در پیش گیرند که برونداد این وضعیت، چیزی جز تضعیف بخش درآمدی افراد و خانوارها در ایران نبوده است. این وضعیت در سایه تورم نسبتاً بالا در اقتصاد ایران، فقیرشدن طیفهای قابلتوجهی از مردم کشورمان را به همراه داشته است.
انفعال دولتها در برابر گسترش فقر
نگاه انفعالی به حل مشکلات پایه اقتصاد ایران هم در بدتر شدن وضعیت فقر و آمارهای مرتبط با آن در ایران نقش داشته است. متاسفانه دولتهای مختلف نسبت به پدیده بهبود وضعیت اقتصادی و تقویت بنیانهای اقتصادی مردم ایران، نگاه انفعالی و عمدتا شعارزده داشتهاند و به جای اینکه فعالانه وارد میدان شوند، خود را صرفا در مقام آتشنشان میبینند و هر موقع که بحرانی ایجاد میشود، نهادهای دولتی نیز وارد میدان میشوند و سعی میکنند با راهحلهای موقت، ابعاد بحران را کنترل کنند.
حمایتهای مقطعی و غیرکافی از مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی و در عین حال، تعمیق بیش از پیش مشکلات زیرساختی و عمیق در اقتصاد ایران، همه و همه بروندادی نظیر تشدید وضعیت فقر در ایران را به دنبال داشتهاند.
درآمد دهکهای ثروتمند، 13 برابر دهکهای فقیر
شکاف شدید درآمدی و طبقاتی در ایران در سایه تحریمهای خارجی علیه ایران، سبب شده تا طیفهایی از جامعه، به ثروت بیشتری دست یابند و طیفهای دیگری از منظر اقتصادی فقیرتر شوند. اکنون درآمد دهکهای ثروتمند در ایران حداقل ۱۳ برابر بیشتر از دهکهای فقیر است.
در شرایطی که دولت به دلیل فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمهای خارجی و البته برخی نواقص ساختاری توان حمایت از دهکهای ضعیفتر را ندارد، کاملا طبیعی است که شاهد افزایش شمار فقرا در ایران باشیم. در عین حال، تشدید شکاف درآمدی در ایران سبب شده تا امکانات نیز لزوما بهصورت برابر توزیع نشوند و همین مسئله، فقر در ایران را تعمیق کرده است.
نارضایتی، بیاعتمادی و بزهکاری؛ پیامدهای گسترش فقر در ایران
افزایش نارضایتی و ناامیدی اجتماعی یکی از اصلیترین بروندادهای گسترش فقر است. رشد افسردگی و سایر مشکلات روانی و در عین حال تقویت حس بیعدالتی در افراد و کاهش امید آنها به آینده، همه و همه بروندادهای منفی گسترش فقر در یک کشور هستند. موضوعی که تا حد زیادی منافع و امنیت ملی کشورها را به نحوی منفی تحت تأثیر قرار میدهد.
تضعیف سرمایه اجتماعی نظام حکمرانی نیز از جمله دیگر بروندادهای افزایش فقر در کشورمان است. در واقع، طیفهای قابلتوجهی از مردم به این ادراک میرسند که دولت بهصورت طبقاتی عمل میکند و منافع آنها را در نظر نمیگیرد و به بیان سادهتر، آنها را به حاشیه رانده است. شکلگیری این احساس در افراد تا حد زیادی به روح وحدت و انسجام ملی در ایران آسیب میزند.
تشدید فقر در ایران میتواند چشماندازهای مرتبط با افزایش نرخ جرم و بزهکاری را نیز تقویت کند. رشد آسیبهای اجتماعی نظیر افزایش موارد کودکان کار، اعتیاد، طلاق و خشونت خانگی هم در زمره بروندادهای افزایش فقر در کشورمان است. در عین حال، امنیت اجتماعی نیز بهشدت آسیب میبیند و شاهد افزایش ناامنی در بخشهای مختلف ایران خواهیم بود.
تشدید فقر در ایران موجب برهمخوردن توازن اقتصادی و اجتماعی کشورمان نیز میشود. در این چارچوب، عملاً شاهد تجمع ثروت در دستان اقلیت و گسترش فقر برای اکثریت خواهیم بود. این موضوع خود میتواند موجب اوجگیری نارضایتیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور شود و بسترهای مساعدی را برای خصومتورزیهای دشمنان، علیه ایران نیز فراهم کند.
تضعیف اقتصاد ایران در پی گسترش فقر
تضعیف رشد اقتصاد ملی هم از جمله دیگر بروندادهای گسترش فقر در ایران است. وقتی مردم درآمد کافی نداشته باشند، عملا بخش تقاضا در اقتصاد ایران ضربه میخورد و این مسئله، به چرخه اقتصادی در کشور آسیبهای جدی وارد میکند.
تعمیق فقر، یعنی مواجهه رشد و توسعه اقتصادی ایران با موانع عدیده و این مسئله از چشماندازی کلان یعنی زمینگیر شدن اقتصاد ایران و عقبماندگی آن در قیاس با دیگر کشورها و ملتهای جهان؛ موضوعی که بهویژه با توجه به اهمیت مسائل اقتصادی در جهان کنونی، میتواند خود زمینه را برای ظهور طیف گستردهای از دیگر چالشها علیه ایران فراهم سازد.
ارسال نظر